بامداد جنوب:
جمهوری آذربایجان در سیاستهای ایران در منطقه قفقاز نقشی مرکزی و تعیین کننده دارد. هرچند تهران و باکو دارای پیوندهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی مشترکی هستند اما روابط تهران و باکو در اغلب موارد تحت تاثیر رابطه استراتژیک آذربایجان با ترکیه و غرب (ایالات متحده امریکا) و اختلافات دو کشور در زمینه رژیم حقوقی دریای خزر بوده که مانع گسترش روابط شده است. هویت لائیک نظام سیاسی آذربایجان و گرایش آن به ملیگرایی، به همراه سیاستهای خارجی آن نیز در مواردی موجب نگرانی ایران شده است. از دیدگاه ایران، جایگاه مهم غرب در سیاست خارجی آذربایجان، بهخصوص روابط باکو با امریکا و اسرائیل، موجبات تشویش خاطر ایران را فراهم میآورد، همچنین دیدگاه ایران نسبت به مسائل حوزه خزر و خطوط انرژی آن با دیدگاههای آذربایجان متفاوت است.
در این بین کشورهایی نیز هستند که بهدنبال سوءاستفاده از این اختلاف نظرها هستند. در همین رابطه عربستان سعودی ایران را متهم به محاصره خود از طریق حمایت از انصارالله در یمن و همچنین حمایت از قطر میکند، خاندان آلسعود و ایران رقابت خود را فراتر از خاورمیانه، حال به قفقاز بردهاند. میدان نبرد اخیر دو کشور در جمهوری آذربایجان است، حکومتی اقتدارگرا مملو از نفت و گاز و با اکثریت شیعه اما تحت حکومتی سکولار به جا مانده از شوروی سابق. گزارشهایی منتشر شده است که سرویسهای امنیتی آذربایجان به مقامات کشورشان در خصوص نفوذ روز افزایش ایران در این کشور هشدار دادهاند، مسالهای که تا امروز از سوی مقامات ارشد کشورمان رد شده است. در این بین برداشته شدن غیر رسمی ممنوعیت موعظه مبلغان مذهبی مرتبط با ایران که در تلاش برای متوقف کردن جریان حرکت مسلمانان اهل تسنن آذربایجان به داعش در سوریه و عراق انجام شد به ایران اجازه قدرت گرفتن در این کشور داده است. مطالعات کنان روشنگلو، روزنامهنگار اهل جمهوری آذربایجان روی آزادی مذهب در این کشور حکایت از آن دارد که فعالیتهای مذهبی ایران کاملا موفق بوده است. در این گزارش که در خبرگزاری مستقل توران منتشر شده آمده است که 22 مدرسه از 150 مدرسه مذهبی در آذربایجان را ایران کنترل میکند. البته رسانههای آذربایجانی مدتهاست علیه کشورمان هیاهو به راه میاندازند ولی شکی نیست که هر دو کشور نگران هستند دیگری با استفاده از عامل مذهب و نژاد برای آنها ایجاد دردسر کند. آذربایجان نیز به نوبه خود نگران روابط نزدیک ایران با ارمنستان است، آذربایجان و ایران چند دهه است که درگیر بنبست نخجوان – قرهباغ هستند، مناقشهای که ارمنستان را تحت محاصره آذربایجان در میآورد. تمامی این پارامترها را وقتی کنار هم میگذاریم پی میبریم که رابطه تهران و باکو بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که بهنظر میرسد.
هدی الحسینی، ستوننویس العربیه اخیرا در مقالهای منافع سعودی در آذربایجان را برجسته کرده، العربیه سازمان رسانهای است که بر اساس گزارشها سهام عمده آن در اختیار محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان است که بهتازگی به بهانه مبارزه با فساد دست به تسویههای سیاسی در قدرت زد. الحسینی، در این مقاله تحت عنوان «آیا ایران آذربایجان را به عراقی دیگر بدل میکند» از رغد عبدالرضا الجباری که نویسندهای عراقی و ضد ایرانی است نقل قولی بر این اساس میآورد که آذربایجان هراس دارد که جا پای عراق بگذارد، کشوری که نویسنده ادعا میکند ارتش آن را ایران نابود کرده و عراقیها را به غلام ایرانیها بدل کرده است که معتقدند؛ شستن پای ایرانیهایی که به زیارت امام حسین (ع) میآیند آنها را به بهشت نزدیکتر میکند و مهم نیست ایرانیها بعدش چه کار می کنند! این تفکر مضحک رسانههای سعودی است، رسانههایی که حالا بر آن شدهاند تا همسایگان ایرانی را یکی پس از دیگری از تهران دور کنند.
در فضای رسانهای العربیه که بهنظر میآید به جای بیان حقیقتها حامیان اغلب فرقهگرای حکومت سعودی و سیاستهای ضد ایرانی اشغال شده است: خانم الحسینی مدعی میشود که حضور الهام علیاف در فستیوال فرهنگی در عربستان به دعوت ملک سلمان بخشی از تلاشها برای مقابله با دستاندازیهای ایران بوده است. رسانههای آذربایجان اوایل این ماه گزارش دادند هیاتهای نظامی آذربایجان و سعودی بر سر همکاریهای نزدیکتر نظامی با یکدیگر از جمله برگزاری رزمایش مشترک نظامی و برخی منافع مشترک دیگر مذاکره کردهاند. آذربایجان همچنین طی سالها روابط نظامی نزدیکی با اسرائیل برقرار کرده است که همچون عربستان سعودی با ایران دشمنی دارد. اسرائیل و آذربایجان پیش از توافق هستهای در سال 2015 که برنامه هستهای را متوقف کرد، بر سر استفاده از پایگاههای هوایی آذربایجان برای حمله به تاسیسات هستهای ایران مذاکره کرده بودند.
میان ایران و جمهوری آذربایجان روابط در ابتدا دوستانه و از نظر تجاری- اقتصادی در سطحی بود که ایران را در جایگاه عمدهترین شریک اقتصادی آذربایجان قرار میداد اما به تدریج این روابط؛ هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی دچار چالشهایی شده است. باتوجه به اینکه جمهوری آذربایجان یک کشور شیعی تلقی میشود و با در نظر گرفتن همجواری جغرافیایی و پیوندهای تاریخی و فرهنگی جمعیت آن با ایرانیان روابط دو کشور برای نزدیکی از استعداد و قابلیت بالایی برخوردار است، در حالی که شواهد حاکی از آن است که این روابط با گذشت زمان به تدریج با بیاعتمادی و سوءظن همراه شده و رو به سردی گذاشته است. بهطور کلی باتوجه به شرایط مختلف و اقداماتی از قبیل تصویب قانون جدایی دین از سیاست و سرکوب فعالان اسلامی به جرم جاسوسی و همکاری با ایران، تامین آزادی عمل بیشتر برای نیروهای پان ترکیستی مخالف ایران، انجام تبلیغات منفی در رسانههای گروهی دولتی و غیردولتی آذربایجان علیه ایران، گسترش همکاریهای نظامی با امریکا و گسترش رو به بهبود روابط این کشور با اسرائیل باوجود نگرانیهای ایران، همچنین روابط ایران و ارمنستان همه و همه از عواملی هستند که باعث سردی روابط بین ایران و آذربایجان شدهاند. پس بهطور کلی نتیجه میگیریم که باوجود ویژگیهای همگرایی بسیاری (دین و مذهب مشترک، اشتراکات تاریخی و فرهنگی، وجود پتانسیلهای مناسب برای همکاری و...) که در روابط دو کشور وجود دارد و تلاش برای بسط روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی با این کشور، علل مختلف گفته شده باعث شده است تا دو کشور نتوانند آن طور که باید از ظرفیتهای موجود برای همکاری استفاده کنند و روابط طرفین سرد باقی مانده است.
به هر روی اگر بخواهیم صادقانه نتیجهگیری کنیم باید بگوییم به همان اندازه که ما در اطراف اسرائیل و سعودیها کشورهایی همپیمان داریم آنها هم با شیوههای گوناگون خود را به همسایگان ما نزدیک کردهاند تا بهگونهای کشورمان را تحت محاصره قرار دهند، مسالهای که پیش از این نیز بارها از زبان مقامات عالی رتبه عبری-عربی شنیدهایم. کارشناسان مدعی شدهاند که ریاض و تل آویو میخواهند آذربایجان را با دکترین محیطی جدید لبنانیزه کند. این بدان معنی است که این دو قصد دارند منطقه پیرامونی تازهای درست کنند و ایران را از طریق حضور در منطقه کردستان عراق و آذربایجان محاصره کنند.