طاهره توپال:
کتاب «محرمیت در بافت سنتی بوشهر» پس از دوسال انتظار، بالاخره منتشر شد اما با حذف نام من از روی جلد و داخل شناسنامه کتاب، بهعنوان یکی از مولفان اصلی آن. این اقدام غیراخلاقی، در حالی انجام شد که بخش عمدهای از محتوای این کتاب بهویژه در بحث مربوط به بافت قدیمی بوشهر را شخصا گردآوری و تحلیل کرده بودم و هرگز تصور نمیکردم کسانی که دم از اخلاقمداری در پژوهش میزنند و در کسوت استادی هم هستند، دست به چنین حرکت ناشیانه و غیراخلاقی بزنند.
من ساکن بوشهر هستم و دانشآموخته مقطع کارشناسی ارشد در رشته معماری. معماری همیشه دغدغه اول من در حوزه فرهنگ بوده است. با پروژههای زیادی بهصورت نظری و میدانی در زمینه معماری سنتی بوشهر همکاری داشتهام و از دوران دانشجویی، علاقهمند بودم درباره وضعیت معماری در بافت قدیم بوشهر، پژوهشی انجام بدهم و آن را در قالب کتابی منتشر کنم. از سال ۹۳ تصمیمم برای این کار جدی شد و پس از مشورت با الهام حصاری، (دوست و همکلاسی دوره کارشناسی ارشدم) با همراهی او اقدام به گردآوری آمارها، اطلاعات، عکسها و نگارش تحلیلهایی بر وضعیف معماری بافت سنتی بوشهر کردیم و گامهای اصلی را برای این کار برداشتیم.
بعد از اتمام فیشبرداری و تدوین اولیه تحقیق، شروع کردیم به نوشتن بخشهای اصلی کتاب. تصمیم داشتم با همکاری یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه شیراز کتاب را تدوین و چاپ کنم اما خانم حصاری پیشنهاد داد که این کتاب را با همکاری دکتر میترا غفوریان، عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت تهران و یکی از دوستان دیگرش انجام بدهیم. بهدلیل آشنا نبودن با آنها، پذیرش موضوع برایم سخت بود اما بالاخره پذیرفتم و مقرر شد او و دکتر میترا غفوریان با انجام بخشهای دیگری از کتاب، در این مورد همکاری کنند و کتاب با نام مشترک ما چاپ شود.
البته همکاری این دو بزرگوار کمتر از انتظار من بود اما در نهایت کار تمام شد و برای چاپ کتاب اقدام کردیم. از سوی هر چهار مولف درخواستی به دانشگاه خلیج فارس ارائه دادیم و مقرر شد پس از طی روال قانونی، کتاب بهنام هر چهار مولف منتشر شود. بعد از گذشت چند ماه و بررسی محتوای کتاب، از طریق دانشگاه مطلع شدیم که این پروسه زمانبر خواهد بود و با توجه به اصرار دکتر میترا غفوریان مبنی بر لزوم چاپ سریع کتاب بهمنظورکمک به روند ارتقای علمی، تصمیم گرفتیم کتاب را از دانشگاه خلیج فارس تحویل گرفته و به دانشگاه آزاد اسلامی مراجعه کنیم. در این زمینه نیز اقدام و پس از آن با انتشارات «زمزمههای روشن» در بوشهر مذاکره شد تا کار با سرعت بیشتری انجام شود.
در این مرحله نیز دکتر میترا غفوریان تاکید کرد که استفاده از امتیاز علمی کتاب صرفا در گرو چاپ آن در نشر جهاد دانشگاهی است و کتاب را باید برای چاپ به جهاد دانشگاهی قزوین ارائه دهد. در این مرحله، حتی از من خواست که نامهای از دانشگاه شیراز مبنی بر تحصیل در مقطع ارشد برای ارائه به نشر جهاد دانشگاهی قزوین بگیرم که این کار را نیز انجام دادم و گواهی را از طریق خانم حصاری به جهاد دانشگاهی قزوین ارائه کردم.
پس از ارائه کار به جهاد دانشگاهی قزوین، عملا کار پیگیری چاپ از دست من خارج و به هر سه دوست ساکن تهران سپرده شد. هر بار نیز از دوستان درباره وضعیت کتاب میپرسیدم اما آنها اظهار بیاطلاعی میکردند تا اینکه چند روز پیش در سایت معمارینیوز خبر چاپ این کتاب را دیدم و ذوق اولیهام بلافاصله با دیدن نام سه مولف دیگر روی جلد و حذف نام خودم که بیش از ۶۰ درصد محتوای کتاب را تهیه کرده بودم، تبدیل به حیرت و حسرت شد.
ابتدا تصور این سرقت ادبی برایم بسیار سخت بود اما وقتی دیدم کتاب حدود شش ماه پیش منتشر شده و هر سه نویسنده بهشکل هماهنگ از من پنهان کردهاند، بسیار ناراحت و مطمئن شدم که قصد آنها سرقت ادبی از من بوده است. در این خصوص با دکتر میترا غفوریان صحبت کردم اما او توجیه کرد که ما کل محتوا را تغییر دادهایم؛ در حالی که کتاب را پیدا کردم و متوجه شدم محتوای آن نسبت به کتابی که با نام مشترک هر چهار مولف تحویل انتشارات دانشگاه خلیج فارس و نشر بوشهر دادهایم، هیچ تغییری نکرده است.
از اینرو، این استاد دانشگاه ابتدا پیشنهاد کرد هزینهای به من میدهند و رضایت مرا جلب میکنند اما من سرسختانه مخالفت کردم و اکنون نیز از هر تلاش قلمی برای معرفی چهره واقعی کسانی که مدعی اخلاق و تحقیق هستند، فروگذار نمیکنم. از دانشگاه علم و صنعت و همچنین جهاد دانشگاهی قزوین درخواست دارم موضوع را پیگیری کرده و در صورت اثبات مساله، با استادی که دست به چنین سرقت ادبی واضحی میزند، برخورد کنند.
البته من پیگیری قضایی را نیز حق خود میدانم؛ چون مدارک کافی برای اثبات این سرقت ناشیانه دارم و میتوانم اثبات کنم که بیش از نصف محتوای این کتاب متعلق به قلم من است، ضمن اینکه در دو واحد انتشاراتی نیز نام من در شناسنامه اولیه کتاب ذکر شده است.