کریم جعفری:
اگر بامداد جنوب خبر راهآهن شیراز، جم به عسلویه را برجسته نمیکرد، بعید میدانم کسی در استان متوجه میشد که چه خیانتی گریبانگیر استان میشود. راقم این سطور در طول دو سال گذشته بارها و بارها در مورد مسائل متعددی در حوزه نمایندگان مطالبی را قلمی کردهام و از اینکه چهار نماینده استان با هم هماهنگ نبوده و نیستند، بهشدت گلهمند بودهام. خدا را شکر در این میان یکی دو نفر هم با بنده قهر هستند، دلیل آن را نمیدانم شاید منافع آنها را بهخطر انداخته و یا به قول معروف، «زمینشان را کاشته یا شریک میراثشان شدهام» اما هر چه که هست، ما جز دفاع از منافع مردم چیزی را قلمی نکردهایم، شاید این دو نفر دنبال منافع مردم نبوده و نیستند. با این حال، همانگونه که پیش از این هم تاکید کردیم ورود راهآهن از هر نقطهای به استان باعث خواهد شد تا دولتیها به هیچ عنوان انگیزهای برای ورود راهآهن به مرکز استان نداشته باشند.
بنده حتی با مسیر فعلی ورود راهآهن به استان که از شیراز به فیروزآباد و از آنجا به تنگستان میآید و سپس از یک مسیر نه چندان دلچسب میخواهد به مرکز استان برسد، نیز مخالف هستم، این مخالفت به دلایل متعددی است، یکی از این دلایل آن است که نگارنده را به یاد طرح رضاشاه برای ساخت راهآهن سراسری میاندازد، او خدمت بزرگی به زعم خود کرد اما فقط میخواست تهران را به منابع نفتی خوزستان مرتبط کند تا اگر روزی روزگاری این منافع به خطر افتاد، ارتش او بتواند سریع خود را به خوزستان برساند. با این حال مراکز نفتی در جنگ دوم جهانی اشغال شد و راهآهن نیز وسیلهای شد برای اشغال پایتخت.
از این رو بهنظر میرسد در مورد بوشهر هم مسوولان میخواهند سیاست رضاشاهی را اجرا کنند و هدف آنها نه توسعه اقتصادی کشور و مردم بوشهر است که هدف نهایی، رسیدن به منابع هنگفت و ثروت خدادادی مردم بوشهر در عسلویه است. این سیاست از هماکنون محکوم به شکست است و باید گفت همراهی و همگامی نمایندگان با این طرح نیز خود یک خیانت بزرگ است. برای بنده مهم نیست که این خوشش بیاید یا آن، برای ما بهعنوان روزنامه بامداد جنوب منافع مردم و استان مهم است و هر کس که اجازه دهد سیاست رضاشاهی در مورد راهآهن بوشهر به شیراز اجرایی شود، خیانت کرده است.
متاسفانه با سیاست رضاشاه مهمترین مراکز جمعیتی آن روز ایران از ریل دور ماندند و امروز نیز با سیاست اعمال شده در حوزه راهآهن بوشهر، مهمترین مراکز جمعیتی دو استان بوشهر و فارس از این سرمایه بزرگ دور مانده و توسعه آنها به قرنهای بعد موکول خواهد شد. شهرستان کازرون در فارس و دشتستان در بوشهر در مسیری طلایی قرار دارند که در قرون متمادی یک تجارت سنگین را شکل دادهاند.
امیدواریم که نمایندگان استان به جای منافع منطقهای، محلی و آنی خود و گرفتار شدن در دام دولتیهایی که فقط وفقط به فکر توسعه زادگاه خود هستند، کلاننگرتر بوده و با همراهی، همدلی و هماهنگی نام نیکی از خود برجای بگذارند. استاندار قبلی که جز غارت و به قهقرا بردن استان هیچ یادگاری نداشت، اما بر فعلی لازم و واجت است که تعلل را به کناری بگذارد و با تدبیر لازم با کمک سایر نیروهای فعال در استان برای آینده مردم تصمیمات قاطعی بگیرد وگرنه نام او نیز جزو پنج استاندار قبلی خواهد بود که نامی از وی به بزرگی و نیکی نخواهند برد.