كريم جعفري:
نامه ژنرال قاسم سلیمانی به رهبر انقلاب و سپس سخنان رئیسجمهور در مورد پایان خلافت خودخوانده تکفیریهای بعثی در عراق سوریه موید این مطلب بود که ما شاهد شروع فصل جدیدی در تعاملات منطقهای هستیم. این مواضع با بیانیه نخستوزیر عراق که او نیز پایان داعش را اعلام کرد و همچنین دیدار رئیس جمهور سوریه با همتای روس خود در بندر سوچی بهنوعی همزمان شد، این را در کنار سخنان دوشنبه شب دبیرکل حزبالله لبنان قرار دهید تا بهنوعی هماهنگی در میان محور مبارزه با تروریسم تکفیری در منطقه برسید. البته همانگونه که همه مطلع هستید، داعش از روی زمین به پایان رسیده و تروریستها یا به مناطق امن تحت حمایت گروههای مسلح مورد حمایت امریکا در شمال سوریه فرار کرده یا آنکه به خارج از مرزهای این دو کشور رفته و یا در نهایت در عراق پوست عوض کرده و به زیر زمین میروند تا برای روز مبادا مانند «ملخهای سودانی» بار دیگر سربرآورده و فتنهای دیگر را ترتیب دهند.
اما امروز نگاه بر این است که داعش به لحاظ فیزیکی و روی زمین تمام شده و شش سال مقاومت، طراحی، همراهی و نبرد برای شکست این تروریستها نتیجه داد. داعش با از دست دادن سرزمین، دیگر نمیتواند ادعای خلافت کند، با این وجود نظر به اینکه بخشی از نیروی فکری، رسانهای و جریان مذهبی که این گروه به آن وابسته بود، از بین نرفته باید شاهد رفتارهای زننده و گزندهای از آنها در ماهها و سالهای بعد باشیم. به شکل مشخص، نبرد با بخش اصلی تروریسم در عراق و سوریه به پایان رسید و بخش دیگری از آن که به مراتب خطرناکتر، مسلحتر و وابستهتر است، در جریان بوده و نمیتوان گفت که نبرد با تروریسم در سوریه دستکم در سوریه به پایان رسیده باشد. در بخشهایی از شمال سوریه شامل استانهای حلب، حماه و تمام استان ادلب، بخشهایی از استان حمص، ریف دمشق، استانهای درعا و القنیطره هنوز هم تروریستها حضور داشت و چیزی حدود 9درصد از خاک سوریه را در اشغال خود دارد.
اتاق عملیات متحدین علاوه بر تدارک برای نبرد با این تروریستها، باید طرح و برنامهای برای بازپس گیری مناطق اشغالی توسط شبهنظامیان مسلح مورد حمایت امریکا در شرق و شمال این کشور را در هم دستور کار قرار دهد. این دستور کار البته اولویت بعدی خواهد بود، اما اینکه واشنگتن در این اندیشه باشد که میتواند یک گروه مسلح را در خاک کشوری دیگر با استفاده از پایگاههای غیرقانونی حفظ کند، عملا توهین به قوانین بینالمللی است. بنابراین باید گفت که نبردها در سوریه در بازه زمانی کنونی با تغییر شکل و ماهیت وارد فاز دیگری خواهد شد و برای مقابله با راهبردها و طرحهای امریکا، متحدین باید با حکمت و صبر برخورد کنند.
نشستی که قرار است روز چهارشنبه در بندر سوچی با حضور روسای جمهور ایران، ترکیه و روسیه برگزار شود، دو مقدمه مهم داشت. مقدمه اول آن با حضور رئیس جمهور سوریه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و بخش دوم آن هم با سفر وزرای دفاع ایران و ترکیه به روسیه برای تدارک مقدمات مذاکرات سهجانبه شکل میگیرد. آنچه مشخص است، برای شکست تروریستها در مناطق تحت اشغال القاعده (جبهه النصره)، احرارالشام و دیگر گروههای تروریستی مورد حمایت ترکیه و قطر در قالب ارتش آزاد باید به فکر راهکار دقیقی بود، هر چند بشار اسد در دیدارها و مذاکرات مختلف تاکید کرده که این مذاکرات به هیچ عنوان نمیتواند عاملی بر آن باشد که این کشور تقسیم شده یا حکومتهای خودمختار در آن شکل بگیرد.
بهعنوان مثال در مورد کردها که این روزها به واسطه حضور اشغالگران امریکایی بسیار پررو شده و بیش از سهم 7درصدی از جمعیت و جغرافیای خود میخواهند، بشار اسد تاکید دارد که حتی اگر شده با جنگ این مناطق را به دامان خاک کشورش بازخواهد گرداند. همین دیدگاه باعث شد تا وی ضمن مخالفت با ایده نشست گسترده موسوم به «ملتها و مذاهب سوریه» که به ابتکار روسیه قرار بود در پایگاه حمیمیم برگزار شود، تاکید کند که سوریه یک ملت بیشتر ندارد و روسها هم این دیدگاه را پذیرفته و قرار شد نشست به بندر سوچی منتقل شود.
در بعد دیگر، مساله در جنوب این کشور و ارتباط گسترده تروریستهای تکفیری با رژیم صهیونیستی باز میگردد. رژیم اسرائیل به این باور رسیده که پس از پایان کار داعش، نیروهای مقاومت به سمت القنیطره و درعا گسیل خواهند شد و این رژیم در آن زمان این جسارت را نخواهد داشت که با حملات محدود خدشهای به عملیات وارد کند. اینکه این روزها صهیونیستها با واسطههای مختلف خواستار خارج کردن نیروهای مقاومت تا فاصله 50کیلومتری از جولان اشغالی هستند، دقیقا به این باور باز میگردد. در نبردهای ماههای گذشته در این مناطق سیاست مقاومت بیشتر پدافندی بوده، چرا که ما نیروی عمدهای برای عملیات آفندی نداریم و در صورت آفند، پایه لرزان تروریستها در این مناطق هم فرو خواهید ریخت. متاسفانه عده بسیاری در کشور ما مواضع و نوشتههای رسانههای صهیونیستی را باور میکنند و میگویند که روسیه به اسرائیل برای حضور نداشتن ایران در منطقه اشغالی قول داده است. چنین مسالهای به هیچ عنوان صحت ندارد.
با همه این اوصاف بهنظر میرسد در فردای پس از داعش، سوریه و عراق باید بهصورت منظم و دقیق برای حل و فصل بسیاری از موارد اقدام کنند. گفتوگوهای سیاسی در سوریه یک مساله است، اما مهمتر و اصلیتر، ساختن دوباره ویرانیها است که بر اساس تاکید سرلشکر سلیمانی نزدیک به 500 میلیارد دلار به تاسیسات و زیرساختهای دوکشور آسیب وارد شده است. اینجا یک نکته وجود دارد و آن آمادگی شرکتهای ایرانی برای حضور در بازار بازسازی ویرانیها است. متاسفانه در طول دهههای گذشته ما در این حوزه بسیار بد عمل کرده و توان مدیریت چنین ساز و کاری را نداریم.
ضرورت دارد که از هماکنون ستادی در دولت و دیگر نهادهای مربوط تشکیل و برای این منظور برنامهریزی کنند. جمهوری اسلامی ایران بر اساس وظیفه ذاتی خود بدون شک کمکهایی را در اختیار سوریه برای بازسازی برخی ویرانیها قرار خواهد داد و این کمکها باید مشروط به حضور شرکتهای ایرانی باشد، اما آنجا مانند مسکن مهر و دیگر سازهها کسی بیآبرویی در نیاورد. سوریها در حوزه ساخت و ساز، سختگیر هستند. مخلص کلام آنکه، ما در همه حوزهها هزینه گزافی دادهایم و باید حضور و جای پای خودمان را بدون تعارف در هر دو کشور مستحکم کنیم. ما نیاز مبرمی به دسترسی به سواحل مدیترانه داریم.