bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۰۵۰۶
تاریخ انتشار: ۰۲ : ۱۵ - ۱۶ دی ۱۳۹۶
همیشه بر این باور بوده‌ام که انسان‌ها یا مرد هستند، یا نامرد. مرد نامرد نمی‌شود و نامرد مرد، کسی که 30 سال پیش نامرد بوده، امروز هم نامرد است چون ذاتش خراب است، کسی که 30 سال پیش دو رو بوده، امروز هم دو رو است، نمی‌شود ذات انسان‌ها را تغییر داد.
كريم جعفري:
همیشه بر این باور بوده‌ام که انسان‌ها یا مرد هستند، یا نامرد. مرد نامرد نمی‌شود و نامرد مرد، کسی که 30 سال پیش نامرد بوده، امروز هم نامرد است چون ذاتش خراب است، کسی که 30 سال پیش دو رو بوده، امروز هم دو رو است، نمی‌شود ذات انسان‌ها را تغییر داد. اگر فردی که 30 سال پیش خط فکری‌اش با امروز متفاوت بوده و امروز حرف‌های دیگری می‌زند، هیچ‌وقت به او اطمینان نکنید، چرا که همه آنها نفاق دارند. این روزها انسان باید مرد باشد و حرف حق را بزند، نه اهل افراط باشد، نه اهل تفریط. همیشه هم حق با مردم است و خلاص. دشمن مردم مدیریت غلط است، پارتی‌بازی، اختلاس، دزدی، ارتشاء، نفاق و نامردی است، اگر اینها درست شد، همه چیز درست می‌شود.
 
این اعتراضات هم شاید چند روز دیگر به پایان برسد، اما ما که ایرانِ عزیز را دوست داریم، ما که بچه‌مسلمان هستیم و نگرانِ کشور هستیم و مایی که هیچ شغل دولتی نداشته و حتی یک ریال هم از دولت و حکومت نمی‌گیریم به خدا بیش از حقوق‌بگیران و چندشغله‌ها نگران هستیم. آنها آنقدر پول دارند که مملکت به هم بریزد همه فرار کنند و به کشوری دیگر بروند، اما ما باید در کشور بمانیم و از آن دفاع کنیم. این اعتراضات در روزهای آینده کم‌رنگ‌تر خواهد شد، اما آیا کسی هست که بیاید و آسیب‌شناسی کند که چرا اینگونه شد؟ آیا کسی دلش برای کشور، مردم و نظام خواهد سوخت که چرا این اتفاق افتاد؟ آیا هزاران موسسه‌ای که بودجه مفت می‌گیرند و خروجی‌شان دو تا سی‌دی و چند بولتن است می‌توانند این مسائل را با نگاهی کارشناسی تدوین کرده و دولت و حاکمیت آن را عملیاتی کنند؟
 
در این چند روز، با بسیاری از مردم از نزدیک صحبت کرده‌ام، به همه قشر، با سیاسیون، تا بازاری، تاجر، مغازه‌دار، خانه‌دار، راننده و کارگر و کارمند. همه از یک چیز می‌نالند، از دزدی و فساد. از اینکه چرا پسر فلان نماینده مجلس باید یک روزه بهترین شغل گیرش بیاید و فرزند تحصیل‌کرده وی باید هنوز سر سفره پدرش بنشیند. از اینکه چرا فلان آقا باید به‌صورت کانتینری قاچاق کالا کند و یک مغازه‌دار به دلیل فروش همان کالا باید مغازه‌اش پلمپ شود. از اینکه چرا باید گمرکی خودروهای خارجی که وارداتش در انحصار چند نفرآقازاده و رابطه‌دار است اینگونه افزایش پیدا کند، از اینکه چرا باید به هر دلیلی در خیابان جریمه‌های آنچنانی شوند و صدایشان به جایی نرسد، چرا باید فلان قاضی و وکیل تبانی کنند تا آن فرد مظلوم مورد ظلم واقع شود، چرا فلان روزنامه‌نگار به دلیل افشای زمین‌خواری و دزدی تحت تعقیب قرار می‌گیرد، اما مسوول دزد باید بهترین زندگی را داشته باشد...
 
باور بفرمائید که همه این مسائل ربطی به مردم ندارد. نوشته بودم که باید به سراغ یک جراحی عمیق برویم، باید سراغ یک تحویل جدی برویم و ساختارهای اشتباه را درست کنیم تا این کشور و نظام بر ریل صحیح خود قرار بگیرند. بنده در طول روزهای گذشته مطالعه‌ای کرده و متوجه شده‌ام که بیشترین اعتراضات در مناطقی بوده که بیکاری در آنجا بیشتر بوده است. باید فکری به حال این بیکاری و بی‌شغلی جوانان تحصیل‌کرده مملکت کرد. مغزهای متفکر و آینده‌های مملکت که همه در حال فرار هستند، آنهایی هم که نمی‌توانند بروند و ماندگار شده‌اند باید بیکار بگردند تا فرزند کودن فلان مسوول پرزور برود مدیر شود این افراد لایق بیکاری بگردند.
 
برای رسیدن به مرزهای پیشرفت، باید از خودمان شروع کنیم، باید نگاه کرد چرا انقلابی که در سال 1357 با انسان‌های آنچنانی و افکار والا شکل گرفت امروز بانک‌هایش رباخوار هستند، مووسسات نزول‌خور و دزد در آن تاسیس می‌شود، پارتی‌بازی در آن بیداد می‌کند و در یک کلمه به گفته خود مسوولان، فساد در آن نهادینه شده است. یک مثال برایتان می‌زنم، شهر عسلویه فقط هفت هزار نفر جمعیت دارد، به دلیل آلایندگی سالیانه 40 میلیارد تومان ورودی شهرداری آن است. از سال 1392 تا 1395 بیش از 100 میلیارد تومان در آن ناپدید شده است... فکر می‌کنید این پول‌ها را چه کسی دزدیده است؟ به‌غیر از آنکه از استاندار تا معاونین استاندار و مدیران استانداری و فرماندار و .... دستشان در یک کاسه بوده که ده‌ها میلیارد تومان پول بیت‌المال اختلاس شده است؟
 
ما هم کشورمان را دوست داریم و هم مردم را. لااقل تا امروز در همه انتخابات شرکت کرده‌ و رای داده‌ام. اما وقتی نگاه می‌کنم که شورای نگهبان یک عده‌ بیسواد را تایید می‌کند و باسوادها را به هزار و یک دلیل رد صلاحیت می‌کند، باید هم مجلسی داشته باشیم که از 290 نماینده حاضر در آن فقط نام 40 نفر را بشنوید و 250 نفر مستمع‌آزاد در آن حضور داشته باشند. همه از بودجه سال 1397 و گرانی آن گله می‌کنند، از جمله خود نمایندگان! اما واقعا نمی‌دانند که آنچه در بودجه سال 97 آمده را خودشان در قالب برنامه ششم توسعه مصوب کرده‌اند؟ بعد هم می‌گویند که دولت فکری کند. بدون تعارف خدمت شما عرض کنم که نظام اقتصادی ما به دلایل مختلف، ورشکست شده است. یکی از بانک‌های کشور 10هزار نیروی مازاد دارد، نه جرات می‌کند اخراج کند و نه تعدیل. این بانک رسما ورشکسته است چرا که بخش عمده‌ای از سودش را به‌عنوان حقوق به این افراد می‌دهد.
 
بنده به‌عنوان یک روزنامه‌نگار، یک شهروند ایرانی، به‌عنوان یک مسلمان بر این باور هستم باید برای رسیدن به روزهای روشن با مردم روراست بود، برای آنها همه چیز را توضیح داد و واقعیت‌ها را گفت. باور بفرمائید که شرایط امروز کشور از زمان جنگ سخت‌تر نیست و مردم نیز همان مردم هستند. فقط آن 20درصد حاکم روز به روز از مردم دورتر و دورتر شده‌اند و خبری از حال مردم ندارند. مدیر 70 یا 80 ساله هیچ‌وقت نمی‌تواند حال جوان دهه هفتاد یا هشتادی را درک کند، اگر هم مدیر جوانی انتخاب می‌شود، بالاخره یک سرِ طناب به یکی در آن ردیف بالا می‌رسد. دفعه قبل هم از لزوم گردش نخبگان در جامعه نوشتم، باید این گردش به شکل‌های مختلف صورت بگیرد تا کشور با فکرهای نو، تازه و جوان مدیریت گردد.
 
جای پرداختن به این مساله نیست، اما در قرن‌های چهارم و پنجم قمری که اوج شکوفایی علمی، فرهنگی، هنری و ادبی ایران به‌شمار می‌رود، عامل اصلی این شکوفایی صرفا تساهل و تسامح موجود در جامعه بود که باعث شد تا امروز ما به دنبال آن سال‌ها باشیم. این در صورتی روی می‌دهد که ما نیز تساهل و تسامح داشته باشیم، نه اینکه مغزهای متفکر را به دلایل واهی به سمت امریکا، کانادا و اروپا فراری دهیم، سرمایه‌گذاری را سخت کرده و بلایی سرِ صاحبان سرمایه در بیاوریم که به جای کشورش به چین، ترکیه و یا امارات برود و آنجا را آباد کند. با هم تاکید می‌کنم که شاید این حرف‌ها به مذاق برخی خوش بیاید و برخی نه، اما یک هشدار کوچک می‌دهم و آنکه اگر مشکلات حل نشود، دفعه بعد نمی‌شود به این سادگی بر اعتراضات غلبه کرد. امیدوارم که گوش شنوایی وجود داشته باشد... .

برچسب ها: سياسي ، دولت ، مردم ، انقلاب
نام:
ایمیل:
* نظر: