بامداد جنوب- الهام بهروزی:
صد و پنجاه و هشتمین نشست «شبی با حافظ» سهشنبهشب به همت انجمن دوستداران حافظ شعبه بوشهر با حضور جمعی از شاعران و ادیبان هماستانی در پژوهشسرای شهید خوشبخت برگزار شد.
رضا معتمد، پژوهشگر، منتقد، شاعر و استاد دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی در بخش نخست این نشست به شرح غزل 468 «که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی/ که به کوی میفروشان دو هزار جم به جامی/ شدهام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم/ که به همت عزیزان برسم به نیک نامی/ تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن/ که بضاعتی نداریم و فکندهایم دامی/ عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود/ نه به نامهای پیامی نه به خامهای سلامی/ اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته/ به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی/ ز رهم میفکن ای شیخ به دانههای تسبیح/ که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی/ سر خدمت تو دارم بخرم به لطف و مفروش/ که چو بنده کمتر افتد به مبارکی غلامی/ به کجا برم شکایت به که گویم این حکایت/ که لبت حیات ما بود و نداشتی دوامی/ بگشای تیر مژگان و بریز خون حافظ/ که چنان کشندهای را نکند کس انتقامی» پرداخت.
این غزلسرای معاصر پس از خوانش این غزل بر روال همیشگی خود، نخست به وزن آن (فعلاتن فاعلاتن فعلاتن فاعلات) اشاره کرد و گفت: فضای کلی غزل، فضای متغیر است که هم فضای انتقادی بر آن حاکم است، هم عرفانی و هم عاشقانه. در واقع محور عمودی بر آن حاکم نیست، در حالی که بخشی از غزلیات حافظ بر محوریت عمودی حاکم است.
معتمد سپس در شرح بیت نخست گفت: این بیت را بهواسطه وجود واژه «گدا» (در اینجا مقصود فردی است که فقر را انتخاب کرده است و فقر یکی از مراحل سیر و سلوک است) میتوان آن را هم تعبیر عرفانی کرد و هم لحن عزتمندانه حافظ را در آن دید.
وی در ادامه با خواندن مصراع اول بیت دوم «شدهام خراب و بدنام و هنوز امیدوارم» به واوهایی که لسانالغیب در کلامش به کار برده است، اشاره و بیان کرد: بیشتر واوهایی که در شعر حافظ نظیر همین مصراع به کار رفته، واو حالیه است و به گفته شفیعی کدکنی: «واو در شعر حافظ معنی یک جمله میدهد». او در این مصراع میگوید: بدنام و خراب (کسی که تمام شاکله وجودیاش بهخاطر مستی خراب شده است و اختیاری از خود ندارد) شدهام در حالی که هنوز امیدوارم.
این استاد دانشگاه در بیت سوم با رسیدن به واژه «کیمیا» تاکید کرد: کیمیا یا اکسیر یکی از موقعیتهای کهنالگویی ادبیات ماست و چیزی است که در روح همه ما وجود دارد و قدرت تبدیل چیزهای پست را به باارزش دارد. از اینرو کیمیا در رفتار عارفان بسیار نمود دارد، برای مثال آنها دست به خاک که میزنند، تبدیل به زر میشود اما آنها در عین نیازمندی بینیاز عمل میکنند. حافظ همیشه نگاهی طنزآلود به کیمیا دارد، نظیر این بیت: «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند/ آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند» اما در بیت سوم این غزل نگاهی جدی به آن دارد.
معتمد پس از پایان شرح کامل ابیات این غزل در خصوص حافظ گفت: یکی از دلایل انتخاب اشعار حافظ برای شرح دادن در این نشستهای ادبی، این است که حافظ بسیار شاعر پیچیدهای است؛ شما اگر اندکی در کلام وی تامل کنید، درمییابید که بیشتر شعرهایش چندوجهی است. چینش کلمات در شعر حافظ حقیقتا استادانه و ماهرانه است، بهطوری که میتوان مدعی شد گاهی در شعر او الهام که منبع سرایش شاعر است، جایی ندارد، چون ترکیب در شعر حافظ عالمانه است و نمیتوان بهراحتی دست او را خواند. البته الان در عارف بودن یا نبودن وی هم بحث است و بهنظر میرسد حافظ عارف نبوده اما اصطلاحات عارفانه را به بهترین شکل در کلامش گنجانده است که این نشان از هنرمندی وی دارد.
در بخش دوم این نشست، به دعوت بهنام هنری یکی از اعضای انجمن دوستداران حافظ که اجرای برنامه را برعهده داشت، به ترتیب شاهرخ سروری (مجری پیشکسوت و توانمند رادیو بوشهر)، افکار آزاد «دریا»، سیما نوذری و احمد جمعهپور (زوج شاعر) و سه نوجوان عضو انجمن دوستداران حافظ بهنامهای آناهیتا ملکی، مقامی و نجفوند به شعر خوانی پرداختند. پایانبخش این محفل ادبی هم معرفی مهدیه الهیقمشهای از زبان خانم پورتنگستانی، پژوهشگر هماستانی بود.
یادآوری میشود، انجمن دوستداران حافظ شعبه بوشهر بهمنظور پاسداشت فرهنگ و زبان و ادبیات ایران در نظر دارد که نوجوانان و جوانان را نیز به عضویت خود درآورد و آنها میتوانند با تکمیل فرم عضویت و ارائه چهار قطعه عکس (پشتنویسی شده)، فتوکپی از صفحه اول شناسنامه و پشت و روی کارت ملی و پرداخت مبلغ چهل هزار تومان (حق عضویت یکساله) به عضویت این انجمن ادبی درآِیند.