بامداد جنوب:
خاورمیانه همواره جایگاهی برای پیاده کردن سیاستهای کشورهای قدرتمند بوده است؛ چه قدرتهای منطقهای که همیشه ایران جزئی از آن بوده و چه قدرتهای فرا منطقهای که همیشه بهدنبال جای پایی محکم در این نقطه بودهاند. در این بین ایران از دیرباز بهعنوان قدرتی بلامنازع در منطقه سیاستهای خاص خود را در پیش میگرفت، سیاستهایی که با رفت و آمد حکومتها در جغرافیای ایران کمتر تداخلی در آن صورت میگرفت اما با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 کشورمان با رویکردی جدید پای به عرصه سیاست خارجی، در دو سطح منطقهای و بینالمللی گذاشت. سیاست حکومت اسلامی ایران، سیاستی کاملا عملگرایانه و برپایه مردانگی در بعد خارجی بود مسالهای که رقیب فعلی قدرتمند و در عین حال بدنام و مرموز ایران بویی از آن نبرده است!
در این میان ترکیه که این روزها منطقه را تبدیل به جولانگاهی برای خود کرده است پس از پیروزی اسلامگرایان قدمهای بزرگی برای تبدیل شدن به یکی از بازیگران اصلی منطقه برداشته است. به این ترتیب، دو کشور همسایه هر دو با یک هدف مشترک اما دو رویکرد متفاوت، فعالیت خود را برای قدرتگیری در منطقه پر تنش و بحرانخیز خاورمیانه آغاز کردند. در این بین باید از دو کشور سوریه و عراق عموما و بحران جداییطلبی «کردستان» عراق و «عفرین» سوریه مشخصا بهعنوان مهمترین میدانهای منطقهایی نام برد که تفاوت و در مواردی تقابل دو رویکرد ایران و ترکیه در عرصه سیاست خارجی منطقهای را به نمایش گذاشتند. این گزارش تلاش دارد، با مقایسهای تطبیقی بین رویکردهای تهران و آنکارا در قبال بحران کردستان در عراق و بحران عفرین در سوریه، نتایج و پیامدهای هریک از این رویکردها را مورد ارزیابی قرار دهد.
از هنگامی که رجب طیب اردوغان، در ترکیه به قدرت رسید، نشان داد که توجه ویژهای به گسترش روابط با شرق و مخصوصا کشورهای همسایه دارد. داوود اوغلو، وزیر خارجه پیشین اردوغان که او را «معمار» اصلی سیاست خارجه ترکیه میشناسند، رویگردانی اتحادیه اروپا را با حرکت به سمت شرق و گسترش روابط با کشورهای عربی جبران کرد و تعادلی تاثیرگذار در سیاست بینالمللی ترکیه بهوجود آورد. این در حالی است که ترکیه پیش از این به سه دلیل لاییک بودن، سر دادن شعار احیای امپراطوری عثمانی و روابط دوستانه با رژیم صهیونیستی محبوبیت زیادی میان ملل عرب منطقه نداشت.
در همین حال آغاز بحران سوریه و نوع موضعگیری ترکیه در قبال این بحران، سوریه را به مهمترین موضوع سیاست خارجی ترکیه تبدیل کرد، بهطوری که همه موضوعات مهم سیاست خارجی ترکیه طی چند سال اخیر با رویکرد آنکارا در قبال دمشق در ارتباط بوده است. در این راستا سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه چند مرحله را طی کرده که مهمترین شاخص در همه مراحل «مداخله در امور داخلی سوریه» بوده است. از زمان آغاز بحران، ترکیه ابتدا با حمایت لفظی از مخالفان خواستار تغییرات داخلی در سوریه شد اما در مراحل بعد با قطع روابط سیاسی با دمشق و از مخالفین مسلح و غیر مسلح مداخله عملی در این بحران را آغاز کرد و به یکی از بازیگران فعال بحران سوریه با رویکرد براندازی نظام در این کشور و به قدرت رساندن مهرههایش در آن تبدیل شد.
در عراق اگرچه آنکارا سیاست براندازی نظام را اتخاذ نکرد اما اختلافات ریشهای دو کشور که ریشه در رویکرد «عثمانیگرایی» اردوغان دارد، مانع از برقراری روابط شفاف و دوستانه بین بغداد – آنکارا میشد. این درحالی است که مسائلی چون رابطه آنکارا – اربیل بهخصوص در قضیه فروش نفت، پناه دادن به «طارق الهاشمی» و رویکرد بغداد در قبال بحران سوریه باعث شد اختلافات دو کشور وارد فاز جدیدی شود. ورود گسترده داعش به عرصه میدانی عراق و سوریه بهخصوص پس از تصرف غیر منتظره شهر «موصل» پرده از رویکرد جدید اردوغان یعنی حمایت بیقید و شرط از گروههای تروریستی از جمله داعش برداشت که به بخشهایی از خاک سوریه و عراق چشم طمع داشت و همین طمعها بود که ورود نظامی این کشور به شمال عراق و همچنین شمال سوریه در قالب عملیات «سپر فرات» را بهدنبال داشت. هرچند این موضوع از سوی آنکارا رد و تکذیب شده اما گزارشها و اسناد، حکایت از ایفای چنین نقشی از سوی ترکیه دارد، از جمله گزارش «موسسه حقوق بشر دانشگاه کلمبیا» که در به روابط نزدیک آنکارا و داعش پرداخته و نشان داده که ترکیه دارای روابط گستردهای، از حمایت نظامی و انتقال اسلحه گرفته تا حمایت لجستیکی و مالی و همچنین ارائه خدمات پزشکی با داعش میباشد. به حدی که به خاطر فراهم کردن زمینه نقل و انتقال و پناه دادن به عناصر داعش در خاک خود، گروههای تروریستی به ترکیه لقب «بزرگراه جهادی» را دادهاند.
ترکها راه اشتباهی در پیش گرفتهاند
طبیعی است، نتیجه چنین رویکرد و نگاهی، اقدام بیمحابای ترکها در سوریه باشد آن هم در زمانی که تمام کارشناسان و صاحبنظران بر ریسک بالای چنین اقدام اردوغان که اگر جلوی آن گرفته نشود، عواقب جبرانناپذیری در سطح منطقه و حتی بینالمللی بهدنبال خواهد داشت، تاکید میکنند. از جمله اینکه حمایت نکردن هیچ یک از گروهها و طوایف ساکن سوریه از عربها، کردها، ترکمنها، شیعیان، اهل سنت، علویها، دروزیها و مسیحیها گرفته تا نظام سوریه که همگی از اولین روز تجاوز نظامی ترکیه به عفرین این اقدام را «تجاوز نظامی» و اقدامی «اشغالگرانه» عنوان کردند. این حمایت نکردن تنها شامل طرف سوری نمیشود، بلکه موضع کشورهای خارجی که در پرونده سوریه تاثیرگذار هستند نیز با اقدام نظامی ارتش ترکیه هماهنگ نیست و از اینرو میتوان گفت، این کشور دست به اقدامی زده که همگان شکست آن را انتظار میکشند. عملیات ترکیه در عفرین فاقد هرگونه توجیه است.
کردهای سوریه اگرچه بهدلیل غلطتیدن در دامان امریکاییها علیه کشورشان شایسته سرزنش هستند و آنها را عامل این تجاوز شمرد، اما در این صحنه صاحب خانه به حساب آمده و در مقابله با «ارتش بیگانه و اشغالگر» ذیحق محسوب میشوند. در این بین توسل اردوغان به دستاویز تهدید امنیت مرزهای جنوبی ترکیه از سوی کُردها، بهانهای قدیمی است، چون همه میدانند، کل جمعیت کُردهای سوریه بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر است که دستکم در سه منطقه جدای از یکدیگر زندگی میکنند و این رقم در جمعیت حدودا ۲۰ میلیونی کُردهای ترکیه نمیتواند، خطری علیه امنیت ملی یا تمامیت ارضی ترکیه داشته باشد. اندک بودن احتمال موفقیت ارتش ترکیه و گروههای تروریستی موسوم به «سپر فرات» که متشکل از گروه مسلح موسوم به «جیشالحر» و گروه تروریستی تکفیری «جبههالنصره» است. عملیات نظامی ارتش ترکیه علیه عفرین با حدود ۴۶۰ هزار نفر جمعیت، از ۲۵ دی ماه گذشته با گلوله باران مناطق مسکونی این شهر شروع شد و پس از پنج روز به ورود تانکها و جنگندههای این کشور به این منطقه انجامید. با این وصف نزدیک به دو هفته از اقدامات ارتش ترکیه گذشته و طی این مدت دستکم ۵۸ نظامی ترک و عنصر مسلح سپر فرات کشته و یا اسیر و دستکم ۱۵۰ نفر دیگر نیز زخمی شدهاند. در مقابل در اثر حملات ارتش ترکیه و سپر فرات ۴۸ نفر از ساکنان عفرین کشته شدهاند که فقط شش نفر آنان را کُردها تشکیل میدادند.
در عرصه میدانی کُردها توانستهاند حتی حدود ۱۱ روستای اطراف عفرین شامل روستاهای شیراوا، راجو و سه و چهار ارتفاع در منطقه جندرسه بوده، را از ارتش ترکیه باز پس بگیرند. این در حالی است که در این عملیات تعداد نیروهای ارتش ترکیه و سپر فرات لااقل پنج برابر نیروهای کُرد و غیر کرد مدافع عفرین بوده است. این باعث میشود، به این نتیجه سوق یابیم که ترکها از شانس اندکی جهت پیروزی در عملیات عفرین برخوردار هستند. اقدام ترکیه بیشک سوچی و آستانه را تضعیف کرده، دستیابی به توافق و تشکیل ائتلافی برای گسترش مناطق کمتر درگیر بین ایران، روسیه و ترکیه را با مانع جدی مواجه میکند و این میتواند اوضاع سوریه را بار دیگر به سمت تشدید و پیچیدهتر شدن بحران سوریه سوق دهد.
در مقایسه با آنچه گفته شد، رویکرد سیاسی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران سوریه، از اولین روز بر حمایت از مردم، ارتش و نظام این کشور استوار بوده و طی شش سالی که از بحران تحمیلی بر سوریه میگذرد، هیچگاه دیده نشده، خللی در این موضع و رویکرد ایجاد شده باشد. رویکردی که تهران بدون ذرهای تغییر در قبال بغداد اتخاذ کرد و از همان ابتدای براندازی رژیم بعث در این کشور، رسما حمایت خود را از دولت مرکزی عراق و عراق واحد و یکپارچه اعلام کرد. در حالی که ترکیه سرگردان در گرداب تحولات منطقهای، آن هم منطقه ملتهب و بحرانخیز خاورمیانه و منطقه خلیجفارس هر روز به سمتی متمایل است و از طرفی حمایت میکند، جمهوری اسلامی ایران در چارچوب اصول و مبادی ثابت سیاست خارجی خود که بر حفظ تمامیت ارضی کشورها، تقویت دولت مرکزی و گسترش مناسبات با کشورهای منطقه بهویژه کشورهای همجوار استوار است، تمام تلاش خود را در حل بحران کردستان با دولت مرکزی عراق و در ادامه بحران کرکوک بهکار برد و این موضوعی است که دوست و دشمن به آن اذعان میکنند، بهویژه نقش بسیار تاثیرگذاری که سردار قاسم سلیمانی در گفتوگو با مقامات مسوول در اربیل و بغداد ایفا کرد و تلاشهای گسترده و سازندهای که برای نزدیک کردن دیدگاههای دو طرف انجام داد.
از همینرو کردهایی که سودای حکومت داشتند و سرمست از انتخابات اقلیم به فکر تشکیل کشور کردستان بزرگ بودند با همکاری جمهوری اسلامی و دولت مرکزی عراق بدون اینکه گلولهای شلیک شود کرکوک را دو دستی تقدیم کردند و بدون مقاومت شهر واگذار شد و مقامات کردستان به قدرت ایران بیش از پیش اعتراف کردند. دلیل این مدعا سفر نچیروان بارزانی، نخستوزیر اقلیم کردستان عراق به تهران و دیدار با حسن روحانی، رئیسجمهور ایران دانست، بهویژه آنکه منابع آگاه گزارش دادهاند که در این سفر نخستوزیر اقلیم کردستان ابراز امیدواری کرده بود، ایران بتواند از نقش تعیینکنندهای خود در پایان دادن به بحران اربیل و بغداد استفاده کند.