بامداد جنوب- الهام بهروزی:
نوشتن هیچگاه ساده نیست؛ با این اوصاف، هر کسی نمیتواند نویسنده بشود، چراکه زمانی میتوان عنوان نویسنده را به فردی اطلاق کرد که از یک ایده، قصهای بیافریند که از فحوای غنی برخوردار باشد. بهعبارتی، فرد باید بتواند ضمن حفظ وحدت موضوع، تراوشهای ذهنی و خلاقانه خود را در انعکاس دغدغهها و چالشهای پیش روی جامعه منسجم کند و بتواند آغاز و پایانی قوی و مناسب برایش تعریف کند. عموما نمایشنامهنویسی از جمله مقولههایی است که هرکسی نمیتواند در آن خودی نشان دهد، مگر آنکه بتواند در آفرینش دیالوگهای قوی و تاثیرگذار موفق ظاهر شود.
مقوله «زنان» امروز موضوعی است که نیاز به پردازش و توجه خاصی دارد؛ قشری که با وجود تمام شعارهای عدالتجویانه همچنان شاهد نگاههای نابرابر است، هرچند تجربه نشان داده است که بانوان توانمند، خلاق، مسوول و مستعد هستند اما با وجود این، ظلم مضاعفی که بر آنها در جامعه روا داشته میشود، به چالشی تبدیل شده که فرهیختگان و سیاستگذران را به چارهجویی واداشته است. قشری که نیاز به دیده شدن و فهمیدن دارند؛ قشری که محتاج ترحم و محبتهای تصنعی نیستند، بلکه به احترام، ارزشمندی و اعتماد به دانستهها و توانمندیهایشان میاندیشند. البته درک دنیای زنانه کار هر کسی نیست؛ بدونشک یکی از دلایلی که زنان نتوانستهاند در جامعه فعلی همپای مردان خود را بالا بکشند، وجود نگرشهای اشتباه بوده است، نگرشهایی که ریشه در افکار بسته دارد. از اینرو، زنان امروز بیش از هر چیزی نیاز به فهمیدن دارند تا تاریکیهای ذهنی پیرامون خود را در هم شکنند و توانمندیها و خلاقیت خود را به نمایش بگذارند؛ تا بتواند از حقوق خود آگاه شوند و اینقدر اسیر خشونتهای خاموش و آشکار علیه خود نشوند. زنان جامعه فعلی افزون بر فهمیدن نیاز به آموزش و آگاهی از حقوق خود دارند؛ این موضوع نیاز به هزینه و زمان دارد اما هنر میتواند در این مسیر مفید واقع شود و یک نمایشنامهنویس یا نویسنده نیز میتواند با پرورش موضوعاتی پیرامون این قشر نگاهها را به این سو حساستر کند و افزون بر آن بستر مناسب را برای فرهنگسازی فراهم آورد.
الهام شادابیان یکی از نمایشنامهنویسهایی است که دغدغه همجنسهای خود و مشکلاتشان را دارد. او نمایشنامهنویسی را زیاد نیست که آغاز کرده اما موفق شده از همان آغاز متون قوی و مناسب با شرایط امروز جامعه را بنویسد. مهدی تنگستانی، فیلمساز و کارگردان تئاتر هماستانی که یک اثر کوتاه نوشته شادابیان به نام «پوشه نارنجی» را برای جشنواره تئاتر کوتاه گناوه در سال جاری برگزیده است، در خصوص این متن به بامداد جنوب گفت: شاید بتوان گفت، تم این متن اصلیترین چیزی بود که مرا جذب کرد. تمی که به زنان پرداخته؛ زنانی که نیاز دارند از سوی مردان شنیده شوند؛ هم صدایشان و هم درونشان. مدتها بود که این موضوع دغدغه من بود. «پوشه نارنجی» در واقع فریادهای خاموش یک زن است، البته نکته برجسته این متن نمایشی، روایت درست و دیالوگنویسی قوی و بجای آن است که نویسنده به خوبی از عهده آن برآمده است.
الهام شادابیان دانشآموخته رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی ارشد است. وی در حال حاضر مدرس فارسی عمومی در مراکز آموزش عالی بندر گناوه و کارشناس امور پژوهشی مرکز علمیکاربردی بندرسازان این شهر است. شادابیان در خصوص آشناییاش با ادبیات میگوید: «در طول دوران دانشگاه آنچه از ادبیات عایدم شد آشنایی با متون نظم و نثر عربی و فارسی کلاسیک و پارهای از فنون بلاغت و صناعات ادبی بود و به همین دلیل ادامه تحصیل را در این رشته بهصورت دانشگاهی کنار گذاشتم، چراکه دانشگاه دلیل بیسوادی و عقب افتادن من از ادبیات بود. اینک دو سالی است که در حوزه داستان کوتاه مشغول به خواندن هستم، زیرا خواندن، مرکّب نوشتن است». این بانوی نویسنده معتقد است که هنوز خیلی زود است که نام نمایشنامهنویس به خود بگیرد و سخت به کوتولهپروری معترض است. او کارهای احمد آرام را ستایش میکند و خوشحال است که نویسندگان تهرانی از نوشتههای این نویسنده تاثیر میپذیرند. در مجموع شادابیان شخصیت جالبی دارد و ایدههای بسیاری برای پرداختن به مسائل و مشکلات همجنسهای خودش. گفتوگویی را با وی در خصوص نمایشنامهنویسی صورت دادیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
چطور شد وارد وادی نمایشنامهنویسی شدید، آیا پیش از این در زمینه آموزشی هم دیدید؟
من هنوز آغاز راهم و الفبای نوشتن را هجی میکنم و حالاحالاها باید از روی آثار بزرگان دیکته بنویسم و اگر چیزی نوشتم علاوه بر تجربیات عینی و ذهنی و زندگی، حاصل هفده سال پرسهزدنهای من در وادی ادبیات است و خواندن رمانها و داستانهای کهنه و نو و حتی شعر. البته مطالعه جدی در خصوص کاریکلماتور که در ادبیات نو پاست و عمرش بیش از شصت سال نیست، بالاخره تاثیر خود را در نمایشنامه نوشتن گذاشت، چراکه سرشار است از سوءتفاهمهای کلامی و بازیهای زبانی و گاه تاملات فلسفی تبسمزا. دو سال بهطور جدی در انجمن سهشنبههای داستان بندر گناوه با مدیریت مرتضی ملکمحمدی به فعالیت پرداختم که این جلسات اکثر اوقات صورت کارگاهی به خود میگرفت و به رشد ما در این زمینه کمک زیادی کرد و از آنجا که عنصر دیالوگنویسی در داستانهای کوتاه من غالب بود، دست به نوشتن نمایشنامه زدم و البته پیش از این بهدلیل علاقهای که به کار موسیقی حرکت و نمایش بیکلام داشته و دارم، طرحی بهنام «عین شین قاف» نوشتم که قرار بود با کارگردانی مهدی تنگستانی به روی صحنه برود اما بهدلیل در پیش بودن جشنواره تئاتر کوتاه، وی که اولین مشوق و استاد من در زمینه نمایشنامهنویسی بود، «پوشه نارنجی» را انتخاب کرد. در غیر اینصورت «پوشه نارنجی» برای من یک داستان کوتاه نوشته نشده در گوشهای از ذهنم میماند؛ چراکه در نوشتن داستان کوتاه هم وسواس زیادی به خرج میدهم و بهجای ویرایش یا بازنویسی اثرم شاید بهدلیل نداشتن زمینه رشد، آن را روانه سطل زباله میکنم.
شما جزء اولین نمایشنامهنویسهای نو بانو در این شهرستان هستید، عمده دغدغهتان از نوشتن نمایشنامه چیست؟
نوشتن راوی میخواهد و راوی باید دیدگاه و دغدغه خاص خود را داشته باشد. سخت به این مهم معتقدم که هر اثر هنری تا حد زیادی مانیفست صاحب آن اثر است. راوی خود به خود با انتخاب روایت خود، تفسیرش را از جهان هستی به ما نشان میدهد، پس با خواندن روایت و شناختن راوی، ما در واقع سندی اجتماعی از احوال زمانهاش در دست خواهیم داشت و این چنین است که هر نویسندهای جهانبینیاش را در تکنیک و زاویه دیدی که انتخاب میکند، فاش میسازد .در واقع نوشتن دغدغه من نیست، بلکه دغدغه من باعث نوشتن من شده است و فقط از چیزی مینویسم که مدتها فکرم را به خود مشغول کرده باشد. سخت از سفارشینویسی و مناسبتینویسی فاصله میگیرم، چراکه بهخاطر داشتن یک دکمه زیبا یک کت بدترکیب نمیدوزم.
برای نمایشنامههایتان بیشتر دست روی چه موضوعاتی میگذارید و فکر میکنید اجرای آنها چقدر میتواند به مخاطب تلنگر بزند؟
آنچه مرا به هنر و ادبیات و نوشتن و سرودن علاقهمند کرده است پرداختن به مسائل و مشکلات زنان در مرز بیحد است، چراکه هر جا که زن هست، زیبایی هست و از غم آنها چه بسیار هنرها که خلق شده است. بهتر است زن باشی تا بتوانی خوب از درد زنان بنویسی، زیرا وقتی چیزی را تا بندندان زندگی نکرده باشی، هرگز و هرگز جوهرهاش را نمیتوانی در یک قالب هنری پرداخت کنی، این دشوار است که بدون لمس یک تجربه آن را به دیگری که فقط بیننده است و ممکن است زن نباشد، انتقال داد و حالا که در این مرز بوم، مردم ترجیحشان دیدن است، نه خواندن و شنیدن، اینجاست که هنرمند میتواند به ذهنیت خویش عینیت ببخشد و تماشای تئاتر میتواند تاثیر شگرفی بر مخاطب داشته باشد، چراکه حقایق در قالب کلمات و تصاویر و سایر ابعاد مقابل چشمان بیننده بهطور زنده رژه میروند و بازی در میآوردند و در ناخودآگاه آنان نفوذ میکنند.
شاره کردید موضوعات مربوط به زنان مهمترین دغدغهای است که در مورد آن مینویسید، چرا؟ آیا این نمایشنامهها در تغییر نگرشها سودی دارد یا بهتر بگویم هنر نمایش میتواند در تغییر نگرش جامعه نسبت به زنان به خصوص دردکشیدهها نقشی داشته باشد؟
من در نوشتن نه بهدنبال فلسفهام، نه روانشناسی، نه علم، نه جامعهشناسی و نه ماورا و ...، چراکه هیچکدام درد جهان هستی را درمان نمیکنند و از آنجا که به قول یوسا ادبیات دارد جهان را برای زیستن قابل تحمل میکند، سعی در این دارم که بیمعنایی جهان را با کلمات معنا کنم. به جرات میگویم هدفم از نوشتن تحکیم نام و مقام نیست، بلکه تسکین درد مخاطب، همراه با ارتقای شعور او از دیدگاه خودم و رساندن روحیه مخاطب به حدی از (تعادل) در زندگیاست .
نمایشنامه «پوشه نارنجی» یک کار کوتاه است، در این اثر، در زمان کم چگونه به مشکلات یک زن تنها پرداختید؟
وقتی در یک مساله صاحبنظر باشی؛ یعنی آن را شناختهای و به نقطهای از درک رسیدهای؛ بنابراین وقتی مسالهای ریشهیابی شده است برای پایانبندی میتوان بهراحتی گریزی جسورانه زد و آن را به ثمر رسانید.
چرا نام این اثر را پوشه نارنجی گذاشتید و در این اثر چه قصهای را روایت کردید؟
اجازه بدهید اول دلیل انتخاب رنگ پوشه را بگویم و بعد از آن، محتوای پوشه را باز کنم. همزمان با فرا رسیدن روز جهانی رفع خشونت علیه زنان، جنبش «دنیا را نارنجی کن» در بیش از هفتاد کشور دنیا به ابتکار سازمان ملل، برای مقابله با خشونت اعم از فیزیکی، روانی، اقتصادی، جنسی علیه زنان به فعالیت پرداخت، چراکه خشونت علیه زنان و دختران از مخربترین موارد نقض حقوق بشر در جهان امروز است و نابرابری جنسیتی در همه جای جهان به چشم میخورد و خشونت علیه زنان شدیدترین نوع تبعیض محسوب میشود و محتوای «پوشه نارنجی» حاوی برگه دادخواست طلاق توافقی یک زوج است که بهدلیل بیتوجهی مرد، در زندگی به طلاق سفید رسیده بودند اما بهخاطر بچه جدا نشدند و پوشه در گوشهای از خانه ذهن زن را بهدلیل تنهایی به خود معطوف کرده است و زن، برای جدایی و رو کردن دوباره این پوشه با خود کلنجار میرود و ندای درونش در قالب شخصیتی دیگر او را تشویق به جدایی میکند و این باعث میشود روزی مقابل مرد خود بایستد و از حق خود با تهدید دفاع کند اما مرد این عصیان را بر نمیتابد و خانه را ترک میکند.
آیا از نحوه کارگردانی مهدی تنگستانی رضایت داشتید، آیا وی توانسته این کار را همانگونه که انتظار داشتید به روی صحنه ببرد و به متن شما وفادار باشد؟
من بهعنوان یک نویسنده تازهکار و بیکارنامه هنری در مقابل آقای تنگستانی با تجربه و سابقه درخشان در هنر، بسیار اختلاف نظر و سلیقه داشتم اما هیچکدام از رد شدن سلایقم از طرف وی به ضرر من نبود و رسما در این زمینه از او آموزش دیدم و چه خوب که وی به متن من بیش از خودم وفادار بود و با تخصص و تحلیل خاص خود ابعاد تازهای به اثر بخشید که برایم بسیار جالب و دیدنی بود، از این منظر به این مهم رسیدم که هر کارگردانی، نویسنده دوم اثر است.
آیا به فکر نوشتن کار بلند هم هستید؟ دوست دارید به چه موضوعی بپردازید که تاکنون به آن نپرداختید؟
بله، طرح دور از ذهنی در سر دارم و سعی میکنم تا اقدام نکردهام، اعلام نکنم .
سخن پایانی؟
در هنر باید حقایق، هر چند غیر قابل هضم، به زیبایی پرداخته شوند و جایی که هنر و حقیقت مقابل هم میایستند، هنر باید بمیرد. هنری بهدل مینشیند که جوششی و از سر ذوق باشد نه کوششی و تصنعی. تا زمانی که حرفی برای گفتن نداریم، دست از قلم بکشیم، چراکه کم گفتن سکوت نیست، نگفتن سکوت است و در این قیل و قال باید بتوانیم با زیرکی هر چه تمامتر سکوت خود را بنویسیم وگرنه لطفا، سکوت را رعایت فرمایید .
یادآوری میشود، نمایش «پوشه نارنجی» نوشته الهام شادابیان و کارگردانی مهدی تنگستانی در جشنواره تئاتر کوتاه گناوه که از 16 تا 18 اسفندماه جاری در گناوه برگزار میشود، به روی صحنه میرود؛ نمایشی که داستان یک زن را روایت میکند؛ زنی که امثال وی را امروز بهوفور در پیرامون خود میبینیم. زنی که نیاز به شنیدن دارد. زنها را باید هم شنید و هم فهمید.