شاهنامهخوانی از دیرباز در استان بوشهر رواج داشته و از محبوبیت خاصی برخوردار بوده است. این هنر که بازمانده نیاکان ما ایرانیهاست، بیانگر هویت، اصالت اندیشه و مهرورزی است. از اینرو، این کتاب منبع موثقی برای یادآوری تاریخ، تمدن و ادب کهن ایرانی از دوره باستان تا پایان دوره ساسانیان است، هرچند حکیم ابوالقاسم فردوسی بهدلیل میهندوستی و علاقه بسیارش به ایران و ایرانی از آرایه اغراق بهوفور سود جسته است اما با وجود این، مهر و خردورزی که در داستانهای این شاهکار خود را به رخ میکشد، جای بسی تامل دارد. افزون بر این، شاهنامه در بطن خود افزون بر شرح دلاوریهای ایرانیها، داستانهای عمیقی از زندگی و آداب و رسوم را در خود جای داده است که احیای این داستانها در جامعه فعلی میتواند در هویتیابی نسل امروز کمک شایانی کند.
محمد صغیری، فرهنگی بازنشسته (برادر ایرج صغیری، پدر تئاتر بوشهر) است که معلمی خود را از روستاهای مغدان و شهنیا آغاز کرد، از همان سالها شاهنامهخوانی و نقالی را نیز دنبال کرد. او که برای نخستینبار در کلاس درس سیدجعفر حمیدی، نویسنده، شاعر، پژوهشگر و استاد دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی، داستان منظوم لیلی و مجنون را از بر خواند، با تشویق دکتر حمیدی به این حوزه دلگرمتر شد اما سعی کرد فعالیتش را با شاهنامهخوانی و شرح رادمردی پهلوانان ایرانی و داستانهای حماسی ادامه دهد، البته ناگفته نماند که محمد صغیری از همان کودکی در تعزیه یار و یاور و همراه برادر خود (ایرج صغیری) بود. او سالها بعد عمده فعالیت خود را معطوف به شاهنامهخوانی کرد و این هنر بهصورت موروثی در خانواده وی ریشه دواند، اینک دختر (نیکی صغیری) وی و نوههایش نیز در این عرصه بسیار مشتاق و فعال پیش میروند. در این زمینه گفتوگویی را با محمد صغیری، شاهنامهخوان، نقال و هنرمند هماستانی که در تمام نقاط کشور به اجرا پرداخته است، ترتیب دادیم که در ادامه میآید.
شما سالهاست که در زمینه شاهنامهخوانی برای کودکان و نوجوانان فعالیت میکنید، چطور شد که وارد این حوزه شدید؟
دهها سال پیش دورانی که در دبستان خاصه در روستاها تدریس میکردم با روحیات کودکان و نوجوانان آشنایی بسیار زیادی پیدا کردم و از اینرو، نیازها و علایق کودکانه آنها را بهخوبی درک و حس میکردم که به استانهای حماسی و پهلوانی علاقه خاصی نشان میدهند و با پیشزمینهای که خود از کودکی در خصوص شاهنامه داشتم، فرصت را غنیمت دانستم و در شکلهای مختلف مثل نمایشنامه شاهنامهای، نقاشی شاهنامهای و جنگنامه شاهنامهای با بهرهگیری از بهرهگیری از کودکان و نوجوانان خوشصدا آنها را سازمانیافتهتر بهسوی شاهنامه راهنمایی کردم و امروز هم بیش از هر زمانی دیگر برای پاسداشت زبان و ادبیات کشورمان نیاز احساس میکنم و زیباترین و موثرترین اهرم را شاهنامهخوانی میدانم.
بهنظر شما شاهنامهخوانی و آشنایی کودکان با کهنالگوها و پهلوانان ایرانی چقدر در هویتیابی آنها نقش دارد؟
هدف فردوسی بزرگ در خلق و آفرینش شاهنامه، گردآوردن آثار تاثیرگذار مفاخر فرهنگ ریشهدار قوم خود و معرفی هویت مردم جامعه کهنسال خود بوده است و اگر فردوسی رستم را در شاهنامهاش بهعنوان سلحشوری شکستناپذیر تصویر میکند، این است که «رستم» را نماد اقتدار ملی سرزمین خویش میداند، زیرا آن بزرگوار ایران شکستخورده را نمیخواهد ببینید. وی با اثر جاودانهاش به نسلها و فرزندان نسلهای این آب و خاک درس میهنپرستی و راستی و مردانگی و انسانسازی را آموخت. فردوسی بزرگ عاشق سرزمین خویش و تاریخ و ارزشهای دیرین قوم سرافراز خود بوده و از اینرو، باید گفت که شاهنامه هویت ملی هر ایرانی و هر ایرانیتباری است.
از دیرباز در محافل خانوادگی ایرانیها کتابهایی چون شاهنامه، دیوان حافظ، بوستان، لیلی و مجنون و... خوانده میشد، بهنظر شما چه عواملی باعث شد که برگزاری این محافل ادبی در میان خانوادهها کمرنگ شود؟
جامعه در گذر زمان در حال تغییر و تحول است، بهیقین عادات و رسوم هم بهتبع تغییر میکند، گاهی کلی و گاهی با تغییرات اندک و به باور من گسترده شدن کارها و امور روزمره و بهقول امروزیها، گرفتاریها و سرگرمیهای عدیده افراد جامعه این فرصت ارزشمند محفل دور همنشینی را بسیار ناچیز کرده اما با همه احوال شور عشق و آثار ارزشمندی که ذکر کردید، همچنان در دلهای مردم محکم و استوار مانده و بسیاری از انجمنهای ادبی و هنری آستین را بالا زدهاند، بهخوبی و زیبایی مراسم شعر و ادب را برگزار میکنند، درود بر همه آنها.
آیا با شاهنامهخوانی میتوان نسل امروز را با فرهنگ و ادب اصیل ایرانی و حوزه کتابخوانی پیوند داد؟
شاهنامه پر شکوه و جلال فردوسی بزرگ نهتنها سند ملی و گنجینه پرشکوه زبان فارسی است، بلکه دریای عظیمی از زیبایی کلام و لطافت گفتار است که آن بزرگوار با نثار سی سال از عمر گرانقدر خود در لابهلای تاریخ جستوجو کرد و بیرون کشید و بهعنوان رهاوردی ارزشمند از خود به نسلهای بعد از خود به ارث گذاشت و امروز ما میراثدار آن بزرگوار هستیم و باید گفت که امروز جای خوشبختی است که ادیبان فاضل و بزرگوار کشورمان با انتشار کتابهای عدیدهای به نقد جزء به جزء شاهنامه پرداختهاند و خوانندگان را وادار به پژوهش بیشتر از آثار دیگران کردهاند که این خود اصیلترین آداب مردم پوینده و جوینده سرزمینمان است.
شما به همراه خانواده خود حتی کودکانتان بجد در راه آموزش و ترویج شاهنامهخوانی در همه نقاط بهویژه روستاها تلاش میکنید، فکر میکنید این کار شما چه تاثیری بر حوزه فرهنگ و ادب استان خواهد داشت و بیشترین استقبالی که از برنامههای شما شده، در کدام نقطه بوده است؟
آن بزرگوار که حیات خود را در راه اعتقاد خویش و زبان فارسی و فرهنگ ایرانی که واقعا عامل بقای میهن است، احیا کرده و به خلق و آفرینش شاهنامه که نگاهدارنده سرزمین پرگهرمان ایران است، روی آورده، دریغ است که امروز یک کلام از زبان فارسی به فراموشی سپرده شود و همواره باید در حفظ امانت والای آن بزرگوار کوشا باشیم و امروز بجا میبینم که فرزندانمان را با فرهنگ نیاکانشان آشنا سازیم و بر خود واجب میدانم که از نزدیکترین کسانم بهره بگیرم که همه با هم در ترویج شاهنامهخوانی کوشا باشیم. خوشبختانه در هر کجای استان چه شهر و چه روستا که اجراء داشتهام با استقبال پر شور جوانان و نوجوانان روبهرو شدهام که این خود نشانه توفیق ماست و اعلام میدارم که هیچ دعوتی را بیپاسخ نخواهم گذاشت؛ بدون کمترین چشمداشتی.
برای فعالیت ادبی خود چرا شاهنامه را انتخاب کردید، این کتاب چه پتانسلهایی داشت که شما دست روی آن گذاشتید؟
کلام فردوسی زبان وجدان بیدار آدمیت است که با این کلام جان میگیرد و جان خود را در راه استقلال، میهن و عقیده هیچ میشمارد و فردوسی بزرگ برای نیل به اهداف بزرگ خود سخن را برمیگزیند و در سخن شعر را و در شعر حماسه را و در حماسه سلحشوری و پایداری و مقاومت را با او از سخن بهعنوان وسیلهای سود میبرد که رسالتش در آن است و در پاسخ به نیاز جامعه عصر خویش رسالت را در حماسه میداند و این رویآوری بهعنوان یک وظیفه ملی بر گردن همگان است. اگر در هنگام اجرای نقالی و پردهخوانی حضور داشته باشید، توجه و دقت در نگاه کنجکاوانه مردم و تشویق و تقدیرهای رضایتمندانه آنها بیشترین پتانسیل و نیرو و انرژی را حس خواهید کرد، زیرا درک میکنند که فردوسی در شاهنامهاش از مردمی سخن میگوید که نیک میاندیشیدند و نیک سخن میگفتند و نیک رفتار بودند. افسانهها در کلام همایونی فردوسی به جلوههایی از حقیقت و واقعیت بدل شده و این همان چیزی است که روح و جان و دل مردم تشنه آن است. زیبایی و لطافت گفتار در سخنان ادیبانه آن بزرگوار به اوج رسیده و در تمام شاهنامهاش در هفتاد هزار بیت شعر یک کلام خارج از ادبیات ملت اصیل، فهیم و آبرومند ایران بر زبان نیاورده و دریغ و صد دریغ اگر بگذاریم، کلام خجسته و خردمندانه آن حکیم بزرگوار به حاشیه سپرده شود.
در طرح پایتخت کتاب ایران آیا شما همکاری داشتید، آیا این طرح در جذب افراد جامعه بهخصوص جوانان به حوزه کتابخوانی موفق ظاهر شده است؟
متاسفانه تاکنون برای من این توفیق حاصل نشده که همکاری مستمر و نزدیکی با این طرح داشته باشم و امیدوارم که بتوانم در حد خود همکاری داشته باشم اما ابتکار بسیار بسیار خوب و پسندیدهای است و حتما موفق خواهند بود.
راهکار شما برای جذب افراد جامعه بهخصوص کودکان و خانوادهها به حوزه کتابخوانی چیست؟
از آنجا که کتابخوانی مهمترین عامل رشد علمی است، میتوان این فرهنگ را از طریق عادت کردن به پژوهش، پرورش اندیشه و برطرفکردن نیازی فکری، جهتگیریهای متناسب با کتابخوانی، تشویق و ترغیب نزدیکانمان با معرفی کتب خوب و تاثیرگذار و استفاده از کتاب برای پر کردن اوقات فراغت گسترش داد. بنابراین چه چیزی بهتر از این موارد برای انسان میتواند باشد؟! و در این راستا خانواده؛ یعنی پدر و مادر و بهخصوص مادر روی فرزندان خیلی موثر میتواند باشد و بعد معلم در مدرسه که با تشویق دانشآموزان و آزمونهای کتابخوانی و ایجاد رقابت بین آنها و بحث و گفتوگو در موضوعات کتاب و بعد از آن انجمنها و ادارات که با این موضوع مرتبط هستند، با ایجاد زمینه فضای مناسب و در اختیار گذاشتن کتابهای مورد تقاضای جوانان میتوانند بهترین راهکار باشد.
نقش ادبیات بهخصوص ادبیات کلاسیک در سرنوشت فرهنگ جامعه چیست؟
در این مورد باید گفت که در قرون 17 و 18 میلادی که دوران ادبیات کلاسیک بهمعنای وسیع خود در یونان و روم آغاز شد. این خواست نسل پویا و جویای آن زمان بود که ادبیات قدیم خود را به نظام آموزش وارد کنند و تمام مراکز ادبی و هنری جهان از آن تبعیت کردند و به موفقیتهای چشمگیر و فراگیری نیز دست یافتند و بهیقین تغییراتی که همراه با تکنولوژی پیشرفته جهان همگام باشد، حتما به خواستههای ایدهآل و متعالی مردم جامعه میانجامد.
در آینده چه برنامههایی دارید؟
بهزودی دو اجرا به همراه نیکی (دخترم) و نوههایم در کاکی و بوشهر خواهیم داشت. دخترم نیکی کلاسهایی برای آموزش کودکان دبستانی و کمتر از دبستان برگزار میکند که هم آموزش شاهنامهخوانی است و هم در این زمینه استعدادیابی میکند. او در این کلاسها حفظ شاهنامه، خواندن با صدا و حرکات خودباوری و خودجوش کودکان را آموزش میدهد و در این موارد خود نظارت مستقیم بر آنها دارم.
سخن پایانی؟
از روزنامه وزین بامداد جنوب که توجه ویژهای به شاهنامهخوانی، نقالی و پردهخوانی دارد، از صمیم قلب سپاسگزارم.