«شب مهتابی پلنگ» نمایشی با طعم عشق و غیرت است؛ غیرتی که «مهتار» را بر آن برداشته تا زیباترین بهانه زندگی را از «مهتاب» بگیرد اما وقتی پای عشق به میان میآید، دیگر هیچ دیواری نمیتواند جلودار آن باشد. عشق آنقدر سترگ است که هر عصیبت، جهل و چارچوبی را در هم میشکند... . «پلنگ» که تمام دل و جان خود را به برق چشم و صدای دلنواز خندههای شاد «مهتاب» سپرده است، برای بهدست آوردن محبوبش سوگند یاد میکند که برای همیشه هنرش را -که نواختن نیانبان است- رها کند اما مطار این سوگند را باور نمیکند و تهدیدهای «مهتاج» (خواهر بزرگ مهتاب و مطار که خود سوخته عشق است) هم نمیتواند او را از این مخالفت بازدارد، حتی پادرمیانی «ممدلی شوفر» و «خیّون» که خود نیز عاشقانی سوخته یا منتظر هستند هم مطار را منصرف نمیکند، از آن سو هم مهتاب که پلنگ با نیانبان را میخواهد، نمیتواند خاموشی سازش را تاب بیاورد و تنها شرط وصالش را برای پلنگ نواختن نیانبان میگذارد. پلنگ راهی سخت در پیش دارد؛ به سوگندش وفادار بماند یا مطابق خواست مهتاب پیش برود!
نمایش «شب مهتابی پلنگ» نوشته فرشید تربیت، نمایشنامهنویس بوشهری و دانشآموخته ادبیات نمایشی در مقطع کارشناسی ارشد است. او در این نمایشنامه اشراف خود را به جامعه بوشهر، باورها، دیدگاهها و رسوم رایج در این خطه به رخ میکشد و با آشنایی با ذائقه مخاطب تراژدی قابل لمسی را خلق میکند. این متن با کارگردانی عبدالرسول ایزدجو، بازیگر و هنرمند جوان و با آتیه بوشهری لحظات خوشی را برای مخاطبان بوشهری رقم زده است. در این اثر بازی روان و دیدنی محمد لاریان (در نقش «خیّون») مخاطب را به وجد میآورد و از حجم تراژدی و غمناکی اثر میکاهد و دیگر بازیگران این نمایش هم که بازی مسلط و خوبشان در کیفیت خوب اثر نقش فراوانی دارد، عبارتند از: علی ایزدجو، معصومه ایزدجو، عبدالرسول ایزدجو، طیبه بهزاد، احسان احمدزاده، امین بدیه، پویا ماهینی، هاجر انبارکی و حسین هنرمند. عوامل دیگر نمایش «شب مهتاب پلنگ» نیز به این شرح است: کمیل ایزدجو (طراح صحنه و دستیار کارگردان)، امیر ایزدپناهی (موسیقی)، محمد لاریان (خواننده)، مهدی منفرد، حسین پایور، امین بدیه و امیر ایزدپناه (نوازندگان)، رضا سملزاده (اجرای دکور)، مجتبی عیوض (طراح و اجرای نور)، معصومه ایزدجو (طراح لباس)، شهربانو نیسنی (طراح و اجرای گریم)، ماکان صغیری (طراح بروشور و پوستر)، ابراهیم ایزدجو (تیزر) و... . پس از تماشای این نمایش در شب سوم اجرای آن، گفتوگویی را با کمیل ایزدجو (کارگردان نمایش شب مهتابی پلنگ) که سال گذشته با کارگردانی نمایش «نگران نباش آدامس بجو» توانمندی خود را به نمایش گذاشت، صورت دادیم که در ادامه میآید.
نمایشنامه «شب مهتابی پلنگ» نوشته فرشید تربیت چه قابلیتهایی داشت که مصمم شدید آن را برای کار جدیدتان انتخاب کنید؟
فرشید تربیت از نویسندگان مطرح بوشهر و نامآشنای کشور است که در بیشتر جشنوارههای سراسری تئاتر فجر، سوره و... مقامهای مختلفی را کسب کرده است. از مزیتهای این نمایشنامه پرداختن به مسائل آیینی و بومی استان و زندگی اجتماعی مردم جنوب است که در خلال نمایشنامه به موسیقی بوشهر نیز پرداخته میشود.
این متن ریشه در اقلیم و باورهای جنوب داشت و همچنین روایتگر عشقی سترگ بود؛ در آن بهخوبی به این نکته که اهالی جنوب با وجود اینکه زندگیشان با موسیقی پیوند خورده اما تا همین چند سال پیش هم نگاه مثبتی به موسیقدانان بهخصوص نوازندههای سازهای بومی نداشتند اشاره شده، شما در این اثر بیشتر تاکید روی عظمت عشق داشتید یا عصیبت و نگاههای جاهلانه؟ آیا در پردازش متن برای اجرا با چالش هم روبهرو بودید؟
رسالت ما بهعنوان هنرمند یک حرکت مستمر فرهنگی است که همپوشانی زیادی با دو موضوعی که شما مطرح کردید، دارد، ما هم به عظمت عشق و هم به نگاههای جاهلانه و متعصبانه در این اجرا پرداختهایم، تفاوت نگاه نویسنده و کارگردان با تمام نقاط مشترکی که در مرحله پیشتولید نمایش رخ داده، مسالهای است غیرقابل انکار که در تولید نمایش همیشه خود را نشان میدهد، این تفاوت نگاه هر چند اندک سبب بروز چالشهایی از ذهنیت نویسنده تا اجراسازی از سوی کارگردان میشود.
نمایش «شب مهتابی پلنگ» چه حکایتی را برای مخاطب روایت کرد و چقدر توانست پیام خودش را به مخاطب منتقل کند؟
این نمایش روایتگر عشقی افسانهای از «ماه و پلنگ» در قالب بومی، به همراه پرداخت به آیینهای این اقلیم است، در مورد بخش دوم سوال شما، واقعا مخاطبها باید پاسخگو باشند، من و گروه اجرائی تمام تلاشمان را صادقانه انجام دادهایم تا پیام این نمایش را به بهترین صورت به تماشاگر انتقال دهیم.
در انتخاب بازیگران چه ملاکهایی را در نظر گرفتید؟
در انتخاب بازیگر تجربه، تعهد و تخصص از ملاکهایی بوده است که من همیشه در نظر گرفتهام. جدا از آن در پیشنهاد نقشها مانند سایر کارگردانها بر شاخصهایی چون بدن بازیگر، بیان، حس، ذهن و فکر و... تاکید دارم که بدونشک در انتخاب بازیگران این اثر همین فاکتورها لحاظ شده است.
در آثارتان بیشتر دنبال انتخاب متون بومی هستید یا اقتباسی از آثار خارجی؟
من اولویت و علاقه شخصی خودم با کارهای بومی و پرداختن به آداب و رسوم استان بوشهر بوده است. البته کار بومی دقیقا مانند تیغ دو لبه است. در بعضی از جشنوارهها دقیقا سیاست بر این موضوع متمرکز است که آثار بومی به مراحل بالاتر راه پیدا کنند و در برخی از جشنوارههای حتی منطقهای، با ذهنیت منفی به داوری آثار بومی میپردازند و در کل معیار، کیفیت کار نیست، بلکه چهبسا آثاری را من تا به حال دیدهام که شایسته بهترین مقامها بودهاند -با لحاظ تمام سلایق متفاوت- اما در قدم نخست از سوی برخی افراد متوقف شدهاند.
تئاتر چه نقشی در زندگی شما داشته است آیا از اینکه در این وادی فعالیت میکنید، رضایت دارید؟
با توجه به اینکه دانشجوی کارشناسی ادبیات نمایشی هستم، تمام دغدغه تحصیلی و کاری خودم را صرف تئاتر کردهام اما در حقیقت حمایت از این هنر بهگونهای است که در بعضی مواقع به ضدیت، چهره مینماید؛ یعنی بهقول خودمان میآیند ابرویش را درست کنند چشمش را هم کور میکنند. اینکه تئاتر بوشهر از سالهای اوج خود فاصله گرفته است، نتیجه یک دوستی خاله خرسی بعضی از متولیان بهظاهر دلسوز است، کاش بگذارند هنر به راه خود برود، نه حمایتی کنند و نه ضدیتی... .
در تولید اثر بیشتر به فرم توجه دارید یا محتوا؟
به عقیده من، فرم و محتوا تفکیکناپذیرند. بگذارید اینطور پاسخ بدهم: من اگر چایی را در استکانی غیر از استکان کمر باریک بخورم، آن لذتی که قرار است از چایی دریافت کنم، احساس نمیکنم. حال شما میخواهید بگویید این چایی همان چایی بوده است. بله قبول اما برای من به هیچ عنوان آن صفا و طعم را نداشته است. در نظر من چایی را برای استکان کمر باریک ساختهاند و استکان کمر باریک را برای چایی و نه چيز ديگر. امیدوارم متوجه منظورم شده باشید.
این نمایش در چه ژانری بود؟
این نمایش یک تراژدی است. داستان تلخ قضاوتهای نابجا و جاری در فرهنگ این مرزُبوم است که منجر به مرگی نابهنگام میشود. این موضوع دیروزی نیست. از دیروز تا هنوز با تفاوتها و چهرههایی متفاوت رخ مینماید.
آیا تئاتر بوشهر توانسته مخاطب را به خود جذب کند؟ بهنظر شما مخاطب بوشهری بیشتر از چه کارهایی استقبال میکند؟
این سوال را کلی بپرسید؛ آیا تئاتر کشور توانسته مخاطبان را جذب کند یا نه؟ بحران مخاطب در سرتاسر هنر این کشور وجود دارد. آن هم نهتنها در عرصه هنر نمایش، بلکه در تمامی هنرها از جمله سینما. بهنظر من، این بحران علاوه بر ریشه داشتن در وضعیت کنونی جهان ما که جهانی سراسر بحرانی، پرتشویش و در گذار است، ریشه در سیاستهای نا بجای مسوولان فرهنگی و هنری دارد. اصولا طبقهبندی، مرزکشی و ایجاد جشنوارههای سفارشی از بالاترین آفتهای این مورد بهشمار میرود که آن هم متاسفانه برای بیلان کاری هر مسوولی ضروری است، بدون آنکه به ضرورت و کاربرد آن توجهی داشته باشند اما در مورد بوشهر پیش از این، وضع از این هم بحرانیتر بود و بیانصافی است که جهانشیر یاراحمدی را بهخاطر این روزهای تئاتر بوشهر نستاییم. اجراهای فراوان عموم نمایش در این روزها، برپایی جشنوارههای متفاوت و متعدد در استان و... همگی حاصل همت و تلاش اوست. در پاسخ به قسمت دوم سوال شما باید بگویم که مخاطب بوشهری در واقع همان مخاطب خاص همیشگی تئاتر است. این گروه مخاطبان از هر کار باکیفیتی با هر ژانر و سبکی استقبال میکنند.
بهنظر شما اجرای عموم چقدر به ارتقای کیفیت آثار تولیدیتان میافزاید؟
واقعیت این است که اجرای عموم کار را پختهتر و گروه را باتجربهتر میکند اما با توجه به اینکه تمام امکانات و انرژی ادارهکل هنرهای نمایشی متمرکز بر جشنوارههاست، حکم این اجراها مثل شمعی در باد است نه نوری و نه گرمایی و نه چیزی ورای اینها.
نظرتان در خصوص جشنواره معتبری چون تئاتر فجر چیست؟ آیا از سیاستهای آن رضایت دارید و چقدر در ارتقای کار هنرمندان شهرستانی نقش دارد؟
جشنواره فجر با تمام نقدهایی که به آن وارد است، به لحاظ همین که تنها جشنواره معتبر و آزاد موضوعی تئاتر کشور محسوب میشود، سخن چندانی در مورد آن نمیتوان گفت، چراکه هر چقدر آن را نقد کنم، در واقع باعث دلسردی خودم و سایر همکارانم میشوم.
آیا بازیگران زن بوشهر توانستهاند خودشان را همپای بازیگران مرد بالا بکشند؟
بازیگران زن بوشهر از گذشته تا بهحال همپای بازیگران مرد فعالیت داشتهاند و در این مسیر پیشرفت چشمگیری نیز در کیفیت بازی آنها مشاهده میشود، اینکه گاهی محدودیتهایی از سوی اجتماع و سایر نهادها از جمله خانواده در زمینه بروز استعدادهای آنها تحمیل میشود، به عقیده من، دلیل موفق نبودن آنها محسوب نمیشود، زیرا در سالهای گذشته و همین امروز بازیگران زنی داشته و داریم که واقعا هم در اجراهای آزاد و هم در جشنوارههای مختلف کشوری قابل تحسین ظاهر شده و جوایز متعددی گرفتهاند.
وجود چهرههایی چون ایرج صغیری چقدر به اعتبار و کشوری شدن تئاتر بوشهر کمک کرده است؟
به نظر من، ایرج صغیری دیگر یک فرد محسوب نمیشود، بلکه یک جریان است. اگر بخواهیم در مورد فرد خود استاد صغیری صحبت کنیم، بهترین عنوان «تنهای تنها» است. او مردی است که در این سالها مورد بیمهریهای زیادی قرار گرفته است اما در مورد او بهعنوان یک جریان باید تاکید کنم، امروز تئاترهای آیینی دیگر غریب و تنها نیستند و خود را بهعنوان یک جریان باهویت و اصیل به هنر نمایش معرفی کردهاند، استاد صغیری در این میان پدر این جریان محسوب میشود و اینکه ایشان پدر نمایش آیینی کشور است بیشک باعث اعتبار نمایش استان میشود.
آیا تئاتر بوشهر توانسته خودش را به کشور معرفی کند؟
تئاتر بوشهر همیشه بهعنوان یکی از قطبهای تئاتر منطقهای محسوب میشود اما اینکه این جریان چقدر مستمر بوده، باید اعتراف کنیم که دارای فراز و فرودهایی است که شرح آن در این مجال نمیگنجد.
سخن پایانی؟
هنر نمایش بهعنوان فداکارترین هنر اثر خود را در ذهن مخاطب میگذارد و میگذرد، این هنر در لحظه اجرا در واقع انتحار میکند، خود را از بین میبرد به این امید که باعث ایجاد خلق زندگی و رفتارهای انسانی بهتری شود. ماندگاری این هنر تنها در ذهن مخاطب است؛ نه در موزهای قابل نگهداری است و نه در کتابخانهای قابل یافت. هنر نمایش در کنج نمایشخانهها شهید میشود تا باعث زنده نگهداشتن فرهنگ و هنر شود، هنر نمایش با تمام این مهربانیها عجیب مورد بیمهری واقع شده است، باور کنید اگر با نمایش بیشتر از این مهربانی کنیم، باعث اتفاقات خوشایند بیشتری میشود که نفع آن به اجتماع نیز خواهد رسید. در پایان از همه بازیگران و دیگر عوامل گروه که چندین ماه برای به صحنه بردن این اثر تلاش کردهاند، صمیمانه تشکر و قدردانی میکنم.
یادآوری میشود، اجرای نمایش «شب مهتابی پلنگ» از سوم آذرماه در مجموعه تئاتر شهر بوشهر پلاتوی ایرج صغیری هر شب ساعت 19 آغاز شده و تا دهم آذرماه به روی صحنه میرود.