بامداد جنوب- علی تنگستانی:
همانطور که در خبرها خواندید، پارس جنوبی در هفته بیستم لیگ برتر در یک بازی خانگی در مقابل تیم استقلال خوزستان با نتیجه یک، یک متوقف شد. این چهارمین تساوی پارس جنوبی در نیم فصل دوم لیگ برتر است که آمار عجیبی است. در گزارشها گذشته به نحوه بازی و نتیجهگیری این تیم پرداختیم و حتی تاکید کرده بودیم که راه و روش بازی آنها برای دیگر تیمها مشخص شده است و نیاز به تغییر کاملا حس میشد اما در این گزارش میخواهیم نقدی بر سخنان تارتار در نشست خبری بعد از بازی (که در خبرهای ستون راست خواندید) داشته باشیم. همانطور که خواندید، تارتار معتقد بود اشتباه ما این بود که تیم را بالا آوردیم و صدرنشین کردیم، ظاهراً باید طوری برنامهریزی میکردیم که روز آخر برای ماندن در لیگ دست و پا میزدیم.
بله، حرف آقای تارتار کاملا درست است و این مساله برای همه تیمها صدق میکند ولی موضوع وقتی عجیب میشود که چگونه تیمی که در نیم فصل اول آمار فوقالعادهای داشت، در نیم فصل دوم نتایج خوبی کسب نکرده است. شما در بیشتر مصاحبههای خود گفته بودید که نباید انتظارات از این تیم بالا رود ولی خوب از طرفی میبینیم که بازیکنان تیم از کسب سهمیه آسیا و حتی قهرمانی سخن میگویند. بله باید هم آرزوهای بزرگ داشت تا به هدف رسید ولی بهنظر میرسد که بعضی از بازیکنان بهخاطر جو حاکم این حرفها را زدهاند و خیلی احساسی با این موضوع برخورد کردهاند.
اصولا وقتی یک گروه کاری را شروع میکند باید تا آخر آن برود ولی مثل اینکه این مساله برای پارس جنوبی فرق میکند. شاید حرف من درست نباشد، ولی رسیدن به صدر جدول اولین و آخرین هدف پارس جنوبی بوده و پس از رخ دادن این اتفاق، بازیکنان دیگر آن روحیه قبل را از دست دادهاند. بهنظر میرسد که در برخی از بازیها، برخی از روی شکمسیری بازی میکنند و فکر میکنند حالا که برای چند هفته هم تیم صدر جدول را حس کرده بود، دیگر کار در این فصل از رقابتها تمام شده است. این اتفاق برای تیم فجر سپاسی رخ داد و نتیجهاش هم سقوط به لیگ دسته یک بود. البته این اتفاق برای پارس جنوبی رخ نمیدهد ولی این تیم فعلا در شرایطی مانند فجر آن سالها قرار دارد. سطح توقعات تیم روز به روز در حال پایین آمدن است و شاید زمانی برسد که برخی بگویند که هدف ما فقط ماندن بود. به یاد دارم که مدیرعامل تیم، آقای رضاییان روزی از آسیایی شدن تیم حرف میزد و آن را یک هدف میدانست ولی همانطور که دیدید، آقای رضاییان مثل اینکه احساسی با این مساله برخورد کرده بود و حرف خود را تغییر داده است.
آقای تارتار، شما الان حدود دو سال است که در بوشهر هستید و دیدید که در این استان مردم چه را میکشند. شما خوب میدانید که شاید تنها دلخوشی مردم جم و دیگر شهرهای استان، همین تیم پارس جنوبی است. هر وقت که این تیم میبرد آنها شاید برای لحظاتی تمام مشکلات خود را فراموش میکردند و به شادی میپرداختند. آنها به ورزشگاه میآیند چون میخواهند در کنار این همه مشکلات و سختیها، برای لحظهای خوشحالی کنند. اینکه پارس جنوبی این روزها در جم هم نمیبرد خود یکی از عواملی است که هواداران را دلسرد کرده است. البته در اینکه ما بوشهری مردم کمصبری هستیم شکی نیست ولی شما (تارتار) باید به هواداران تیم پرس هم حق بدهید چراکه انتظار این را نداشتند که تیم به یکباره به این وضعیت دچار شود. حال سوال اینجاست که چه چیزی انتظارات این هواداران را بالا برده است؟ کسب نتایج خوب در نیم فصل اول یکی از این موارد است ولی گفتوگوهای غیرکارشناسی و احساسی از سوی بعضی از افراد هم تاثیر زیادی در این مساله داشته است.
بحث دیگری که در بالا به آن اشاره کردیم و بحثانگیزه است آنست که همانطور که گفتم بهنظر میرسد لیگ برای برخی از بازیکنان پارس جنوبی به پایان رسیده است. معتقدم که این تیم برای درخشش دوباره به یک شوک نیاز دارد و این کار را فقط آقای تارتار میتواند انجام دهد. البته در اینجا نقد دیگری هم به آقای تارتار وارد است و آن هم این که سعی میکند پس از نتیجه نگرفتن در یک بازی با روی آوردن به یک مساله دیگر بهنوعی صورت مساله را پاک کند. این نکته یکی از مسائلی است که حداقل در چند بازی اخیر از او دیدهایم. با اینکه آقای تارتار مربی نترسی است ولی بهنظر میرسد که او در برخی از مسائل نمیخواهد قبول کند که تیمش مشکل دارد و بهنوعی فرار رو به جلو میکند.
به هر حال پارس جنوبی هنوز وقت دارد که تکانی به خود بدهد. آنها مهمترین بازی فصل خود را در مقابل استقلال تهران آن هم در تهران برگزار میکنند. دیداری که میتواند سرنوشت پارس جنوبی را رقم بزند. تارتار خوب میداند که این بازی چقدر مهم است. ما هم امیدواریم که تارتار از تجربیات گذشته تیمهای بوشهری استفاده کند و این تیم را به روزهای خوب برگرداند.