بامداد جنوب:
عبدالله دوم پادشاه اردن اعلام کرده است که هیچ روند مسالمتآمیز یا راهحل صلحآمیزی برای درگیریهای عربی - اسرائیلی بدون مشارکت و نقش امریکا امکانپذیر نیست. وی با تاکید بر اهمیت تلاش برای اعتمادسازی میان فلسطینیان و امریکاییها آن را مقدمهای برای تا مقدمات بازگشت امریکاییها، فلسطینیها و رژیمصهیونیستی به میز مذاکرات دانست.
اظهارات پادشاه اردن که در جریان مشارکت وی در کنفرانس اقتصادی داووس انجام شد در شرایطی بود که کاملا با مواضعی که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینیها اتخاذ کرده در تناقض است. عباس در پی اعلام دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا مبنی بر پایتختی قدس شریف برای رژیم صهیونیستی و انتقال سفارت امریکا به این شهر اعلام کرد که تمامی تماسهای این تشکیلات با دولت امریکا متوقف شده و تشکیلات خودگردان فلسطین، امریکا را میانجی غیر بیطرف در روند سازش بهشمار میآورد و معتقد است واشنگتن بهصورت کامل، جانبدارانه رویکردهای اسرائیلی را دنبال میکند و از یهودیسازی شهر قدس اشغالی و انتقال سفارت امریکا به این شهر حمایت میکند. بهخوبی میدانیم که پادشاه اردن در گذشته و حال در معرض تهدیدات و فشارهای گسترده امریکاییها بوده است، از جمله این فشارها توقف کمک یک میلیارد دلاری امریکا به اردن در سال است تا عبدالله دوم انتقادات و مواضع خود در محکومیت و رد تصمیم دونالد ترامپ را که مواضعی ملی و اخلاقی بهشمار میرود، کاهش دهد.
همچنین این موضوع را بهخوبی میدانیم که دیدار عبدالله دوم با مایک پنس، معاون رئیسجمهور امریکا در جریان سفر اخیر وی به امان پایتخت اردن مملو از اختلافنظرها در رابطه با این موضوع بوده است اما با وجود این چگونه میتوان کوچکترین تردیدی در رابطه با شفاف نبودن امریکاییها در میزبانی از روند صلح نداشت. آنهم در شرایط کنونی که واشنگتن نژادپرستی و خودکامگی و تحقیر خود نسبت به عربها و مسلمانان را نشان داده و برای براندازی هویت عربی و اسلامی از قبله اول مسلمانان تلاش میکند.
بیش از ربع قرن است که عربها و فلسطینیها تمامی تخممرغهای خود را در سبد امریکا قرار دادهاند و فرستادگان این کشور را به حضور میپذیرند و در کنفرانسهای آنها شرکت میکنند و تمامی دستورات امریکا را اجرا میکنند. اما نتیجه این اقدامات چه بوده است؟ پادشاه اردن در همین گفتوگو نسبت به اعتقاد بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به راهکار تشکیل دو دولت تردید نشان داد. این تردید واقعا جای خود دارد، در این صورت چرا باید نسبت به روند سیاسی و دور باطلی که با عنوان فریب و خرید زمان در جریان است، متعهد بود؟ آنهم در شرایطی که این اقدام برای پیشبرد سیاستهای یهودیسازی و شهرکسازی و بلعیدن باقیمانده اراضی کردن باختری دنبال میشود.
مهمتر از همه اینکه معامله قرن که دونالد ترامپ با قدرت بهدنبال تحمیل آن به طرف فلسطین است، بهتازگی به سرعت به اجرا گذاشته شده است. معاملهای که بر اساس سند ارائه شده از سوی صائب عریقات، دبیر کمیته مرکزی جنبش آزادیبخش فلسطین شامل ۱۳ بند است که بند اول آن به رسمیت شناختن قدس به پایتختی رژیم صهیونیستی و انتقال سفارت امریکا به این شهر و انتخاب شهر ابو دیس به پایتختی دولت آینده فلسطین است، آنهم به شرط اینکه دولت فلسطین دولتی بدون سلاح و تمامیت ارضی بوده و حتی قدرت تسلط بر مرزهای خود را نداشته باشد. علاوه بر اینکه در این شرایط باید فلسطینیها و عربها، یهودیت رژیم صهیونیستی بهعنوان وطن ملی برای یهودیان تمام دنیا را بپذیرند و موضوع آبهای منطقهای و حریم هوایی و موجهای الکترومغناطیسی و امنیت فلسطین اشغالی نیز همچنان در دست رژیم صهیونیستی باقی بماند و حق بازگشت فلسطینیان به سرزمینهای اشغالی نیز به اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷ منحصر شود. در این شرایط چگونه میتوان این معامله را به مناقشه گذاشت، چه برسد به اینکه کسی بخواهد آن را بپذیرد؟
این معامله اگر ماهیت اصلی روند مسالمتآمیز از دیدگاه دولت کنونی امریکا باشد، توهین به امت عربی و اسلامی بهشمار میرود و باید بهصورت جدی با آن مقابله شود، چراکه پذیرش میزبانی امریکا از روند مسالمتآمیز بهعنوان پذیرش این طرح خواهد بود. یهودیسازی شهر مقدس قدس و پذیرش آن بهعنوان پایتخت ابدی برای دولت یهودی اسرائیل به معنی سقوط حاکمیت پادشاهی اردن بر مقدسات فلسطین بهشمار میرود و هویت عربی و اسلامی را از این شهر میگیرد. فکر میکنم که ملت ملیگرای اردن چنین نتیجه خفتباری را برای مقدسات مسیحی و اسلامی نمیپذیرند.