bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۱۲۹۹
تاریخ انتشار: ۵۶ : ۲۳ - ۱۵ فروردين ۱۳۹۷
با ابلاغ ممنوعیت پیک‌های نوروزی؛
خبر خوشحال‌کننده‌ای بود که وزیر آموزش و پرورش و به دنبال آن، معاون ابتدایی آموزش و پرورش برای نوروز سال ۹۷ داستان‌خوانی، داستان‌گویی و داستان‌نویسی را جایگزین پیک نوروزی اعلام کردند.
بامداد جنوب- هدی خرم‌آبادی:
خبر خوشحال‌کننده‌ای بود که وزیر آموزش و پرورش و به دنبال آن، معاون ابتدایی آموزش و پرورش برای نوروز سال ۹۷ داستان‌خوانی، داستان‌گویی و داستان‌نویسی را جایگزین پیک نوروزی اعلام کردند. بر اساس این مصوبه استان‌ها حق تولید پیک نوروزی را نداشته‌اند اما حکایت‌ها از اصرار برخی مدارس و معلمان در دادن تکلیف نوروزی به دانش‌آموزان بوده، چه در قالب پیک نوروزی و چه در قالب داستان و قصه. به نظر نگارنده، حذف پیک نوروزی یکی از بهترین اتفاقات نیک و امیدبخش برای دانش‌آموزانی بود که سالیان سال در حصار دیوارها به دور از کودکانه‌هایشان بوده‌اند اما این همه ماجرا نیست و زمانی که مصوبه‌ها به درستی تعیین‌تکلیف نمی‌شوند و حد و مرزها مشخص نمی‌شود، می‌بینیم که حذف پیک نوروزی هم آن‌چنان که مد نظر تصویب‌کنندگان و متولیان آن بوده، محقق نمی‌شود. 

در این بین برخی با انتقاد به جایگزینی داستان و قصه برای پیک نوروزی، بر این باور بودند که آیا کودکان می‌توانند از عهده داستان‌سرایی و قصه‌نویسی برآیند و در نهایت این‌که دانش‌آموزان چگونه می‌توانند داستان بنویسند؟ آیا آنها برای نوشتن داستان‌هایشان به والدین خود متوسل نمی‌شوند؟ در پاسخ به این دسته از منتقدان باید گفت قرار بر این نیست که دانش‌آموزان از همان نخست داستان آن هم از نوع حرفه‌ای بنویسند که قطعا نمی‌توانند بلکه حذف پیک نوروزی به منزله بازگرداندن بخشی از آزادی کودک و رها کردن او در دامان طبیعت بوده تا بتواند آزاد و رها، طبیعت را لمس کند و به واسطه این لمس کردن، کشف‌هایی را داشته باشد و لذتی که از طریق کشف‌هایش به او دست می‌دهد. جایگزینی داستان و قصه به جای پیک می‌طلبید که اندکی شفاف‌تر به اطلاع مدارس و معلمان می‌رسید تا با درخواست داستان‌ها و قصه‌های گوناگون در زمینه‌های دین، خانواده، اجتماع و ... همچون پیک نوروزی باری بر دوش دانش‌آموزان و یا به عبارتی والدین نگذارند. «قصه‌درمانی» یکی از روش‌های موثر در راستای کاهش مشکلات روانی کودکان است که در سراسر دنیا به اثبات رسیده و تاسیس موسسه‌های قصه‌گویی خود گواهی بر این مدعاست. حال این‌که قصه‌گویی و داستان‌نویسی برای دانش‌آموزان نیازمند معلمانی هوشیار و والدینی آگاه از نَفسِ حذف پیک نوروزی است. آنهایی که نتوانستند با وجود مصوبه ابلاغ شده مبنی بر حذف پیک نوروزی، با آن خداحافظی کنند و بیش از دانش‌آموزان به پیک‌های نوروزی که به هیچ وجه قاصد نوروزی نبودند، وابسته بودند، نسبت به چرایی این تصمیم وزیر آموز و پرورش و ایستادگی او در مقابل هجمه منتقدان بی‌اطلاع بودند و همین ناآگاهی و بی‌اطلاعی موجبات نارضایتی برخی خانواده‌ها را به دنبال داشت تا جایی که در کل کشور دو هزار و 500 مدرسه به دانش‌آموزان پیک نوروزی دادند و اسامی همه آنها به وزارت آموزش و پرورش ارسال شده است و براساس پیگیری مسوولان، قرار است به تخلف این مدارس رسیدگی شود. 

به گفته حکیم‌زاده، دانش‌آموزان در ایام تعطیلات می‌توانستند کتابی را بخوانند و آن را خلاصه‌نویسی کنند یا می‌‌توانستند روایتگر داستان یا خاطره‌ای باشند که آن را با صدای خود ضبط کرده‌اند یا از خود فیلم بگیرند. در شکل دیگر دانش‌آموزان می‌توانند داستانی را بنویسند. با توجه به گفته‌ معاون ابتدایی آموزش و پرورش، قرار از داستان‌نویسی به یکی از اشکالی بود که شرح داده شد و هر شیوه خلاقانه دیگری که دانش‌آموزان با آن ارتباط بهتری برقرار کنند، حال آن‌که برخی خانواده‌های بوشهری از تکلیف‌های داستان‌نویسی که برخی معلمان در تعطیلات به دانش‌آموزان داده بودند و گاه چند برگه‌ای را در قالب پیک نوروزی به هم منگنه کرده و به دانش‌آموزان داده بودند، ابراز نارضایتی کردند. 

معاون آموزش ابتدایی در خصوص چرایی حذف پیک نوروزی گفته بود: این تصمیم در راستای استفاده بهینه از دوران کودکی و آشتی دادن کودکان با داستان ‌ها گرفته شده است. با توجه به شرایط خاص کودکان در تعطیلات نوروزی که طولانی‌مدت است و در این مدت از یادگیری ‏فاصله می‌گیرند، ما این‌گونه به موضوع نگاه کردیم که از این زمان برای تقویت مهارت‌هایی که در طول سال سلب می‌شود ‏استفاده کنیم. در واقع علت ایجاد پیک نوروزی این بود که دانش‌آموز از یادگیری فاصله می‌گیرد و قرار بود این پیک‌ها این ‏یادگیری را جبران کند اما عملا این اتفاق رخ نمی‌داد.‏

مادامی که خود مدارس و معلمان آگاه نشده باشند و به عمق فاجعه‌ای که آموزش و پرورش در راستای تصمیم‌های منسوخ در گذشته بر سر دانش‌آموزان و کودکانه‌های آنها آورده، پی نبرند نمی‌توان به آنها خرده‌ چندانی گرفت. به نظر می‌رسد بهترین راهکار به منظور درک همه‌جانبه مضرات پیک نوروزی و دیگر اسارت‌هایی که سر راه آزادی و رهایی کودکانمان ایجاد کرده‎‌ایم، رجوع به درون خودمان و کودکی است که پشت سر گذاشته‌ایم؟ آیا پیک‌های نوروزی خروجی مناسبی برای ما و یادگیری‌مان داشت؟ آیا پیک‌های نوروزی دغدغه‌ای بزرگ و غصه‌ای عمیق برای تعطیلات نوروز و بازی‌های کودکانه‌ای که می‎‌بایست به جایش در کنج خانه مشغول حل پیک نوروزی و گاه معماهایی می‌شدیم که از عهده‌شانی برنمی‌آمدیم نبود؟! آیا ما در حال حاضر بزرگسالانی نیستیم که هیچ مهارتی در کودکی فرا نگرفتند و امروز در بزرگسالی همچنان به دنبال کشف علایق و سلایقمان نیستیم؟ اگر این‌گونه است، پس چرا همان بلایی را که به سرمان آمد، بر سر کودکان خود می‌آوریم؟!

نام:
ایمیل:
* نظر: