بامداد جنوب- هدی خرمآبادی:
مشکلات و بیماریهای روانی به مرزی رسیده که دیگر هیچ نهاد و هیچ شخصی نمیتواند برای ایجاد امنیت سرپوشی بر این گونه مسائل بگذارند. نگاهی به آمار جرائم و قتلهای صورت گرفته نشان میدهد که آستانه تحمل افراد جامعه پایین آمده و خود این امر نیازمند بررسیهای دقیق است. دلیل پایین آمدن آستانه تحمل مردم چیست؟ قطعا دو دلیل عمده این امر، مشکلات اقتصادی و مسائل فرهنگی است، فرهنگی که امروزه کمتر توجهی به آن میشود و متاسفانه نبود زیرساختهای فرهنگی، زمینهساز بسیاری تبعات سوء در جامعه میشود. چرا طی چند سال اخیر، قتلهایی که به دنبال اختلافات خانوادگی و تصفیهحسابهای شخصی صورت گرفته افزایش یافته، تا جایی که روز گذشته محفل خوشگذرانی و بساط آرامشی در اهواز در شعلههای کینهتوزی و انتقام نوجوان 17 سالهای، عزا شد و اهواز که از هجوم ریزگردها دیگر نای نفس کشیدن نداشت، به سوگ کسانی نشست که مظلومانه و غریبانه در شعلههای آتش انتقام سوختند.
روز گذشته مدیر روابط عمومی سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز از کشته شدن 11 نفر در حادثه آتشسوزی سنگین در یک قهوهخانه در بازار کیان اهواز خبر داد.
مقصود حقشناس با بیان اینکه به دنبال تماس شهروندی با سامانه 125 سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز در ساعت 01:05 بامداد چهاردهم فروردین ماه و گزارش وقوع حریق در یک قهوهخانه در بازار کیان اهواز واقع در نبش خیابان مدرس، بلافاصله اکیپهای آتشنشانی از سه ایستگاه همجوار به محل حادثه اعزام شدند و طی چهار دقیقه به محل حادثه رسیدند، تصریح کرد: آتشسوزی این قهوهخانه گسترده و سنگین بوده است و آتشنشانان به محض رسیدن به محل حادثه با شعلههای سرکش آتش روبهرو شدند که همه قهوهخانه را در کام خود فرو برده بود.
به گفته حقشناس، آتشنشانان موفق به نجات شش نفر از شعلههای گسترده این حریق شدند که همگی دچار مصدومیتهایی شده بودند. متاسفانه با وجود تلاشهای بسیار آتشنشانان 10 نفر از حاضران در انتهای قهوهخانه محبوس شدند و جان باختند. در عملیات اطفا حریق سه نفر از آتشنشانان نیز مصدوم شدند. عملیات اطفای حریق در 10 دقیقه انجام شد. متاسفانه تا لحظه تنظیم این گزارش یکی از مصدومان حادثه نیز جان باخت.
اسامی کشتهها و مصدومان حادثه آتشسوزی قهوهخانه نوراس اهواز به شرح زیر است:
اسامی فوتیها: 1-حسن حیدری ۲-عدنان عفراوی ۳-فوائد غافلی ۴-فرحان حردانی. هویت 6 نفر دیگر یا به دلیل همراه نداشتن مدرک سجلی یا شدت سوختگی همچنان مجهولالهویه است.
اسامی مصدومان: ۱-حمزه طائی/۴۵درصد سوختگی/ ۳۲ساله/بستری در بیمارستان طالقانی
۲-هاشم عفراوی/۷۰درصد سوختگی/ ۱۹ساله/بستری در بیمارستان طالقانی
۳-فوائد عامری پور/۲۱درصد سوختگی/ ۲۷ساله/بستری در بیمارستان طالقانی
۴-عبدالحسین غافلی/۶۳ ساله/صاحب قهوهخانه،دود گرفتگی و ناراحتی قلبی/بستری در بیمارستان کرمی
۵-صلاح الهایی سحر/۳۰ساله/آتش نشان/دودگرفتگی/ترخیص از بیمارستان کرمی
۶-سیداحمد فاطمی/۳۷ساله/خفگی براثر دود/بستری در بیمارستان گلستان.
فرمانده انتظامی اهواز، سرهنگ محمد صفری در خصوص جزئیات بیشتری از حادثه آتشسوزی این قهوهخانه در منطقه کیان اهواز تصریح کرد: به فاصله چهار ساعت مظنون این حادثه دستگیر شد و به سرعت به آتش زدن این قهوهخانه اعتراف کرد. به گفته صفری، فرد دستگیر شده یک جوان ۱۷ ساله است که به علت اختلاف با مدیر قهوهخانه که شوهر خاله وی بوده، دست به این اقدام زده است. متهم بعد از دستگیری به اقدام جنونآمیز خود اعتراف کرد و بازسازی صحنه جرم نیز انجام شد.
یکی از بازماندگان حادثه آتشسوزی قهوهخانه منطقه کیان اهواز، ماجرای آتشسوزی صورت گرفته در این قهوهخانه را اینگونه توضیح داد. فؤاد عامریپور گفت: با دوستم عدنان عفراوی به قهوهخانه نوارس رفتیم. ساعت حدود یک نیمهشب بود که یک پسر در کنار قهوهخانه بنزین ریخت و قهوهخانه را آتش زد و فورا از محل متواری شد. وی افزود: البته ما جریان آتش زدن قهوهخانه را ندیدیم ولی لحظهای بعد، فریاد بلندی ما را به خود آورد. یک نفر داد میزد که «آتیش زد، آتیش زد، فرار کنید». ابتدا فکر نمیکردیم آتش گسترش یابد و فکر میکردیم فوری خاموش میشود ولی آتش با سرعت زیادی گسترش پیدا کرد و همه قهوهخانه را در برگرفت. این بازمانده حادثه آتشسوزی قهوهخانه منطقه کیان اهواز توضیح داد: من قبل از همه از محل فرار کردم و سریع خود را به بیرون پرتاب کردم، البته این کار با کلی تلاش صورت گرفت و بهسادگی نبود. وقتی بیرون رفتم قسمتهایی از بدنم آتش گرفته بود، به یک فردی که در بیرون بود، گفتم که سریع به خانوادهام اطلاع دهد.
چرا باید آرامش و رفاه مردم این گونه سلب شود و با رخت بربستن امنیت و آرامش، چگونه میتوان با بیاعتمادی کنار آمد؟ آیا نباید در چنین جرائمی به دنبال سرنخهای وقوع جرم و در پی رفع چنین عواملی بود؟ چرا نوجوان 17 سالهای باید به جای درس خواندن و هزاران کار مفیدتر در قهوهخانهها پرسه بزند و به سبب اخراج از آنجا اقدام به چنین فاجعهای بکند که چندین خانواده را داغدار و بیسرپرست کند؟ چرا وقتی پای نشاط اجتماعی به میان میآید تنها گمان میکنیم باید بساط شادی و جشن برپا شود؟ آیا ریشه عمده چنین جرائمی نبود فرهنگ و تربیت صحیح و در راس آن، مشکلات اقتصادی و بیکاری نیست؟! آیا شادی فقط در برگزاری کنسرت خلاصه میشود یا آمادهسازی مکانهایی برای پیست دوچرخهسواری و امکانات تفریحی دیگر و البته در راس همه آنها اندیشیدن راهکارهایی برای اشتغالزایی و رهایی نسل نوجوان و جوان از بیکاری و بیهودگی؟