این برنامه که بههمت انجمن «هوای تازه..» برگزار شد، مهمان ویژهای داشت؛ علی دهباشی مدیر مسوول و سردبیر مجله بخارا. اجرای این برنامه برعهده حسین جلالپور، شاعر، پژوهشگر و استاد دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی بود. نخستین سخنران این نشست عبدالله دشتیمکان، محقّق و نویسنده گناوهای، در صحبتهایش رابطه میان دهباشی و نویسندگان را در سلوک، خویشتنداری و فروتنی خاص دهباشی دانست؛ وضعیتی که بهگفته وی در تاریخ رسانههای ایران بینظیر است.
دشتیمکان مهمترین پیام بخارا را در عشق به عدالت، حقیقت و اخلاق میداند. بعد از آن عباس عاشورینژاد، حافظژوه، پژوهشگر و استاد دانشگاه با اشاره به گفتوگوهای بخارا با نویسندگان و بزرگان حوزه ادبیات و هنر به میزان اثرگذاریِ فرهنگیِ بخارا و بالا بردن روحیه تسامح و تساهل در جامعه پرداخت. این استاد دانشگاه با اشاره به گفتوگوها و آثار نویسندگان بخارا گفت: در بخارا «زندگی» واقعی موج میزند.
در ادامه در این برنامه راشد انصاری معروف به «خالو راشد» از طنزپردازان مطرح کشور، درکنارِ سرودههایش، سرودهای طنز نیز تقدیم به دهباشی کرد. ایرج زبردست از رباعیسرایان بهنام نیز چند رباعی تقدیم به نویسندگان و شاعرانی که با بخارا همکاری دارند؛ از جمله هوشنگ ابتهاج، محمدعلی موحد، سیمین بهبهانی، محمدرضا شفیعیکدکنی و نیز صادق هدایت کرد.
در بخش دیگری از این نشست ادبی، رضا معتمد، شاعر، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه از انسجام و تداوم مطالب با مدیریت علی دهباشی با وجود تنگناها و مشکلات مالی، از مجله کلک تا بخارا سخن گفت. مدیر مسوول هفتهنامه پیغام همچنین تصریح کرد که بخارا و نوع فعالیتهای فرهنگی دهباشی میتواند الگویی برای سایر فعالان حوزه رسانه و مطبوعات باشد.
فرجالله کمالی، شاعر محلیسرا هماستانی نیز با اشاره به نقش و تاثیر بخارا در حوزه فرهنگ و ادبیات، قطعهشعری از کتاب تازه را چاپشدهاش خواند. در ادامه این نشست، فیلم مستندی از علی دهباشی، از چگونگیِ فعالیت و انتشار مجله بخارا و نظر شخصیتهایی نظیر استاد شجریان، پرویز پرستویی، محمّدعلی موحد و بسیاری در این خصوص پخش شد که با استقبال و تشویق مداوم حضار مواجه شد.
مهدی بیاتنسب و پیمان حیاتداوودی از شاعران جوان گناوهای نیز در این برنامه شعرخوانی کردند. در بخش دیگر برنامه محمدفاریابی از هنرمندان پرکار گناوه ترانهای زیبایی با ساز گیتار اجرا کرد. پایانبخش این برنامه هم صحبتهای مدیرمسوول و سردبیر مجله بخارا بود که با اشاره به فعالیتهایش از کلک و بخارا سخنانی پیرامون نقش و وظیفه ما در حفظ، غنا و گسترشِ فرهنگ و ادبیات فارسی در کشور و جهان پرداخت.
علی دهباشی با اشاره به فعالیتهای فرهنگی در ایران و کشورهای پیشرفته به نقش بیمانندِ فعالیتهای فرهنگی از جمله گسترش کتابخانهها و تشویق و ترغیب مردم، بهخصوص کودکان و نوجوانان، به کتابخوانی برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی اشاره کرد. در ادامه وی، به فعالیت بزرگانی نظیر علامه دهخدا، محمد معین و بسیاری دیگر که چگونه ایثار کردند و خودشان را وقف فرهنگ و زبان فارسی کردهاند، به این نتیجه میرسد که باید کاری کرد.
دهباشی کِلک، بخارا و بقیه فعالیتهای فرهنگیاش را در اثر همین رفتارها دانست. سردبیر بخارا با اشاره به حوزه جغرافیایی زبان فارسی و گستردگیِ آن از ایران، افغانستان و تاجیکستان و بلندیهای پامیر، بدخشان و جاهایی که باید با اسب سفر کرد، گفت: در قشلاق «اندراب» میبینید که «کلیدر» دولتآبادی را میخوانند و این بالاترین دستمایه ما در جهان امروز است که به آن افتخار میکنیم. پس همه ما در هر سطحی هستیم باید کاری کنیم. زبان فارسی برای بشریت تنها زبانی است که زبان انسانیت، مدارا، مهر و دوستی است. هیچ زبانی، هیچ فرهنگی در جهان نمیتوانسته اینهمه ستارههای درخشان امثال سعدی، حافظ، خیام، نظامی و رودکی و... داشته باشد. اگر امروز پرفروشترین کتاب شعر امریکا ترجمه اشعار مولاناست، بهخاطر این است که پیامآور حرف دیگری است و آن چیزی نیست جز اعتلای روح انسان که او خواستار آن بود.
دهباشی در بخش دیگری از سخنانش، به ذکر خاطراتی از صادق چوبک و اثرات ماندگار کتابهای «تنگسیر» از او و «سیاهسمبو»ی صفدری و تاثیر فرهنگی و اجتماعی آنان پرداخت. وی که خاطرات بسیاری با چوبک دارد گفت: وقتی در امریکا چند وقتی مهمان چوبک بودم هر روز صبح حافظ و سعدی میخواند و گریه میکرد. روزی شاهرخ مِسکوب در منزل چوبک بود و گفت: تمامی دردهای دنیا را میتوان در پرتوِ زبان فارسی فراموش کرد که چوبک دست او را بوسید و گفت «جانا سخن از زبان ما میگویی». چوبک همیشه به ایران فکر میکرد. در اواخر عمر که خودش توان خواندن نداشت، خانمش هر روز متون فارسی از جمله سعدی و حافظ را برایش میخواند. دهباشی با توصیه به شاعران و نویسندگان گفت: اگر شاعران جوان صد بار حافظ و سعدی را نخوانند، نمیتوانند موفق باشند.
همچنین توضیح داد: بدون خواندن تاریخ بیهقی، سفرنامه ناصرخسرو و کلیله و دمنه، نمیتوانند نویسنده موفقی باشند. وی در انتقاد از نسل جوان گفت: الان نسل جوان اینها را نمیخواند، این شعرهایی که میبینید درجا کهنه میشوند و مرگشان فرا میرسد، دلیلش این است که جوانان نمیروند با سرچشمههای زبان که «متون» باشند، آشنا بشوند. بههمین دلیل واژگان و دایره لغات ذهنیشان کم است و نمیتوانند حق مطلب را بهخوبی ادا کنند. آنها نمیتوانند مثل منوچهر آتشی شعری بگویند که بعد از خودشان هم زنده باشد و حیات ادبی آن ادامه داشته باشد. مدیر بخارا از سابقه آشناییاش با منوچهر آتشی هم گفت: رضا سیدحسینی، آتشی را به من معرفی کرد. آتشی ایراندوستِ واقعی بود. شعرهای آتشی شبیه هیچ شاعر دیگری نیست. آتشی در جوانی با زبان مستقل خودش کارش را تمام کرد. آتشی تاثیر ویژه خود را بر تاریخ و ادبیات فارسی گذاشت و نام خود را ثبت کرده است.
علی دهباشی همچنین تشکر ویژهای از مسوولان و فعالان فرهنگی بندرگناوه و دست اندرکاران برنامه شببخارا کرد. در پایان بهرسم یادبود هدایایی به علی دهباشی، مهمانان و کسانی که در برپاییِ شببخارا همکاری کرده بودند اهدا شد.