بامداد جنوب- الهام بهروزی:
محمدرضا بلادی معتقد است: «یکی از خصوصیات موسیقی بوشهر که از گذشته با آن همراه بوده است، باز بودن فضا برای ارائه اندیشهها و فرهنگهای جدید بوده است. همچنان که میدانید طی قرون گذشته در بوشهر اقوام و ملیتهای مختلفی چه در داخل و چه از بیرون کشور در بوشهر حضور داشتهاند؛ فرهنگها و فضاهای مختلف را در کنار هم ارائه میکردند و پس از تعامل و گفتوگو با هم در این تضارب آرا، بدون تعصب طبیعتا فرهنگ بوشهر هم رشد کرده و متلون شده است؛ بنابراین خروجی این امر باعث شده است که روی حوزه موسیقی هم تاثیر شگرفی بگذارد.
بهطبع این امر تا به امروز هم تداوم داشته است. نکته مهم دیگر که باید در نظر داشت، اینکه موسیقی ۵۰ یا ۱۰۰ سال گذشته بوشهر زبان گویای مردم آن زمان بوده، حال آنکه اگر قائل به این باور باشیم که موسیقی بومی هر منطقه بهعنوان یک پدیده فرهنگی حاصل برآیند یکسری عوامل فرهنگی است. بنابراین با تغییر بعضی از این عوامل فرهنگی باید انتظار داشت که این پدیده فرهنگی؛ یعنی موسیقی نیز دستخوش تغییر شود. بعضی عوامل فرهنگی تاثیرگذار بر موسیقی را میتوان چنین برشمرد: وضعیت اقلیمی و جغرافیایی بوشهر، نوع کار، تفکر، ایدئولوژی، باورهای ملی، قومی/ مذهبی و در مجموع شیوه زیست محیطی. به این معنی که مثلا در گذشته مردم بوشهر برای جابهجا شدن از وسایل نقلیه آن روز مثلا درشکه استفاده میکردند و امروز ماشین سوار میشوند؛ آن روز برای معاش خود اغلب با دریا سر و کار داشتند ولی امروز به امور دیگری مشغولند و یا سطح باورمندی، همه اینها تاثیری مستقیم بر پدیدههای فرهنگی از جمله موسیقی دارد. پس اگر ما امروز بخواهیم موسیقی بوشهر را اجرا کنیم، باید این موسیقی را با مطالعه صحیح بهروز کرده و به عبارتی، متناسب با نیاز امروز جامعه بوشهر تعریف کنیم. این امر مستلزم آن است که کنشگران موسیقی در بوشهر از آزادی عمل برخوردار باشند و تفکرات جدید پیرامون این موسیقی را به نمایش بگذارند. در گام نخست باید این موسیقی از سوی عواملش، مسلح به دانش شود، از تجارب و تعامل و همپوشانی گروههای مختلف استفاده بهینه ببرد. همچنین فضای کافی برای ارائه این موسیقی، شکوفایی هرچه بیشتر این نوع موسیقی در بوشهر را بهدنبال خواهد داشت».
این موسیقیدان بوشهری مقیم خارج از کشور و سرپرست گروه موسیقی «لیمر» کوشیده با در نظر گرفتن موسيقي اصيل بومي بوشهر سعي به بازيافت و احياي موسيقي و آیینهای بومي منطقه خود کند. وی با همراه گروه موسیقایی خود افزون بر حضور در جشنوارههايي چون موسيقي حماسي ايران، نخستين جشنواره موسيقي دانشجويان كشور، جشنوارههاي موسيقي فجر، جشن بزرگ فرهنگ جنوب و همينطور اجراي كنسرت در بسیاری از سالنهاي تهران و شهرستانهای کشور با گذشت بيش از بیست سال از شروع فعالیتهای خود اجراهای متعددی در جشنوارههاي جهاني خارجي و اجراي كنسرت در کشورهایی چون ايتاليا، آلمان، فرانسه، اسپانيا، يمن، كره جنوبي، سوئيس، كرواسي، بلغارستان، مراكش، روسیه، قطر، عمان و دوبی داشته است. در شماره 879 (شنبه، 28 بهمنماه) روزنامه قسمت نخست گفتوگو با محمدرضا بلادی منتشر شد. اینک شما را در این گزارش به خواندن بخش دوم و پایانی این گفتوگو دعوت میکنم.
ساز غالب در موسیقی بوشهر، ساز نیانبان است؛ این ساز از چه زمانی به منطقه جنوب بهویژه بوشهر راهیافته و در واقع از کدام کشور به اینجا آمد و بوشهریها در نوازندگی آن بیشتر از کدام کشورها تاثیر پذیرفتند؟
باید بگویم ساز نیانبان هر چه بیشتر مورد پژوهش و بررسی قرار بگیرد؛ باز هم جای کار دارد و درگاه تحقیق آن همچنان باز است. درباره سوابق و قدمت این ساز هم اینطور بهنظر میآید که در بوشهر و ایران سابقه چند هزارساله دارد و فقط مختص بوشهر هم نبوده و یک ساز ایرانی است که سایر اقوام هم با آن آشنایی داشتهاند. بهعنوان مثال، این شعر از اثیرالدین اخسیکتی شاعر قرن ششم هجری است که در خراسان امروز میزیست؛ البته بعدها به همدان و حتی مناطق شمال و شمال غرب کشور نیز مهاجرت کرد؛ «بهپیش باربد طبعی که راه ارغوان سازد/ زیادت رونقی نبود نوای نیانبان را» در این شعر که حدود 800 سال پیش سروده شده به این ساز اشارهشده، پس ساز ناآشنایی نبوده است اما در مورد وجود ساز نیانبان در بوشهر مدرکی که داریم به حدود دویست و ده سال پیش بر میگردد ولی اینکه تحت تاثیر چه چیزی بوده فعلا جای کار دارد و زود است در موردش قضاوت کنیم. در بعضی از کشورهای عربی، افریقایی میتوانیم نمونههای مشابه نیانبان بوشهر را ببینیم ولی آیا این تاثیر در فرم و اجرای آن را ما بر آنها گذاشته یا آنها بر ما گذاشتهاند و یا متقابل بوده، باید پژوهش و تحقیق بیشتری شود اما آنچه مسلم است آنکه نیانبان که در ایران وجود داشته است و سابقه زیاد و دیرینهای دارد. با توجه به صحبتهای نسلهای قدیمیتر احتمال دارد درگذشته در شهر بوشهر این ساز برای مدتی کمرنگ شده و مردم بیشتر به سمت ساز نیجفتی رفتهاند و نیانبان در شهرهای مجاور از دشتستان تا کنگان بوده است ولی در دو مقطع یکی 210 سال و دیگری حدود 170 سال پیش دو بار این ساز را دو جهانگرد مختلف در شهر بوشهر رویت و ثبت کردهاند.
حرکات آیینی و فرمی چقدر به محبوبیت و جذابیت موسیقی جنوب افزوده است؟
بازتاب بسیاری از اتفاقات تاریخی ما را میتوان در فرهنگ آیینی مانند آیین عزاداریها و جشنهای جستوجو کرد. از موسیقی رقص و دیگر جوانب فرهنگی بوشهر میتوان از آیینهای این منطقه در طولِ تاریخ سراغ گرفت. این حرکتها در طول تاریخ نمایانگر روحیات، اندیشهها و خلقیات این مناطق بوده است. بسیاری از این آیینها درحرکت تاریخیِ خود تاثیرشان را از فرهنگهای فرامنطقهای گرفتهاند و چهبسا از آیینهایی که امروزه منسوخ شدهاند و جز یک نشانِ تاریخی از آنها چیزی نمانده است اما امروزه موجودیت خودشان را با روحیات و فرهنگ جدید جامعه منطبق کردهاند. ازاین جهت، این آیینها و مناسک بسیار بااهمیت هستند و میبایست در حفظ و نگهداری و ارتقای آنها کوشا باشیم. البته حرکت در اجرا به دو بخش تقسیم میشود؛ یک حالت است که ما صرفا حرکات آیینی را بهصورت بیکموکاست به شکل هنری اجرا میکنیم مانند مراسم دعای باران که با حرکات در اجرا توأمان است اما در حالتی دیگر که ما این آیینهها را از نو، خلاقانه بازسازی و طراحی میکنیم و در آن ابتکار خرج میکنیم. همچنان که «تم» اصلی آن را حفظ میکنیم اما ابعاد مختلف را شرح و بسط میدهیم. این رویکرد، مستلزم آشنایی و دانش کافی نسبت به تم اصلی است که همان جنبههای بومی و رگههای قومی و منطقهای بوشهر است و میتوان به خلاقیتهای بکر و بدیعی دست یافت تا قابلیت رسوب در اذهان مخاطب را داشته باشد. در بخش دوم دست هنرمند بازتر است و میتواند ابعاد مختلفی از یک آیین را با خلاقیت و ابتکار به نمایش بگذارد.
ارتباط آیین «زار» با موسیقی در چیست؟
در مورد موضوع «زار» صرفا جنبه موسیقی آن مدنظر نیست. در باور مردمان جنوب ایران، اهل هوا کسانی هستند که در معرض یکی از بادهای مرموز و شایع قرار گرفتهاند که این باد، شخص مورد نظر را الیالابد به مرکبی برای خود بدل میسازد. هرچند این باد از سوی «بابا زار» یا «ماما زار» زیر شده باشد ولی مرکب از این باد، رهایی کامل نمییابند و زین پس در جرگه اهل هوا بهشمار میآیند. اینان باید برای همیشه تابع مقررات اهل هوا باقی بمانند تا بتوان رابطه خوبی بین مرکب و باد برقرار کرد. این دستوارت شامل رعایت مطهرات، محرمات و پیروی از حدود (مقررات) مخصوص این آیین است. موسیقی بهعنوان ابزاری برای ایجاد شرایط لازم برای دستیابی به این مهم مورد استفاده قرار میگیرد؛ سازهایی هم که در این اجرا استفاده میشود اغلب سازهای کوبهای هستند که با نامهایی چون دهل، طار (دایره یا دف را گویند) دمام و... خوانده میشوند. این سازها نزد بسیاری از اقوام جنبه سحرآمیز و رمزآلود دارند! چراکه باور دارند در اتصال روحی و معنوی ایشان بسیار کارگشا بوده است.
عمده دغدغه شما در حوزه پژوهش موسیقی بوشهر کدام است؟ با توجه به اینکه مقیم خارج از کشور هستید و یکی از سفیران بحق این نوع موسیقی در جهان به شمار میروید، فکر میکنید چقدر به رسالت هنری خود در راستای معرفی موسیقی جنوب ایران موفق ظاهرشدهاید؟
در اجراهای خارج از کشور دو هدف را پیگیری میکنیم: تلاش برای حفظ، احیا و پاسداشت موسیقی و فرهنگ فولکلور و معرفی آن به مخاطبان خارجی و دیگر شناساندن فرهنگ غنی ایرانی به جهانیان. ما بهعنوان نماینده ایران در خارج از کشور تمام تلاشمان بر این است که تصویر زیبایی از ایران به جهانیان ارائه دهیم تا اگر ذهنیت غلطی نسبت به کشور، ملت یا فرهنگ ما به علت تبلیغات نابهجای دشمنان دارند، این تصویر مخدوش اصلاح شود. باید اذعان کنم در این راه با هدفگذاری درست، موفق بوده و بازتاب آن را بهخوبی احساس کردهایم.
آیا تصمیم ندارید به ایران برگردید و تجربیات گرانبهای خود را در اختیار هنرآموزان جوان این سرزمین قرار دهید؟
هدف ما از اجراهای خارج و جشنوارههای مختلف همانطور که پیشتر گفتم، معرفی فرهنگ و موسیقی فولکلور بوشهر بهعنوان نماینده ایرانی است. برخی از این جشنوارهها ممکن است پنجاه یا شصت سال از عمرشان گذشته باشد و تابهحال حتی یک نماینده از ایران در آن حضور پیدا نکرده است. اغلب جشنوارههایی که ما در آن حضور داریم از بهترینهای جهان هستند و گروه «لیمر» در سطح دنیا خوب شناختهشده است اما در این مسیر رسالتی بر عهده ماست: از یک طرف معرفی، حفظ و ارائه موسیقی و از طرف دیگر نمایندهای شایسته برای فرهنگ غنی ایران. تمام تلاشمان این است که تصویر صحیحی از ایران، برخلاف تصویرسازی دشمنان، برای مخاطبان خارجی ترسیم کنیم و معرف خوبی برای این فرهنگ باشیم.
گروه لیمر به سرپرستی شما عمده هدفش از فعالیت موسیقایی در این سالها چه بوده است؟
گروه ما از هنرمندان ایرانی تشکیلشده است و نوازندهها هم از بچههای بوشهر هستند؛ در بخش حرکت نیز از هنرمندان تهرانی بهدلیل تبحرشان در اجرا و همچنین فراگرفتن این هنر بهصورت آکادمیک استفاده کردهایم. من هم تصمیم به بازگشت دارم اما اکنون بهدلیل دعوت دپارتمان موسیقی دانشگاه هادرسفیلد از من برای گذراندن دوره فوقلیسانس گرایش پژوهش موسیقی در این دانشگاه کمی درگیر تحقیق و تحصیل هستم اما مترصد فرصت هستم که بازگردم و گامهای موثری برای خدمت به جامعه هنری کشورم بردارم.
سخن پایانی؟
سپاسگزارم از شما که انعکاسدهنده سخنان و نظرهای من بودید. امیدوارم تمام دوستان خوبم که در عرصههای مختلف هنری فعالیت میکنند، همواره موفق و پیروز باشند؛ چراکه تمام دوستان با عشق به این مرزبوم در حال تلاش هستند و من از خدا میخواهم که در این مسیر یاریشان کند تا بتوانند همچنان در خدمت به فرهنگ و آیین کشور عزیزشان ثابتقدم باشند.