bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۰۷۹۱
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۱۶ - ۰۸ بهمن ۱۳۹۶
امیرعباس گلاب در گفت‎وگو با بامداد جنوب:
جامعه امروز ما جامعه‎ای ملول و افسرده است؛ حقیقتی که کتمان آن ناممکن است و موسیقی ابزاری است که می‎تواند در بهبودی حال این جامعه موثر ظاهر شود؛ هنری که در عصر انفجار تکنولوژی و اطلاعات می‎تواند جایی برای عاطفه، احساس و زندگی خلق کند و ناخودآگاه انسان را به هستی گره بزند.
بامداد جنوب- الهام بهروزی:
«موسیقی از آنچه که ناگفتنی است و اختفای آن ناممکن، حکایت می‌کند» (ویکتور هوگو).

جامعه امروز ما جامعه‎ای ملول و افسرده است؛ حقیقتی که کتمان آن ناممکن است و موسیقی ابزاری است که می‎تواند در بهبودی حال این جامعه موثر ظاهر شود؛ هنری که در عصر انفجار تکنولوژی و اطلاعات می‎تواند جایی برای عاطفه، احساس و زندگی خلق کند و ناخودآگاه انسان را به هستی گره بزند. هرچند امروز در عرصه موسیقی شاهد ظهور و هنرنمایی چهره‏های زیادی هستیم و گاه برخی از آنها خیلی زود ستاره می‏‌شوند اما به‌سرعت هم افول می‏کنند ولی در مقابل برخی هم هستند که وادی پر از عشق و معرفت موسیقی را به‎دور از هیاهو و نام‌جویی آهسته‎آهسته طی می‎کنند و با هنرشان برای لحظه‎لحظه مردم خاطره می‎سازند. آنها مشهور می‎شوند، محبوب می‏شوند اما هرچه به شهرتشان افزوده می‏‌شود، بیشتر به مردم نزدیک‏تر می‎شوند و عشق می‏ورزند، چراکه آنها شهرت و محبوبیت خود را مدیون مردم می‌‏دانند. 

یکی از این خوانندگان محجوب و محبوب و البته جوان؛ امیرعباس گلاب است که یکی از قطعات زیبای سریال پرمخاطب «ستایش» را خوانده است؛ خودش در این‎باره می‎گوید: «بیشتر از 10 تا از خواننده‎های معروف تیتراژ این سریال را ساختند. حتی در سایت این سریال از فریدون آسرایی به‌عنوان خواننده این مجموعه نام بردند اما زمانی که در سریال، بازیگر نقش اول در قسمت ۲۶ فوت کرد، تنها آهنگ من بود که به آن صحنه نشست. زمانی که برای بار اول سریال ستایش را با آهنگ خودم دیدم، گریه کردم».

این خواننده از کودکی موسیقی را می‎شناسد و دوست دارد. او آرام آرام کوشیده خودش را در آن بیابد. گلاب پیش از این، در خصوص این‌که چگونه خواننده شده، گفته است: «مادر من علاقه زیادی به موسیقی داشت. او همیشه می‌گفت دوست دارم پسرم خواننده بشود و گیتار بزند و بخواند. در واقع عشق مادرم مرا خواننده کرده است. از این‎‌رو، از سن هفت سالگی کارم را با موسیقی سنتی شروع کردم. این روند تا چهارده سالگی ادامه داشت اما آن زمان وقتی با خودم فکر می‌کردم به این نتیجه می‌رسیدم که موسیقی سنتی کمی فضایش بسته است. این در حالی بود که من به‌دنبال موسیقی با فضای بازتری برای کار بودم، به همین دلیل ترجیح دادم سبکم را تغییر دهم. البته اتفاقی به این تصمیم من بیشتر دامن زد. در سن چهارده سالگی در یک محفل خانوادگی که بودم، آقای فرمان فتحعلیان را دیدم که در حال نواختن گیتار و خواندن بود. ترانه و احساسی که در اجرای وی بود، خیلی مرا جذب خودش کرد و نظر من را به‌طور ‌کل عوض کرد و او الگوی موسیقی من شد. من از آن زمان شیفته فضای موسیقی وی و ساز گیتار شدم. نوازندگی این ساز را از روی دست دوستانم یاد گرفتم. جالب است که با همان سه چهار آکوردی که یاد گرفته بودم، در حدود سال ۸۵ تقریبا ۶۰ شعر و ملودی ساخت. که قطعه «فقط برو» یکی از آنها بود که در سال ۸۶ منتشر شد».

امیرعباس گلاب هفته پیش (پنجشنبه، پنجم بهمن‎ماه) در سینما بهمن بوشهر در دو سانس به روی سن رفت و شب خاطره‎انگیزی را برای بندرنشینان خونگرم رقم زد؛ این کنسرت در بوشهر به تهیه‎کنندگی موسیقی «دی بآذر» برگزار شد. موسسه‎ای که با آشنایی با ذائقه مخاطب در همه سبک‌های موسیقایی سعی در انتخاب بهترین‏ها دارد، از این‎رو، اجرای کنسرت امیرعباس گلاب را در ادامه برنامه‏های موسیقایی خود با همکاری موسسه فرهنگی-هنری «آراد» با مدیریت میلاد ماهان در بهمن‌ماه برنامه‎ریزی کرد که با استقبال خوبی روبه‎رو شد. گلاب در این دو سانس بهترین‏های خود را اجرا کرد؛ قطعاتی شامل «بانوجان»، «عشق تو»، «بخشش»، «بریم دریا»، «گونه» و... . این خواننده در این کنسرت بسیار با احساس ظاهر شد، به‎گونه‎ای که در برخی از قطعات مخاطب را سخت درگیر عواطف انسانی می‏کرد، به‏ویژه در قطعه «بخشش» که آن را پیش از این با یکی از دوستان و هنرمندان خوب ایران اجرا کرده بود و اینک به‏دلایلی اسیر میله‏های زندان است، اوج نوع‎دوستی و عاطفه خویش را به تصویر گذاشت. یکی از نکات شاخص اجرای امیرعباس گلاب در این کنسرت، مردمی بودن او بود، زمانی که در یکی از قطعاتش از سن پایین آمد و به میان مردم آمد، مردم‎داری وی بیشتر از پیش عیان شد. در پایان این کنسرت گفت‎وگویی را با وی صورت دادیم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت می‏‌کنیم. 

استاد شما در عرصه موسیقی چه کسی بوده و چه آموزه‌هایی را به شما انتقال داده است؟
نخستین استاد من پدرم بود. اساسا در موسیقی فقط خواندن مطرح نیست، بلکه فاکتورهای بسیاری در ارائه و ثبت احساس شما نسبت به مخاطب دخیل است. پدر من قبل از آن‌که موسیقی را به من یاد بدهد، صداقت در هنر را آموخت که باعث شد با فرگیری آن زیست صادقانه‌ای داشته باشم. همچنین این‌که مردم‌دار باشم و بتوانم در گزینش آثار و ترانه‌هایم وسواس خاصی را در نظر بگیرم.

در اغلب آثار شما شاخصه «احساس» رنگ و بوی به‌خصوصی دارد و به غنای هنرتان می‎افزاید، فکر می‎کنید چقدر این ویژگی در محبوبیت شما می‎تواند تاثیر داشته باشد؟ 
من سال‎هاست که وارد عرصه موسیقی شده‌ام و تازه‎کار نیستم. از بچگی می‌خواندم و برای این موقعیتی که اکنون دارم سال‌ها آموزش ‌دیده‌ و تلاش شبانه‌روزی کرده‌ام. تمام تلاشم این بوده که بتوانم احساسم را به مخاطب و مردم به‌صورت صحیح و اصیل منتقل کنم. به همین خاطر، زمانی که روی صحنه هستم تمام وجودم را سرشار از احساس و عاطفه می‌کنم تا بتوانم آن را به کمک هنرم به مخاطب عرضه کنم.

شما از شهرت بالایی برخوردار هستید و این شهرت هم روزبه‌روز رو به افزونی است. آیا این شهرت وافر در زندگی روزمره شما را اذیت نمی‎کند؟ 
ببینید این شهرت در اصل مربوط به مردم و متعلق به آنهاست. در واقع، این مردم هستند که ما را مشهور می‌کنند، از این‎رو، تا وقتی‌که مردم خواهان ما باشند ما هم کار می‌کنیم و تمام احساس و انرژی‌مان را می‌گذاریم تا بتوانیم این الطاف را به خود مردم برگردانیم. به نظر من تمام این پروسه عشق و لذت است و هیچ‌گونه مزاحمتی برای من به‌شخصه نداشته است.

آیا امیرعباس گلاب بیشتر شهرت را دوست دارد یا محبوبیت؟
هر دو را؛ ببینید شهرت تنها در عرصه هنر کافی نیست، شهرت باید همراه با «محبوبیت» باشد. پس ما هم به شهرت نیازمندیم و هم به محبوبیت! هر دوی اینها لازم و ملزوم همدیگر هستند. به‎یقین یک هنرمند باید شهرت داشته باشد تا بتواند پله‌های ترقی را یکی‌یکی طی کند، کنسرت بگذارد و برای خودش جذب مخاطب کند. از آن‌سو برای حیات کاری‌اش، به مولفه محبوبیت هم نیازمند است. دقیقا این دو مثل روح و جسم می‌مانند که موجودیت آن‌یکی بدون دیگری امکان‌پذیر نیست. خدا را شکر این حس را در مردم می‌بینم که هم به کاراکتر من و هم به موسیقی من علاقه‌مند هستند و این برای من بسیار ارزشمند است.

شما یک خواننده مردمی هستید و در دل مردم رشد کرده‌اید. آیا همچنان با مردم و در کنار مردم خواهید بود؟
این مردم هستند که یک هنرمند را بزرگ می‌کنند. تصور کنید اگر همین مردم نباشند که سالن را پر کنند و آهنگ‌های ما را گوش کنند اساسا آن هنرمند موجودیتش زیر سوال می‌رود. پس همه‌چیز به خود مردم برمی‌گردد تا جایی که مردم مرا دوست داشته باشند، ما هم ادامه می‌دهیم و قول می‌دهم همیشه در دل مردم و در کنار آنها به هنرم با انگیزه و لذت ادامه بدهم؛ چون این مردم هستند که ما را زنده و بزرگ نگه می‌دارند.

یکی از خصوصیات زیبایی که در شما دیدم، ارتباط زیبایی است که در روی سن با خدای خود دارید، چیزی که لمسش خوشایند است، چقدر این دوستی معنوی به شما کمک می‌کند؟
 ما روزهای سختی را گذراندیم. من از بچگی در خانواده بزرگ ‌شده‌ام که همیشه یاد خدا در بطن کانون خانواده وجود داشت و سخت بر این باورم که اگر هیچ کس در لحظات سخت کنارم نباشد اما خدا هست. بنابراین من همیشه به این موضوع اساسی تکیه کردم و باعث شده که از بسیاری از مسائل دور و پرهیز کنم. وقتی انسان به خدا نزدیک باشد، دیگر از چیزی ترسی ندارد و خودش کمک می‌کند که در همه مراحل زندگی آنچه را که به صلاح‎مان است، رقم بخورد.

با کدام‌یک از آهنگ‌های‌تان ارتباط روحی بیشتری دارید؟ فکر می‌کنید دلیلش چیست؟
من با تمامی آهنگ‌هایم ارتباط روحی نابی دارم اما به آهنگ «عشق تو» از نظر عاطفی، تعلق‌خاطر بیشتری دارم. چون این شعر به‎گونه‎ای حال و هوای خودم را روایت می‎کند؛ در متنش اشاره شده که عشق تو مرا خواننده کرد و از گذشته تا امروز و زمان حال مرا بیان می‎کند. این قطعه در حقیقت شرح‌حال زندگانی موسیقیایی خودم است. برای همین هم این قطعه برای من حال و هوای دیگری دارد. خو.شبختانه مردم هم این قطعه را بسیار دوست دارند و آن را بهتر درک می‌کنند و می‎فهمند.

آلبوم جدید شما که قرار است به‌زودی وارد بازار شود «قله» نام دارد. آیا دلیل خاصی برای این نامگذاری داشتید؟
 من بارها گفته‌ام که برای رسیدن به موقعیت کنونی‌ام بسیار زحمت‌کشیده‌ام. در متن قطعه «قله» در این آلبوم اشاره شده که ما چه مسیر مشکلی را طی کرده‌ایم. این قله در اصل یک موقعیت امیدبخش است برای جوانانی که می‌خواهند کار کنند؛ چه در موسیقی و چه در هر زمینه دیگری. از این‎رو، این نام با یک هدف خاص انتخاب شده است.

آیا شما صرفا پاپ می‎خوانید؟
البته من سبک خاصی را دنبال نمی‌کنم، چون همه سبک‌ها را به‌نوعی در کارهایم اشاعه داده‌ام. پاپ خوانده‌ام، سنتی هم خوانده‌ام. کلاسیک و پاپ سنتی هم خوانده‌ام.
 
بسیاری از خواننده‌هایی که مدعی پاپ‌خوانی هستند در اصل پاپ نمی‌خوانند. به‌نوعی یک موسیقی تصنعی را ارائه می‎کند اما ما در اجرای شما شاهد یک موسیقی اصیل بودیم؛ به‌خصوص در سانس دوم، در اجرای‎تان این موضوع مشخص بود که شما سبک موسیقی پاپ را شناخته‌اید و در آن به‌صورت اصیل کار می‌کنید؛ بنابراین شما به‌عنوان یک موسیقیدان آگاه، آیا این روند گسترده پاپ خوانی را تهدیدی برای موسیقی سنتی قلمداد نمی‌کنید؟

 ببینید هر سبکی ازر موسیقی طرفدار خاص خودش را دارد. نمی‌توان گفت فی‌نفسه موسیقی پاپ تهدیدی برای موسیقی سنتی است، چون بسیاری از مخاطبان هستند که موسیقی پاپ گوش نمی‌دهند و به‌عکس بسیاری هم به موسیقی سنتی علاقه‎مند نیستند. بدیهی است در حال حاضر ۷۰ درصد از جوانان ما به سبک رپ علاقه و تمایل دارند و بسیاری از خوانندگان رپ ۴ تا ۵ برابر خوانندگان پاپ فالوور دارند. از این‎رو، کسی نمی‏تواند آنچه را که مردم به آن علاقه‌مندند، از آنها سلب کند. بنابراین همان‌طور که موسیقی رپ نمی‌تواند به ژانر پاپ آسیب برساند، به‎یقین موسیقی پاپ هم نمی‌تواند به موسیقی سنتی آسیبی برساند.

اجرا در شهر بوشهر را چگونه ارزیابی کردید؟ آیا استقبال مردم بوشهر را از اجرای‎تان خوب ارزیابی می‎کنید؟
اجرای ما در این بندر کهن فوق‌العاده خوب و عالی بود. واقعا غافلگیر شدم از این اشتیاق مردم و جوی که در سالن حاکم بود. لذت بردم؛ از این‎رو، دوست دارم دوباره به بوشهر بیام و کنسرت برگزار کنم.
در پایان یادآوری می‎شود، نوازندگانی که امیرعباس گلاب را در این این اجرا همراهی کردند، عبارتند از: پیمان جوینده‌پور (پیانو)، سهراب رمضان‌زاده (درام)، آرین قیطاسی (ساکسیفون)، علی آقایی (باس)، امیر محمدی (تکنسین صدا)، فرزاد رضایی (گیتار الکتریک)، سعید شمس (کیبورد)، عرفان قوی‌قلب (پرکاشن)، عرفان پاشا (ویلون)، رهبر ارکستر و گیتار الکتریک (مهیار رضوان) و نوازنده مهمان (کیان دارات). 

برچسب ها: فرهنگ ، هنر ، موسیقی ، کنسرت ، بوشهر ، پاپ ، گلاب
نام:
ایمیل:
* نظر: