روزنامه بامداد جنوب از یک هفته پیش بهصورت روزانه در مورد این شخصیت تاثیرگذار معاصر کشور مطالب متعددی را منتشر کرد و بر آن بود تا روز گذشته هم ویژهنامهای را به این منظور تدارک ببیند اما به پارهای دلایل این امر میسر نشد و امروز به یادبود این مرد نامی ایران، چند خطی را به نقل از نزدیکان و اطرافیان مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی قلمی میکند.
فاطمه هاشمی که بر خلاف خواهر خود آرامتر است، حرفهایش رنگی دیگر دارد. او در مورد تفریحات پدرش که مدام در خاطراتش ذکر شده، میگوید: سایر اعضای خانواده هم همین خصیصه را دارند بهخاطر همین هم این حرفها را علیه ما میزنند. پدر با ریاکاری و زهدفروشی مخالف بود و معتقد بود زهد این نیست که آدم روی گلیم بنشیند بلکه زهد این است که آدم منابعی در اختیار داشته باشد ولی به آن وابسته نباشد. پدر معتقد به خلق ثروت و توزیع درست آن بین مردم بود و این را هم به ما یاد داده بود. شما اکنون اگر به خانه اکثر علما بروید میبینید آنجا اندرونی و بیرونی وجود دارد ولی ما در خانه مبلی داشتیم که کارگر پدر که از رفسنجان میآمد روی همان مبل مینشست و امیرعبدالله هم که به خانه ما آمد روی همان مبل نشست. دروغ میگفتند که ما در کاخ زندگی میکنیم. وقتی هم که پدر فوت کرد همه آمدند منزل و زندگی ما را دیدند.
فاطمه هاشمی اما در مورد پیشبینیهای پدرش که بهویژه در مورد احمدینژاد این روزها درست درآمد هم به ایسنا میگوید: بله، پیشبینیهای دیگری هم داشتند که من نمیتوانم آنها را بگویم. پدر بالاخره سیاستمداری با مطالعه بود و کسی میتواند تحلیل و پیشبینی درستی داشته باشد که اطلاعات کافی نسبت به موضوع در اختیارش باشد. پدر مطالعه زیادی میکرد. تمام اخبار سایتها و روزنامهها را میدید و فرد باهوشی بود و مسوولیتهای فراوانی هم در کشور داشت بنابراین مسائل را به درستی تحلیل میکرد. مثلا در موضوع گروگانگیری پدر نزد امام (ره) رفت و گفت که موضوع را به مجلس واگذار کنند تا حل شود یا درباره جنگ همه میگفتند راه قدس از کربلا میگذرد اما پدر تحلیل واقعبینانهای به امام ارائه داد مبنی بر اینکه با این روش نه تنها نمیتوانیم قدس را آزاد کنیم بلکه برای کشور هم ممکن است مشکلات زیادی درست شود. امام (ره) هم فردی نبود که هر صحبتی را قبول کند. افرادی میآمدند که خودشان اعتقادی به جنگ نداشتند ولی میگفتند باید بجنگیم ولی امام چون اطمینان کامل به آقای هاشمی داشتند و میدانستند کارشناسانه مسائل را تحلیل میکنند نظر ایشان را قبول کردند.
به مناسبت درگذشت آیتالله روز گذشته در تهران کنگرهای هم برگزار شد و در آن عدهای از نزدیکان، اهالی علم و سیاست به ایراد سخن پرداختند. یکی از کسانی که در این همایش حضور داشت، مصطفی میرسلیم از چهرههای اصولگرای کشور بود که در پاسخ به سوالی با این موضوع که با توجه به اغتشاشات اخیر اگر آیتالله هاشمی در قید حیات بودند چگونه عمل میکردند، گفت: بزرگانی مانند بهشتی، رجایی و رفسنجانی در انقلاب سهیم بودند قطعا وجودشان در همه حال مفید بوده است. اثر آنها اثر فردی و شخصی نبود. بینش انقلابی داشتند و در بین مردم و برای انسجام بخشیدن به مردم موثر بودند. وجود آیتالله در شرایط کنونی قطعا اثربخش بود. حضور ایشان میتوانست هم در بهبود اوضاع داخلی و هم اوضاع منطقه اثرگذار باشد. هاشمی کسی بود که به همگرایی نیروهای مختلف در کشور اعتقاد داشت. هاشمی به همه این جریانها دید پدرانه داشت و سعی میکرد آنها را در جهت اعتلای کشور جمع کند و خدای نکرده بهگونهای اختلاف به¬وجود نیاید که کشور از آن صدمه بخورد.
رئیس سازمان انرژی اتمی که یکی از سخنرانان نخستین کنگره آیتالله هاشمی بود، در سخنانی در مورد وی گفت: آیتالله هاشمی با توجه به هویت ایرانی و درک ارزشهای سنت و تجدد توانست الگویی برای تامین منافع ملی به دست آورد. آیتالله هاشمی با هوشمندی ذاتی خود دریافت وظیفه مدیر جهانی فکر کردن و بومی عمل کردن است. ایشان نیک دریافت میان سیاستمداران و دولتمردان تفاوت است. بیشتر سیاستمداران در غالب یک حزب و جریان سعی در پیشبرد منافع حزبی خود دارند اما در اینجا سخن بر این است، مردان تاریخساز از وابستگی به یک گروه خاص مبرا بودند و با استفاده از همه علایق و نظرات راهبردی برای کشور منفعت به دست آوردند.
به گفته علیاکبر صالحی، آیتالله هاشمی با رعایت اصول سیاست خارجی به این واقعیت دست یافته بود که تببین دکترین سیاست خارجی در این کشور کار آسانی نیست، از اینرو به انتقال تجربه از نسلی به نسل دیگر توجه داشت. ایشان چهره شاخص گرایش میانهروی بودند و دریافته بودند برای تحقق انقلاب باید با روحیه تعاملی و جلوگیری از روحیه تقابلی عمل کرد.