کریم جعفری:
یک سال از درگذشت آیت الله «اکبرهاشمی رفسنجانی» کهنه سیاستورز و بزرگ سیاستمدار روزهای سخت انقلاب میگذرد و امروز بیش از هر زمان دیگری جای خالی او در عرصههای مختلف سیاست خارجی و داخلی احساس میشود.
مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بدون شک در میان کسانی که سهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند، یک سر و گردن از همه بالاتر بود، چرا که در عرصه سیاستورزی فردی واقعگرا بود که این ویژگی را این روزها کمتر کسی در جامعه به همراه دارد. این واقعگرایی نقطه بسیار مثبتی بود که اگر برخی از افراد و چهرهها اجازه میدادند، میتوانست کشور را از تنگناهای موجود نجات دهد تا امروز شاهد بیکاری جوانان و اعتراض شدید آنها نباشیم.
هاشمی در این سالها وجوه مختلف کنشگری سیاسی خود را با شاخص و محک منافع ملی و مصالح کشور تنظیم میکرد. چه بسیار مواردی که از حق، آبرو و جان و مال خود گذشت تا نهال انقلاب جان بگیرد و تنومند شود. در این مسیر هوشمندی، فراست ذاتی و مشی سیاسی میانهروی او، حیات سیاسی درخشانی را برای او رقم زد چنانکه در جای جای تاریخ انقلاب اسلامی و در بزنگاههای تاریخی مهم، تاثیر مثبت سیاستورزی او به ثبت رسیده است.
هیچ سیاستمداری در تاریخ انقلاب اسلامی مانند آیتالله هاشمی مورد اهانت سیستماتیک قرار نگرفت و حتی برخیها درک درستی از زمانه او ندارند و بهنوعی شستشوی مغزی شدهاند، این اعتراضات را تقصیر او میدانند. هنوز هم مشخص نیست چرا یک دشمنی سیستمی و هدایتشده علیه وی در کشور وجود دارد و عدهای میخواهند به هر شکل ممکن او را تخریب کنند. توهینهایی که به دخترش شد، اهانتهایی که به همسر و فرزندانش شد و تهمتهایی که به شخص خودش در مورد ثروتاندوزی زدند، را هیچ وقت نمیتوان فراموش کرد. جکها، تمسخرها و آنچه که در جامعه در حوزه روانی علیه او به وجود آوردند باعث شد تا فقط پس از درگذشتش عدهای به دروغ بودن آن پی ببرند.
با این حال، بدون شک تاریخ قضاوت تلخ و سهمگین خود را خواهد داشت، قضاوتی که همه آنهایی را که دستی در تخریب این چهره ماندگار کشور داشتند رسوا خواهد کرد. اما خداوند وقتی بخواهد کسی عاقبت بهخیر شود، راهش را باز میکند. سال گذشته وقتی آن مراسم تشییع باشکوه برگزار شد، هیچکس باورش نمیشد که این همه ایرانی برای بدرقه او آمده باشد. البته قرار نیست کسی از یک انسان معصوم یا قدیس بسازد، او هم اشتباهات خاص خودش را داشت، ولی با این اوصاف شنیده میشد که مسوولیت این اشتباهات را بر عهده میگیرد.
روز گذشته در تهران کنگرهای به منظور پاسداشت او برگزار شد که چهرههای مختلفی در آن به ایراد سخن پرداختند و خیلیها هم حضور داشتند، کسانی که در زمان حیات آن مرحوم حتی حاضر نبودند جواب تلفنش را هم بدهند و بدترین حرفها را در خفا و علن علیهاش بر زبان میراندند. اما درگذشت آیتالله نشان داد که مرگ خیلی نزدیکتر از آن چیزی است که خیلیها فکرش را میکنند.
یکی از ویژگیهای بارز آیتالله هاشمی، قبول واقعیتهای موجود در جهان برای تداوم حیات کشور و توسعه همه جانبه آن بود. علی اکبر صالحی که در کنگره بزرگداشت سخنرانی میکرد در مورد نگاه آیتالله هاشمی به سیاست خارجی میگوید: چهرههای با سابقه نظام اسلامی به این واقعیت گواهی میدهند که تهدیدزدایی از طریق تنشزدایی امکانپذیر است. در راستای تقویت پیوندهای برادری و ترمیم روابط با عربستان کارهایی را در بالاترین سطح با ملک سلمان انجام داد. در عرصه روابط و تعاملات در عرصه بینالمللی نگاه واقعبینانه داشتند. تقویت جایگاه و منزلت کشورها از نظر ایشان امر ضروری بود. حمایت از مردم رنج دیده و ملت ستمدیده را همیشه سرلوحه قرار میداد. آیتالله هاشمی به تحقق تقویت روحیه جمعگرایی بسیار اعتقاد داشت.
با این حال، ای کاش میشد امروز هم راه او را ادامه داد، مسیری که او انتخاب کرد، مسیر واقعگرایانه برای عزت و سربلندی ایران بود، مسالهای که شاید خیلیها توان تحمل آن را نداشته باشند و یا اصولا دوست نداشته باشند.