بامداد جنوب- هدی خرمآبادی:
درآمدزایی و مساله اشتغال جوانان یکی از دغدغههای مهم و اولویتهای نخست مردم و دولت است که وجود ضعف و کاستی در آن، آسیبهای اجتماعی بسیاری را دامن زده است. از یک طرف بیکاری و مشاغل کاذبی که درآمد چندانی ندارند و به عبارتی کفاف زندگی مجردها را هم نمیدهند تا چه برسد به متاهلها، گرایش جوانان به مدارک تحصیلی بالا و نبود بازار کار مناسب، از سوی دیگر مشاغل درآمدزایی که در جامعه وجه مناسبی ندارند و به صورت پنهانی مدیریت میشوند، علاوه بر سوء استفادهها و تبعات منفی که ایجاد میکند، به افزایش اختلالات روحی و روانی و افسردگی در قشر بیکار جامعه دامن میزند. یکی از شیوههای درآمدزا که سوءاستفادههای فراوانی از قِبَل آن میشود، طالعبینیهاست که انواع و اقسام گوناگونی دارد.
فال نخود، فال قرآنی، فال حافظ، فال قهوه، تاروت، شمع و ... از جمله شیوههای درآمدزایی است که متقاضیان زیادی هم دارند و گیرندگان فال، هزینه هنگفتی را هم از این طریق به جیب میزنند. در باور عموم، خانمها تمایل و باور بیشتری درباره فال گرفتن دارند، هر چند که آقایان نیز نسبت به فال گرفتن بیتمایل نیستند. حال چرا خانمها تمایل بیشتری به فال و پیشگویی نسبت به آقایان دارند؟ برای این سوال چند پاسخ محتمل است؛ یک: خانمها نسبت به آقایان کنجکاوترند و میخواهند درباره آینده بیشتر بدانند. دو: خانمها به دلیل نگرانی و ترس، میخواهند نسبت به آینده بیشتر بدانند تا خودشان را در برابر آنها آماده کنند. سه: خانمها اعتماد به نفس پایینی دارند و با شنیدن جملاتی مانند «سند موفقیتی در فالت میبینم»، «تا سه وعده دیگر پیام خوشحالکنندهای میشنوی»، «راه ادامه تحصیلت باز است» و ... اعتماد به نفسشان تقویت شود، آقایان اعتقادی به فال و آنچه از طریق فال گفته میشود، ندارند.
ماجرا فقط به گرفتن فال ختم نمیشود بلکه این افراد با دوستان دیگری که کار آنها دعا کردن به نیات مختلف مانند دعای محبت، دعای ابطال سحر و جادو، دعای گشایش بخت و ... است، هماهنگ میکنند و مشتریهای مشکلدار خود را به آنها ارجاع میدهند تا آنها با دعاهایی که مینویسند، نسخه درمان را به دست فرد متقاضی بسپارند به امید آنکه مشکل مورد نظر رفع شود. حال تصور کنید از قِبَل این پیشگویی و دعانویسی چه هزینههایی خرج میشود تا تنها یک جمله امیدبخش از آینده! گفته شود.
مریم 28 ساله است. چهار سال پیش ازدواج کرده اما به گفته خودش مدتی است که همسرش تلفنهای مشکوک دارد اما با هر بار شکایت مریم، این موضوع را انکار میکند. مریم میگوید: ترس از دست دادن همسرم و خیانت او مثل خوره به جانم افتاده، به همین خاطر به پیرمرد دعانویسی که یکی از دوستانم معرفی کرده بود، زنگ زدم و ناراحتیام را با او در میان گذاشتم. او نیز سرکتابی برایم باز کرد و گفت پای شخص ثالثی در میان است که میخواهد زندگیات را از هم بپاشد. نگرانیام بیشتر شد و از او خواستم برایم دعایی بنویسد. او نیز مبلغ یک میلیون خواست که با کلی چانهزنی 200 تومان تخفیف داد. مریم اینگونه ادامه داد که شیوههای انجام دعا که بسیار سخت و گاهی مضحک بود بماند، با گذشت زمان نه تنها اتفاقی در رابطه همسرم با شخص دیگری رخ نداد بلکه روز به روز بر اختلافات ما افزوده میشد تا اینکه ترجیح دادم از همسرم جدا شوم.
لاله دانشجوی سال آخر مهندسی شیمی است که روایت دیگری از رمالها دارد. او میگوید: با اینکه دانشجو هستم و برای جیبم محدودیت مالی دارم اما عادت کردهام که هر ماه مبلغی را خرج گرفتن فال کنم. هر فال قهوهای 30 هزار تومان است و من مجبورم برای اینکه هزینههایم را مدیریت کنم، از مخارج دیگر زندگیام کم کنم.
با توسعه تکنولوژی و گسترش فضای مجازی، رمالها و فالگیرها نیز بهروز شدهاند و کسب و کارشان را به فضای مجازی آوردهاند. با چرخی در اینستاگرام، با صفحاتی روبهرو میشوید که به اینگونه تبلیغها اختصاص یافته و پیامهای برش داده شدهای از تائید آنچه فالگیر محترم به آنها گفته و مراتب تقدیر و تشکر با بیانهای مختلف ابراز شده است تا از این طریق مشتریان بیشتری را جلب کنند. در این بین، برخی بیتوجه به مسائل امنیتی، به طرف مقابل اعتماد میکنند و اطلاعات شناسنامهای خود را در اختیار فالگیر میگذارند و به عواقب سوء این ماجرا نمیاندیشند. حتی اگر این فالبینیها، عواقب سوئی نداشته باشد، هزینههایی را به گردش درمیآورد که میتواند جای بهتری خرج شود و برای نمونه، به جای اینکه خانم مورد نظر، همان هزینه را صرف خرید یک کتاب کند تا اطلاعاتش را بالا ببرد و بینشش را تغییر دهد، آن را در راه مشتی اراجیف و یا مطالب احساسی و وقایعی که رخ دادن یا ندادن و دانستن یا ندانستنشان اهمیتی ندارد، هزینه میکند.
خو گرفتن به فال گرفتن و باور آنچه آنها میگویند سبب میشود تا روز به روز اعتماد به نفس این قشر کمتر شود و علاوه بر اینکه باورهای نادرست جای باورهای دینی را میگیرد، ذهن را درگیر اموری میکند که اهمیت چندانی ندارند. به نظر میرسد فقط خود زنها میتوانند این عادت بد را از خود دور کنند، آن هم با مطالعه و تغییر بینش و نگرششان به زندگی و بهبود روابطشان با تکیه بر نیروی تعقل و تدبر تا آنها را از هر فالی بینیاز کند.