bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۱۱۹۵
تاریخ انتشار: ۵۱ : ۱۸ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۶
مجید قیصری در گفت‌وگو با بامداد جنوب:
آن بيرون، زندگي مثل هميشه، ساكت و آرام جريان داشت و اما زير سقف راه‌آهن، جلوي باجه‌ها پر بود از سربازها و داوطلبان بي‌امريه و با امريه، آنهايي كه از مقصدي دور، شايد جبهه‌هاي غرب، آمده بودند و خوشحال مي‌رفتند مرخصي.
بامداد جنوب- الهام بهروزی:
«آن بيرون، زندگي مثل هميشه، ساكت و آرام جريان داشت و اما زير سقف راه‌آهن، جلوي باجه‌ها پر بود از سربازها و داوطلبان بي‌امريه و با امريه، آنهايي كه از مقصدي دور، شايد جبهه‌هاي غرب، آمده بودند و خوشحال مي‌رفتند مرخصي. از عجول بودنشان مي‌شد فهميد، درست مثل رفتن به زيارت. مسافر زياد بود جا كم. خطي كه مي‌رفت جنوب، شلوغ و هر كي هر كي بود. ميانشان كه مي‌گشتي بعضي‌ها را مي‌ديدي، كسل و دمغ، با صورت‌هاي سه‌تيغه و لباس‌هاي فرم اتو كرده كه بوي ادكلن تندي از آنها ساطع بود. معلوم بود كه باز مي‌گشتند به جبهه، نگاه به خانواده‌هايشان كه مي‌كردي، دلت مي‌گرفت و مي‌ماندي كه اينها مگر به كجا مي‌روند؟» (بخشی از کتاب «سه دختر گلفروش» نوشته مجید قیصری).

مجید قیصری زاده سال 1345 در تهران و دانش‌آموخته رشته روانشناسی است. او نویسنده‌ای است که سال‌های تلخ و گزنده جنگ را در جریان هشت‌سال دفاع مقدس با تمام وجودش لمس کرده است. قیصری از سال 1372 قلم به دست دلش داد تا هر آنچه‌ را که در پشت خاکریز‌ها و لحظات پرآشوب و دلهره‌آور جنگ درک کرده، با زبان جان برای مخاطبان و نسل جوانی که این پدیده منحوس را تجربه نکرده، روایت کند؛ روایتی که جامه عاطفه و احساس به تن می‌کند تا گزندگی و تلخی جنگ را تلطیف کند و مخاطب یارای خواندن آن هم خاطرات و سرگذشت‌های آسمانی را داشته باشد. از این‌رو، جنگ محور داستان‌ها و نوشته‌های او را تشکیل می‌دهد و تاکنون آثاری چون «نگهبان تاریکی»، «شماس شامی»، «سه کاهن»، «سه دختر گلفروش»، «باغ تلو»، «ضیافت به صرف گلوله»، «صلح»، «جنگی بود، جنگی نبود»، «طعم باروت»، «نفر سوم از سمت چپ»، «گوساله سرگردان»، «ماه زرد»، «مردی فرشته‌پیکر»، «زیر خاکی»، «دیگر اسمت را عوض نکن»، «طناب‌کشی» و... را راهی بازار نشر کرده است. آثاری که هر کدام به سهم خود گوشه‌هایی از هشت سال دفاع مقدس را روایت می‌کنند و به‌راستی اگر نویسندگانی چون قیصری نبود، چگونه می‌توانستیم نسل جوان را با ماهیت و اتفاقاتی که در آن سال‌ها روی داده، آشنا کنیم؟!! چگونه می‌توانستیم الگوها و قهرمانان گمنامی را که با سن اندک بی‌تابانه در انتظار اعزام به جبهه‌های جنگ می‌سوختند تا نقشی هرچند کوچک را در دفاع از خاک و ناموس خود ایفا کنند؟!! معرفی کنیم. جوانانی که امید و ایمان در آنها موج می‌زد و غیرتمندانه با خون پاک خود از کیان نظام محافظت کردند. آنها جامه فاخر و بهشتی شهادت را بر تن کردند تا نام و سرزمین ایران را جاودانه بسازند. 

با این اوصاف، قیصری درصدد برآمد تا بسیاری از این قهرمانان بی‌ادعا و بی‌نام و نشان را در آثارش ابدی کند و از این رهگذر، میهن‌دوستی و غیرت‌مندی شهدا و رزمندگان جبهه‌های حق علیه باطل را به نمایش بگذارد. او نیک می‌داند روایت لحظات بحرانی و پرالتهاب جنگ خارج از تحمل بوده، از این‌رو کوشیده است در قالب داستان‌های کوتاه یا بلند به توصیف و تصویرسازی آن سال‌ها بپردازد تا به کمک جهان داستانی که می‌آفریند، مخاطبش را با موضوع انتخابی‌اش درگیر کند و اطلاعات مفیدی از سال‌های جنگ به او منتقل سازد. قیصری قلمی روان، شیوا و عاطفی دارد، به‌گونه‌ای که وقتی قلم به‌دست می‌گیرد، با همراهی دلش به‌خوبی شالوده داستانش را می‌آفریند و با به‌کاری واژگان و اصطلاحات ساده اما گیرا توجه مخاطب را با خود تا پایان داستان همراه می‌کند. او نویسنده‌ای است که در کارنامه ادبی خود، کسب مقام‌های برگزیده جشنواره‌ها و جایزه‌های معتبری شامل جایزه شهید حبیب غنی‌پور، مهرگان، قلم زرین، جایزه ادبی اصفهان، پکا و جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات کشور را ثبت و ضبط کرده است و تجربه داوری در رویدادهای ادبی چون جایزه شهید حبیب غنی‌پور و جایزه ادبی هفت اقلیم (در سال 92 در کنار احمد آرام) را دارد. قیصری که هفته پیش به استان بوشهر آمده بود تا در چهارمین ضیافت «بفرمایید کتاب» در شهر گناوه حضور بیابد، در این آیین در خصوص وضعیت کتابخوانی مردم ایران گفت: «ما در کشورهای مختلف که قدم می‌گذاریم، می‌توانیم به‌وضوح نیم‌رخی از شیوه زیست مردم آنجا را به‌دست بیاوریم اما این نیم‌رخ در کشور ما جایی ندارد؛ چرا؟ چون در دست مردم ایران کتابی نیست؛ نه در مترو، نه در اتوبوس، نه در مغازه و ... . متاسفانه مردم ما به‌دنبال هویت و شخصیت خودشان نیستند. این در حالی است که مطالعه رمان و کتاب این امکان را به آنها می‌دهد که نیم‌رخ و شخصیت خود را پیدا کنند؛ پس سعی کنیم که از کتاب خواندن احساس بی‌نیازی نکنیم».
گفت‌وگویی را با نویسنده «سه دختر گل‌فروش» که همین اثر وی جایزه‌های ادبی متعددی را از آن خود کرده، صورت دادیم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت می‌کنیم.

در نوشتن آثارتان چقدر به دغدغه‌های اجتماعی اهمیت می‌دهید و به چه میزان به منویات درونی خودتان می‌پردازید؟ در صورتی که این دو با هم تعارض داشته باشند، کدام را برای پرداختن انتخاب می‌کنید؟
 سوال سختی است اما مسائل اجتماعی از مسائل من جدا نیست. یک همپوشانی متقابل است. مدعی نیستم که یک اجتماع را می‌توانم به‌طور عام بازتاب دهم اما همه سعی‌ام بر این بوده که بازتاب‌دهنده دردهای مهم جامعه معاصر خودم باشم.

چقدر به انجمن‌های ادبی اعتقاد دارید، آیا انجمن های ادبی می‌توانند در خلق چهره‌های جدید ادبی موثر ظاهر شوند؟
 به این سوال از دو جنبه می‌توان پاسخ داد؛ نخست آن‌که به هر میزان که انجمن‌ها و محفل‌های ادبی گسترده و پویا باشد، انسجام و اجتماع کنشگران ادبی و هنری نیز بیشتر می‌شود. این خودش به نفع عرصه ادبیات است اما بخش دوم را که الزاما ایجاد محفل‌های ادبی به‌وجود آورنده نویسنده ادبی است، فکر می‌کنم زیاد محلی از اعراب نداشته باشد.

در تمام این سال‌هایی که نویسندگی کردید، بیشترین منبع الهام شما در خلق سوژه‌هایتان چه عاملی بوده است؟
 جنگ مهم‌ترین منبع الهام من در نویسندگی بوده است. فضا و حوادثی که بارها در زیسته و لمس کرده‌ام.

اگر دوران دفاع مقدس را به‌صورت عینی درک نکرده بودید، آیا فکر می‌کنید می‌توانستید باز به این مقوله بپردازید؟
خیر، فکر نمی‌کنم. شاید هیچ‌وقت نویسنده نمی‌شدم، زیرا مسائل و اتفاقاتی که به‌صورت عینی دیدم، باعث شد که حافظه عاطفی و تخیلی من با این حوادث گره بخورد و منجر به تاثیرش بر نویسندگی من بشود.

آیا موقع نوشتن به مقوله سانسور هم ‌فکر می‌کنید؟ آیا این اتفاق افتاده که خواسته باشید فضای جدیدی را تجربه کنید اما ترس از دست دادن مخاطبان معمولتان را نگذاشته باشد؟
 این سوال دو بخش است. بخش اول سانسور است که به معنای این است که شما بخواهید موضوع یا مطلبی را بگویید اما شرایط و اقتضائات جوری پیش برود که امکان بیان آن وجود نداشته باشد. در مورد بخش دوم مگر من چقدر مخاطب دارم که آنها را از دست بدهم؟! هیچ‌گاه ترس از دست دادن مخاطب را نداشته‌ام.

پرداختن به مسائل دینی در نوشتار همیشه حساسیت‌برانگیز است. آیا هیچ‌وقت نگران این موضوع بوده‌اید؟ به‌هرحال عمده آثار شما در این حیطه نوشته شده است.
محدودیت‌ها همیشه هست و من چون می‌دانم در چه زمینه پر از مینی دارم قدم می‌زنم، راه و چاه را از هم می‌شناسم. حساسیت‌ها را هم خوب می‌شناسم. خیلی هم نیازی نمی‌بینم که خط قرمزها را رد کنم. همه‌چیز به‌مرور پیش می‌رود.

در پروسه داستان‌نویسی‌تان، آیا شکستن اسطوره‌ها و تبدیل کردن قهرمان به ضدقهرمان‌ها هم به ذهنتان رسیده است؟
 من هیچ‌گاه دنبال شکستن اساطیر نیستم؛ چون معتقدم اسطوره را می‌توان جابه‌جا کرد. از طرفی، آنقدر کار نکرده‌ایم که از اساطیر به‌آسانی بگذریم. شاید یک‌زمانی نیاز باشد که ما اساطیر را بشکنیم و قهرمان را به ضدقهرمان بدل کنیم. اینها همه شدنی است. منتها موقعیتش باید پیش بیاید.

عناصر بومی و محلی چه جایگاهی در ادبیات داستانی شما چقدر نقش داشته است؟
تا آنجایی که توانسته‌ام سعی‌ام بر این بوده که عناصر بوم و بر را در آثارم برجسته کنم. اگر روایت در جنوب سیر می‌کند یا در تهران یا اصفهان، فضای کلی داستان را حول همان بوم و بر و همان اقلیم فضاسازی کرده‌ام.

آیا بازهم برای نوشتن رمان به سراغ اساطیر مذهبی خواهید رفت؟ اساسا شما چقدر واقعیت‌های تاریخی را با فضای داستان مطابقت می‌دهید؟
 به‌هرحال چون من در فضای دارم زیست می‌کنم که اسطوره‌های دینی مرا احاطه کرده‌اند، به یقین با یک‌شکل و فرم بدیعی به سراغشان دوباره خواهم رفت. علاقه و تمایل شخصی خودم بیشتر از بازنویسی، به بازآفرینی است؛ چون خلق هنری برایم بسیار حائز اهمیت است.

نویسندگان زیادی را سراغ داریم که برای نوشتن یک اثر، اقدام به سفر و ماجراجویی می‌کنند؛ از نویسندگان خارجی به همینگوی و از نویسندگان ایرانی هم به رضا امیرخانی می‌توان اشاره کرد، آیا شما اهل ماجراجویی هستید؟
بله من هم برای آثارم به سفر می‌روم. همین اثر «سه ‌کاهن» من اگر تحت تاثیر سفر و فضای عربستان نبود، نوشته نمی‌شد و اگر این سفر را نمی‌کردم؛ هیچ‌گاه این حس را نمی‌توانستم به مرحله آفرینش ادبی برسانم. بنابراین سفر جزئی از زیست من است و من همیشه خودم را یک مسافر محسوب می‌کنم.

نظرتان راجع به نویسندگان بوشهری چیست؟ و با آثار آنها چقدر آشنا هستید؟
از نویسندگان بوشهری آثار محمدرضا صفدری را خوانده‌ام که زادبوم و اقلیم خودش را به‌خوبی می‌شناسد و قلم بسیار قوی و قابل‌اعتنایی دارد. به‌طور قطع بوشهر، نویسندگان خوب دیگری هم دارد و این جای افتخار است.
در پایان یادآوری می‌شود، مجید قیصری نویسنده‌ای است که در این سال‌ها کوشیده است با نوشتن حول محور هشت سال دفاع مقدس دین خود را به ادبیات دفاع مقدس ادا کند. از سوی دیگر، می‌توان مدعی شد که ادبیات ما به‌گونه‌ای وامدار نویسندگانی چون قیصری است که در این سال‌ها کوشیده است سیمای کریه و زشت جنگ را در قالب داستان‌هایش به روایتی شیرین و خواندنی بدل کند. 

برچسب ها: فرهنگ ، هنر ، جنگ ، نویسندگی ، قلم
نام:
ایمیل:
* نظر: