کریم جعفری:
جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به امروز هزینههای بسیاری تحمل کرده است، هزینههایی که خیلی از کشورهای توسعه یافته امروز آن را پشت سر گذاشته تا این روزها بتوانند توسعه پایدار را تجربه کنند. از اروپایی که در طول 500 سال گذشته، فقط همین شش دهه را شاهد جنگ آنچنانی نبوده، هر چند همیشه در سایه جنگ زنده کرده است تا ژاپن، کره و چین که هر کدام جنگها، مشکلات و ناآرامیهای متعددی را پشت سرگذاشته تا به امروز رسیدهاند. با وجود آنکه این کشورها تجربههای تلخ و سختی داشتهاند اما متاسفانه در کشورهای در حال توسعه کمتر کسی حاضر است تجربههای آنها را بهکار گیرد و دلیل این مساله نیز توجه صرف مسوولان و مدیران کشورهای در حال توسعه به مدل آزمون و خطا است.
در 12 سال گذشته وقتی برنامههای اقتصادی دولتها را نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که دقیقا همان مسیری را رفتهایم که رژیم پهلوی از سال 1352 تا زمان سقوطش طی کرد، هر چند که در آن زمان درآمدهای نفتی کفاف زندگی ایرانیها را میکرد، ایران تحریم نبود، جنگی را تحمل نکرده بود، متحد امریکا بود و سرمایهگذاری خارجی در آن به سادگی صورت میگرفت. در سال 1396 و پس از گذشت نزدیک نیم قرن، درآمد نفتی ایران کاهش یافته است، اما جمعیت ایران از 28 میلیون نفر به بالای 80 میلیون نفر افزایش یافته، محاصره اقتصادی هستیم، جنگی را پشت سرگذاشته و جنگهای متعددی در منطقه داریم و متاسفانه فساد در کشور به همان میزان است. بنابراین هنوز نتوانستهایم از گذشته برای آینده درس گرفته و یک اقتصاد سالم و پویا را مدیریت کنیم.
دولت دوازدهم نیز باوجود آنکه برنامهمحور است اما به دلایلی که در آینده به آن اشاره خواهیم کرد به دلیل تشتت اقتصادی در بدنه خود و وجود لایههای تصمیمگیر متعدد نتوانسته مدیریت اقتصادی خوبی داشته باشد. رسیدن دلار به عدد 45000 ریال برای مردم نوعی ورشکستگی اقتصادی را رقم میزند و برخی از بانکها رسما ورشکسته هستند. همانگونه که پیش از این تاکید کرده بودیم باید برای اقتصاد و آینده کشور و همچنین معیشت مردم فکری کرد. کشور نیاز به سالیانه 60 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی دارد که یک ششم آن نیز بهنظر جذب نمیشود، یک میلیون کارمند اضافه وجود دارد که باید به هر شکلی آن را مدیریت کرد که با توجه به شرایط کشور واقعا سخت است. ارگانهایی که درآمد دارند و مالیات نمیدهند باید مالیات داده و با پدیده قاچاق گسترده به بهترین شکل ممکن مقابله شود. اگر این مسائل در پیش گرفته شود شاید بتوان به آینده امیدوار بود، در غیر اینصورت فشاری که بر مردم در حال وارد شدن است در آینده مشخص نیست سر از کجا در خواهد آورد.