بامداد جنوب:
جمهوری آذربایجان، کشوری که زمانی یکی از ایالتهای زرخیز ایران بود و طی عهدنامههای ننگین ترکمانچای-گلستان از کشورمان جدا شد. این منطقه با داشتن جمعیتی شیعی میتوانست از نزدیکترین متحدان ایران در منطقه شود اما حالا شاهد آن هستیم بهواسطه در قدرت بودن حکومت لائیک خاندان علیف و نزدیکی آنها به ترکیه، باکونشینها آرامآرام از تهران دورتر میشوند. علاوه بر ترکیه که سیاست «بولد کردن نژادی» را در جمهوری آذربایجان کلید زده، اسرائیلیها نیز بهعنوان دشمن درجه1 ایران در حال دور کردن حکومت فریب خورده علیف از خاک پدری خود هستند.
در همین حال روزنامه ینی مساوات، از معروفترین روزنامههای چاپ باکو همزمان با سفر وزیر خارجه ایران به باکو، مطلبی تحت عنوان «ایران از جمهوری آذربایجان چه میخواهد» منتشر کرد که به احتمال قوی با هدایت «شعبه اجتماعی-سیاسی» ریاست جمهوری آذربایجان تهیه و منتشر شده است تا به موازات چانهزنی دیپلماتیک در جریان سفر وزیر خارجه ایران به باکو، از چاشنی فشار رسانهای نیز بهرهبرداری شود. دو محور اصلی تلاش باکو برای فشار رسانهای در جریان سفر وزیر خارجه ایران به جمهوری آذربایجان، اعتراض به مصاحبه یکی از روزنامههای چاپ تهران با وزیر خارجه جمهوری ارمنی نشین قرهباغ و برگزاری همایشی علمی در موسسهای خصوصی در تهران درباره تحولات ژئوپلتیک منطقه قفقاز ربط دارد.
این روزنامه از اینکه در ایران رابطه باکو-تلآویو «تفتیش» شده، بهشدت اظهار ناراحتی کرده است. در اینباره باید گفت که روابط باکو با رژیم صهیونیستی و نفوذ سرطانی این رژیم در جمهوری آذربایجان نیازمند تحقیق و بررسی دقیق و به تعبیر «ینی مساوات»، نیازمند «تفتیش» است، زیرا این روابط نامشروع و زیانبار نه تنها برای جمهوری آذربایجان و مردم مسلمان این کشور، بلکه برای حکومتش نیز خطرناک است. نفوذ سرطانگونه رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان به حدی گسترش یافته است که این رژیم از جمهوری آذربایجان و نخجوان، پهپادهای جاسوسی را علیه ایران به پرواز درآورده، از آنجا بهعنوان سکویی برای نقل و انتقال تروریستهایی که به دانشمندان هستهای ایران سوءقصد کردند استفاده کرده، از آنجا برای هماهنگی تحریک قومگرایی و تجزیهطلبی علیه ایران استفاده میکند، تروریستهای منافق را در آنجا مستقر کرده است.
انتظار اینست که رسانههای ایران این رابطه خطرناک باکو را مطالعه، بررسی و ارزیابی نکنند و به اطلاع مردم و مسوولان نرسانند، انتظاری عبث است. حتی به تعبیر ینی مساوات باید این رابطه را «تفتیش» کرد، زیرا خود باکو و ابزارهای رسانهای آن نیز بهخوبی میدانند که رابطه باکو با اسرائیل مجرمانه و نیازمند «تفتیش» است.
باوجود اینکه افراد بسیار زیادی از سمت جمهوری آذربایجان به بیمارستانهای ایران آمده تا خود را درمان کنند و سازمانهای بینالملی و حتی برخی رسانههای منصف آذری نیز آن را تائید کردهاند ولی برخی از منفعتطلبان سیاسی و پانترک حاضر در این کشور طوری وانمود میکنند که گویا ایران برای چنین مسائلی بر گردن جمهوری آذربایجان و مردمش منت میگذارد. در همین رابطه روزنامه مساوات که پیش از این نیز در مورد آن سخن به میان آمد برای توجیه همکاری باکو با رژیم صهیونیستی در تلاش برای تبلیغات منفی علیه نظام درمانی ایران که مورد اعتماد مردم جمهوری آذربایجان است، چنین ادعایی را مطرح میکند. نگرانی و ناراحتی رژیم صهیونیستی از هرگونه رابطه سازنده مردم جمهوری آذربایجان با ایران، از جمله سفرهای درمانی این مردم به ایران، اظهرمنالشمس است اما اعتراف ضمنی ینی مساوات، یعنی ارگان رسانهای غیررسمی «شعبه اجتماعی-سیاسی ریاست جمهوری آذربایجان» بهناراحتی باکو از مراجعه مردم جمهوری آذربایجان به مراکز درمانی ایران برای معاینه و معالجه، مایه تاسف است و خود نیز نشان میدهد که رژیم صهیونیستی تا چه حد در ریاست جمهوری آذربایجان و رسانههای باکو نفوذ سرطانی خود را گسترش داده است.
حتی در این بین مقامات و رسانههای رژیم صهیونیستی بارها اذعان کردهاند که رابطه با جمهوری آذربایجان را برای ضربه زدن به ایران یا دستکم اجرای عملیات روانی ضدایرانی میخواهند. همین واقعیت که آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، هدایتکننده و هماهنگکننده اصلی سیاست رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان است، بسیاری از توطئهها را برملا میکند. هماکنون لیبرمن نقش «حاکم نظامی» رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان را بازی میکند و در مصاحبههای اختصاصیاش با خبرگزاری رسمی آذرتاج و سایر رسانههای باکو، در حد رئیسجمهوری آذربایجان و حتی بالاتر از وی ظاهر و معرفی میشود. قطعا دست اندرکاران رسانهای جمهوری آذربایجان بهخوبی میدانند که ادعاهای باکو مبنی بر داشتن سیاست خارجی مستقل و مانورها و زیگزاگزدنهای ظاهری و نمایشی باکو در برخی موضوعات بینالمللی از جمله مساله اخیر قدس، به معنای بیتاثیر شدن نفوذ رژیم صهیونیستی در سیاستها و اقدامات حکومت جمهوری آذربایجان نیست.
بهگونهای که با هر اقدام نمایشی باکو برای تظاهر به استقلال عمل در موضعگیری در سیاست خارجی، افرادی مثل آریه گوت، رئیس سازمان صهیونیستی «طرحهای بینالمللی برای جامعه» و آویگدور لیبرمن و سایر صهیونیستها به سرعت با استفاده از رسانههای متعلق به همین دولت باکو، دروغین و نمایشی بودن و بیتاثیر بودن موضعگیریهای لفظی باکو مبنی بر استقلال عمل در سیاست خارجی را برملا میکنند و تبدیل شدن جمهوری آذربایجان به حیاط خلوت رژیم صهیونیستی را جار میزنند. برای مشاهده تناقضهای رفتاری و گفتاری باکو، کافی است این روزها به مراسمها و جشنهایی که باکو با همکاری صهیونیستها و عوامل محلی آنها تحت عنوان «جشنهای روز همبستگی آذربایجانیهای دنیا» در نقاط مختلف و بخصوص در فلسطین اشغالی برگزار میکند، توجه شود. تمامی اینها نشان میدهد که جرم باکو در زمینه ارتباطات و همکاریهای نامشروع و خطرناک با رژیم صهیونیستی را تمامی رسانهها و نهادهای مربوطه بهطور جدی مطالعه، بررسی، ارزیابی و به تعبیر ینی مساوات آن را «تفتیش» و نتیجه را برای اطلاع عموم اعلام کنند.
مساله دیگری که در اینباره مورد توجه واقع خواهد شد، نقش منفی مستقیمی است که «بنیاد حسیناف»، سفیر جمهوری آذربایجان در تهران در فضاسازی رسانهای اخیر علیه جمهوری اسلامی ایران با همکاری عوامل مرتبط با وی بازی کرده است. «بنیاد حسین اف» که در ماههای نخست مسوولیت خود در ایران خود را نماینده «بنیاد حیدرعلی اف» تصور و برای پیگیری سیاستهای این بنیاد معلومالحال در ایران تلاش میکرد، بعدها با مشاهده حساسیت رسانهای به این نقش وی، بهطور چراغ خاموش و با بهرهگیری از سابقهاش در «امتان.» یا «کاگب.» سابق بهطور پنهان برای پیگیری تحریکات قومگرایانه و سوق دادن برخیها در ایران به آنچه باکو آن را «آذربایجانگرایی» مینامد تلاش کرد و حتی با برخی چهرههای مشهور ورزشی و فوتبالی و غیرفوتبالی ایران نیز دیدار و برای به اصطلاح «آذربایجانگرایی» آنها سعی کرد که قطعا نباید از چشم نهادهای ذیربط دور مانده باشد.
این نیز از نظرهای تیزبین دور نماند که بنیاد حسیناف با تظاهر به ایران دوستی و تلاش برای بهبود روابط کشورش با ایران، حتی توانست در جمع برخی از اصحاب رسانه ایران خود را بهعنوان فردی مثبت جا بزند و اعتماد آنها را جلب و از رسانههای ایران بهطور غیرمستقیم برای تبلیغات خاص باکو بهره ببرد اما «بنیاد حسیناف» در هفتههای اخیر نشان داد که نخواهد توانست ماموریت اصلی خود را زیر نقاب پنهان کاری و حتی بعضی خودزنیها و تظاهر به دوستداری فرهنگ و تمدن ایرانی مخفی کند. به نقشی که این بنیاد در فضاسازی رسانهای اخیر علیه ایران همزمان با سفر محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران به باکو ایفا کرد، حتی در برخی از مقالات رسانههای باکو بهطور ضمنی اذعان شد. تردیدی نیست که نهادهای مربوطه از این پس، راحتتر خواهند توانست ارتباطات مضری را که امثال این بنیادها در ایران برقرار کرده و در چارچوب «پروژه نفوذ» به تدارک ستون پنجم باکو و در اصل ستون پنجم رژیم صهیونیستی در ایران مشغول است، خنثی کنند.