بامداد جنوب- هدی خرمآبادی:
آنقدر نوشتهایم که دیگر قلم هم شرمش میشود اما برخیها اصلا... . چند روز پیش درباره ماجرای هرس و قطع درختان و تخلیه بقایای این هرسکردن جلوی اتفاقات اداره برق گزارشی را منتشر کردیم و متاسفانه هفته پیش در دانشگاه خلیج فارس شاهد قطع یکباره درختان بودیم. این چندمین بار است که در دانشگاه خلیج فارس، درختان قلع و قمع میشوند و با وجود حساسیتهای بسیار از سوی طبیعتدوستان اما این اتفاق نامبارک و ناخوشایند تکرار میشود. در مکانی که خود باید طلایهدار علم و دانش باشد و در رشتههایی مانند محیط زیست، منابع طبیعی، علوم دریایی و ... بیشتر و بهتر فعالیت کند، بیشترین تخریبها به محیط زیست وارد میشود و ای کاش اندکی وجدان وجود داشت... .
کودکانی که باید با درخت و آب و خاک انس بگیرند و نجوای باد و نسیم درخت، آرامشبخش روحشان شود، در بیابانی مُرده، با انواع خشونتها، بیمهریها، اختلالات روانی و ... دست و پنجه نرم میکنند تا در بزرگسالی انسانی با مشکلات فراوان روحی تربیت کرده باشیم. روز چهارشنبه، رئیس دبیرخانه سلامت و امنیت غذایی استان در خصوص مولفههای اجتماعی و اقتصادی تاثیرگذار بر سلامت، یکی از این گزینهها را 8 سال نخسست زندگی کودک معرفی کرد، به عبارتی 8 سال نخست زندگی کودک بر زندگی بزرگسالی و سلامت فرد تاثیر بسیاری دارد. از همین رو، کارشناسان حوزه کودک تاکید بسیاری بر نحوه ارتباط با کودک دارند؛ موضوعی که از سوی والدین و جامعه مغفول مانده و از گروه خانواده گرفته تا سیستم آموزش و پرورش، تقریبا 8 سال نخست زندگی کودک را مشوش و پر از آشوب و حسرت میکنند تا این حسرتها در بزرگسالی به شکل عقدههای روحی و روانی سرباز زند و مرهمی هم بر زخم این دُملها نباشد.
اغلب مسوولان درباره توسعه آن هم توسعه پایدار، داد سخن میدهند اما یکبار با خود اندیشیدهاند که توسعه پایدار به چه معناست؟ «شهر هوشمند» عنوانی بود که پای هیاتهای خارجی را به استان باز کرد و مسوولان نیز با بهترین تیترها و ژستها، آن را رسانهای کردند، آیا تا کنون از خود پرسیدهاید در شهری که به راحتی با تبر به جان درختها میافتند و آنها را قلم و قمع میکنند، چگونه میخواهیم شهر هوشمند طراحی کنیم؟ در شهری که زیرساختها معیوب و فرسوده هستند، چطور میخواهیم به توسعه پایدار دست یابیم؟ وقتی درک درستی از توسعه و راههای دستیابی به آن نداریم، چگونه در رویای پیشرفت به سر میبریم!
هر گاه که از آقایان علت کارشان را میپرسند، میگویند درختها برای سیمهای برق یا لولههای آب یا ... مشکل ایجاد کرده بود، حال کسی نیست بپرسد چرا کشت درخت و کاشت گونه مورد نظر را به فرد متخصصش نمیدهند و اندکی مطالعه نمیکنند تا پس از سالها رشد و بزرگ شدن درخت، مجبور به قطع درخت نشویم.
در روزگاری که مهر و محبت عقیم است، به درختها هم رحم نمیکنیم و نمیدانیم که چگونه بستر قتلمان را با قتل عام درختان رقم میزنیم. در جامعهای که هنوز باور به درختان سبز وجود ندارد، چگونه حیات انسانیت و رسیدن به توسعه پایدار و شهر هوشمند را باید باور کنیم.
اینگونه آینده زمین را تضمین میکنیم تا آن را به فرزندانمان منتقل کنیم. در دورهای که آلودگی هوا و ریزگردها امان مردم را بریده است، درختها را با چه بهانه و دستاویزی قطع میکنیم.
درختی که خود یکی از عوامل اصلی مقابله با ریزگردهاست، قطع میشود و هیچ کس نسبت به این مساله واکنش نشان نمیدهد. مدیر فضای سبز شهرداری بندر بوشهر نیز همه تلاشش را برای محافظت از فضای سبزی که هزینههای هنگفتی برای آن پرداخت شده صورت میدهد و البته راه به جایی نمیبرد، چراکه بازرسی استان نیز باید به مساله ورود و پروندهها را پیگیری کند.
در هیچ کجای دنیا به اندازه ایران جنگلها را بیابان نمیکنند و درختها نیز قلع و قمع نمیشوند. در حالی که قطع هر درخت، قتل یک انسان است. جنگلها اکوسیستم پیچیدهای هستند که به هر صورت در این سیاره نقش مهمی را ایفا میکنند. هنگامی که آنها تخریب میشوند، میتوان منتظر حوادثی زنجیرهای چه در سطح محلی و چه در سطح جهانی بود. یکی از مضرات و پیامدهای سوء قطع درختان این است که درخت همانند لنگری در خاک عمل میکند. بدون وجود درختان خاک همانند آب جاری میشود و به اصطلاح خاک سست نامیده میشود که میتواند برای گیاهان کوچکتر خطرآفرین باشد. دانشمندان تخمین زدهاند که حدود یکسوم از زمینهای قابل کشت جهان به دلیل قطع درختان از سال ۱۹۶۰ تا به کنون از بین رفتهاند. فرسایش خاک نیز میتواند منجر به ورود گل و لای به دریاچهها، رودخانهها و سایر منابع آبی شود که در نتیجه سلامت و کیفیت آب را نیز به شدت کاهش میدهد و مشکلات بسیاری را برای مناطق محروم به وجود خواهد آورد.
آری! صحبت از پژمردن یک برگ نیست/ وای جنگل را بیابان میکنند... .