چهار پنج روز است که اوضاع داخلی یمن نابسامان است و درگیریهای محدودی که از اواسط هفته گذشته در محلاتی از صنعا شروع شده بود، وارد فاز تازهای شده و عملا نیروهای انصارالله و بخش عمدهای از ارتش و نیروهای امنیتی این کشور در مقابل عوامل علیعبدالله صالح قرار گرفته و درگیریهایی نیز میان طرفین در جریان است. متاسفانه خبر این درگیریها در رسانههای فارسی زبان، بهویژه بخش مجازی آن و حتی برخی از خبرگزاریها با توجه به نداشتن شناخت آنها از وضعیت یمن به شکل بسیار نامطلوبی پوشش داده شد و دلیل آن نیز ترجمه محض آنها از برخی رسانههای عربی و غربی وابسته به ائتلاف سعودی بود.
ما هم چندان از پشت پرده سیاست خبر نداریم اما خبر این درگیریها و احتمال آن را دقیقا پس از نشست خبری هفته پیش علیعبدالله صالح پیشبینی میکردیم، چراکه او در آن نشست حرفهایی زد که هیچ اعتقادی به آن نداشت و نشان میداد او یک سیاستمدار بازنده است که به قول معروف میخواهد با «شلتاق» و ایجاد «درگیری» خود را بخشی از بازی نشان دهد. در اینکه او هنوز در یمن، بهویژه مناطق تحت کنترل نیروهای دولتی و انصارالله نفوذ دارد و در بخشی از ارتش که وابسته به خانواده او هستند نیز هنوز جایگاهی دارد اما بهتر است در این میان چند نکته و موضوع اساسی را عرض کنیم شاید مساله را بهتر درک کنیم.
بهعنوان نخستین مساله، باید روانشناسی عبدالله صالح را فهمید که او از چه ساختار ذهنی و فکری صحبت میکند. همین فردی که امروز نشسته و از غیرقانونی بودن انصارالله و نیروهای منصور هادی میگوید، هشت روز پیش در نشستی خبری فحش و فضیحت را نثار آلسعود و ائتلاف کرد و ایران را کشور اسلامی بزرگی دانست که درخواست ائتلاف با یمن را رد کرده است. مشخصا، از دو سه ماه پیش مذاکرات فشردهای میان رهبران انصارالله و کنگره ملی به رهبری عبدالله صالح و با میانجیگری ریشسفیدان یمنی در جریان بود. ما از خواستههای صالح خبر دقیقی نداریم اما مشخصا او از اینکه در مذاکرات با ائتلاف بازی داده نمیشود و کسی نظرش را جویا نمیشود، بهشدت گلایه داشت و حتی در این زمینه قولهایی نیز گرفت.
او همچنین قول گرفته بود که کنگره ملی سهم بیشتری در اداره کشور داشته باشد اما مشکل عمدهاش زمانی پیش آمد که برخی از سران امنیتی و حتی نظامی یمنی که روزی از او حرفشنوی داشتند، هیچ اطاعتی از وی نکرده و دریافت که کنترلش را بر ساختارهای سیاسی، امنیتی و نظامی سابق از دست داده است. این برای فردی در قامت صالح که چهار دهه همهکاره کشور بود، سخت میآمد. نشست خبریای هم که برگزار کرد، صرفا یک حرکت ایذایی بود و تقریبا در ساختار اطلاعاتی انصارالله همه از برنامه و حرکت او خبر داشتند. آنچه طی دیروز و امروز در صنعا برجسته شد و گسترش یافت، حرکتی بود که دوشنبهشب هفته پیش تقریبا بهمانند یک شبهکودتا قرار بود توسط عوامل صالح صورت بگیرد اما با هوشیاری نیروهای انصارالله و حضور بهموقع نیروهای وطنپرست ضرب این کودتا گرفته شد و خروجی آن امروز بهشکل رسانهای به بیرون درز کرده است.
نکته بعد به این موضوع بر میگردد که چرا صالح نفوذ و کنترل خود بر ارتش را از دست داده است. در طول دو سال جنگ با نفاق داخلی و دشمن غدار خارجی، عمده نیروهای حاضر در مناطق تحت کنترل صنعا در خطوط نبرد حضور داشته و آنها دوش به دوش نیروهای مردمی، چه انصارالله و چه نیروهای قبائل جنگیده و خلوص و ایمان و وطنپرستی آنها را دیدهاند. بیشتر آنها نیز در جنگ با دشمن آسیبهای جبرانناپذیری دیده و حاضر نیستند که بهسادگی از هزینهای که دادهاند، دست بردارند. نکته دیگر به ورود نیروهای تازهنفس به ساختار ارتش اشاره دارد. با فرماندهی انصارالله هزاران نفر نیروی جدید آموزش دیده به ارتش پیوستهاند و این یعنی ترکیب ارتش آنگونه که علی عبدالله صالح انتظار دارد، یش نرفته است.
دفتر سیاسی جنبش انصارالله در پی حوادث چند روز اخیر، بیانیهای صادر کرده که این بیانیه متضمن نکاتی چند است و نشان دهنده آشنایی و اشراف آنها به مسائل مربوطه است. در بخشی از این بیانیه آمده است: صالح تا جایی پیش رفت که در نهایت به ظلم و ستم دست زد و نیروهای امنیتی یمن را هم بدون دلیل مورد حمله قرار داد، وی بدون در نظر گرفتن وجدانش، اصرار دارد که کشور را به سمتی سوق دهد که دشمن در آن شکست خورده است؛ حوادث و رویدادها ثابت کرده که صالح فردی است که اهل خیانت، فساد، فریب، پرده دری و منفعت طلب است؛ ما از تاریخ (اقداماتی که انجام داده) غافل نبودیم، اما خواستم خودش با دست خود آن را نشان دهد. صالح خطرناکترین اشتباه را در طول تاریخ سیاسیاش انجام داده است؛ شایسته نیست که فردی مانند صالح، دیگران را به خیزش و انقلاب در یمن دعوت کند.
این نشان میدهد که انصارالله اشراف کامل بر مساله داشته و چندان اعتباری به حرکات و رفتارهای او قائل نیست. جایی که با عناوین بسیار تند و بیسابقهای او را مینوازد، عناوینی مانند «فریب، خیانت، فساد، پردهدری، منفعتطلبی» واژههایی با بار معنایی بسیار است. اکنون نیروهای ملی یمنی فرصت را برای حذف نهایی او فراهم دیدهاند، این را میتوان در بخش دیگری از بیانیه دفتر سیاسی این جنبش بهخوبی مشاهده کرد، جایی که انصارالله تاکید دارد حتی در کنگره ملی یمن هم کسی با علی عبدالله صالح همراه نیست: «ما هنوز بر روی عُقلا و خردمندان حزب کنگره مردمی که میتوانند نقشی در نجات حزبشان داشته باشند، حساب میکنیم؛ حکمای یمن نیز باید مسوولیت خود را در این باره به عهده بگیرند و تلاش خود را برای جلوگیری از وخامت اوضاع انجام دهند؛ ما تاکید میکنیم که در کنار دولت برای برقراری امنیت داخل صنعا (پایتخت) هستیم و در مقابل هر متجاوزی میایستیم.»
البته سخنان و مواضع عبدالملک الحوثی رهبر انصارالله هم بهنوبه خود اهمیت بسزایی دارد، اما باید یادآور شد آنچه صالح انجام داد در واقع آخرین تلاش برای به دست گرفتن قدرت و قرار دادن دانههای تسبیح نیروهای پراکندهاش در یک بند. بود. امروز در ارتش یمن، مقابله با متجاوز و دفاع از خونهایی که دادهاند در دستور کار قرار دارد. مردمی که نیمی از زیرساختهای کشورشان ویران شده، بهسادگی حاضر نیستند در برابر خودخواهی صالح کوتاه بیایند، صالح در جریان انقلاب سال 2012 بهبعد عملا پایگاه اجتماعیاش را از دست داده بود و مقابله با دشمن فرصتی بود تا خود را بازیابی کند، اما او اشتباهی کرد که به هیچ عنوان قابل جبران نیست.