کریم جعفری:
مشکلات امروز کشور، زائیده یک هفته، یک ماه، یک سال و چهار نیست، نتیجه آزمون و خطای اشتباهی است که بیش از 35 سال است در شرایط مختلف جریان داشته و متاسفانه سال به سال شدیدتر هم شده است. شاید برخی حرفها را فقط بشود در شرایط سخت زد، حرفهایی که افراد بسیار کمی در جامعه از آن مطلع هستند و متاسفانه وقتی مردم میفهمند که آن را لمس کرده و برایشان یک غافلگیری بزرگ در پی دارد. در این شرایط، کسانی که اطلاع داشته و به حساب دارای رانت اطلاعاتی هستند و میفهمند بار خودشان را میبندند و کسانی هم که نمیدانند روزگارشان سیاه میشود، خیلی باهوش و خوششنانس باشند که وضعیتشان از این که هست، بدتر نشود.
در روزنامه بامداد جنوب همیشه حامی شفافیت بودهایم، در همه سطوح این شفافیت را خواسته و آن را فریاد زدهایم. متاسفانه در کشور ما بر خلاف شعاری که همیشه دادهایم، مردم محرم نیستند و همیشه حرفها را خیلی دیر میفهمند و این باعث شده که فاصله میان دولت و مردم بیشتر و بیشتر شود و در نتیجه بیاعتمادی دیوارش روز به روز بلندتر گردد.
در این میان رسانهها بهعنوان پل ارتباطی میان دولتیها و مردم نیز به چنان حضیض ذلتی افتادهاند که من بهعنوان یک مدیرمسوول روزنامه، خودم خجالت میکشم که بگویم رسانه دارم – در حالی که بهجرات میتوانم بگویم که بامداد جنوب از 80درصد روزنامههای کشور یک سر و گردن بالاتر است – وقتی این پل ارتباطیِ رسمی ضعیف شد، مردم بناچار سراغ رابطههایی میروند که علاوه بر آنکه ناامن هستند، باعث میشوند تا اطلاعات بسیار غلط دریافت کنند.
متاسفانه در طول تمام سالهای گذشته روند به یک شکل بوده و کسی نه جرات تغییر داشته و نه کسی خواسته به سمت تغییر برود. در برخی سطوح شاید تغییراتی صورت گرفته باشد، اما این تغییرات هیچوقت عمیق نبوده که بتواند تحول شگرفی در سطح جامعه ایجاد کند. این را باید گفت که سطح مدیران در جمهوری اسلامی هم آن اندازه پایین آمده که هر کسی که ارتباط نزدیکتری با منبع قدرت داشته یا پول بیشتری دارد، میتواند مدیریت را به دست بگیرد. در طول سالهای گذشته همواره در کشور همه از مدیریت بد نالیدهاند، به قول ظریفی که میگفت همه مسوولان مینالند، انگار تقصیر مردم است، الآن هم که اعتراضی صورت گرفته، کسی حاضر به پذیرش اشتباه و مسوولیت خود نیست.
واقعیت آن است که کشور نیاز به یک جراحی عمیق و دردناک دارد. برخلاف شعارهایی که داده میشود هیچ سرمایهگذاری مستقیم خارجی در کشور صورت نمیگیرد که دولت بتواند منابع خودش را صرف موارد دیگر کند. دولت یک بدهکاری بیش از 150هزار میلیارد تومانی به تامین اجتماعی دارد و این بدهی سال به سال هم بیشتر میشود، حالا در نظر بگیرید که در سایر موارد چه اتفاقاتی روی میدهد. دولت وظیفه دارد از پول مردم، از پول مالیاتی که از مردم میگیرد، به کسانی بدهد که هر چقدر هم نگاه کنیم هیچ تاثیری در اقتصاد و آینده کشور ندارند. از سوی دیگر، طرح سلامتی که از 5 سال پیش در کشور راه افتاد دهها هزار میلیارد تومان از پول بیتالمال را هدر داد، عدهای کاسب شدند و عدهای بدبخت و دولت از همین محل بیش از هشت هزار میلیارد تومان بدهکار است.
بیش از سه میلیون کارمند سالی 204هزار میلیارد تومان حقوق میگیرند، بدون آنکه بازدهی و خروجی خاصی داشته باشند، بهعبارت دیگر، کشور ما بیش از اندازه دولتی است. بهزبان سادهتر باید گفت که کشور از لحاظ اقتصادی عملا ورشکسته است و با این شرایط نهایت دو تا سه سال دیگر بشود دوام آورد. ما نیاز به یک جراحی عمیق داریم، جراحیای دقیق و حسابشده که بشود از نو شروع کرد. در این مورد کشورهای زیادی وجود دارند که باید از تجربیات آنها استفاده کرد. اگر قرار است بنزین گران شود، باید پول آن درست هزینه شود، نباید از مردم گرفت و به دیگران داد، باید کارهای اساسی و زیرساختی را شروع کرد.