کریم جعفری:
در سال 1956 رژیم صهیونیستی با کمک انگلیس و فرانسه به بهانه ملی شدن کانال سوئز به مصر حمله کردند. در آن زمان امریکا که احساس میکرد خارج شدن کنترل این کانال از زیر سلطه انگلیسیها به نفع منافع ملی این کشور است، با آن از در مخالفت درآمد و در سالهای آغازین جنگ سرد ائتلافی نانوشته با شوروی تشکیل داد تا کشورهای متجاوز را ناچار به عقبنشینی از مواضع خود و پایان جنگ کنند. 62 سال بعد، همان ترکیب وارد بازی دیگری شدند، این بار به سوریه حمله کردند با این تفاوت که امریکاییها این بار بارِ اصلی حمله را بر دوش گرفته رژیم صهیونیستی هم بهعنوان تماشاچی فعال همه تلاش خود را کرد تا اهداف به بهترین شکل ممکن مورد تهاجم قرار بگیرند، هر چند به نوشته رسانههای این رژیم این حمله نتیجهای برابر با «صفر» داشت و آنچه را مدنظر تلآویو بود برآورده نساخت، با این حال بهنظر میرسد که سوریه بشار اسد هم مانند مصرِ دورانِ ناصر هزینه مقاومتش در برابر کشورهای غربی را میپردازد و از این بابت شباهتهای بسیاری به هم دارند. این حمله، پس از یک هفته جنگ شدید رسانهای، از یک تهدید تمام عیار به یک حمله نقطهای، هماهنگ شده و محدود تبدیل شد و تقریبا هیچ نتیجه مشخصی برای طرفهای حمله کننده نداشت.
در واقع، اگر غربیها نمیزدند، آبرویشان میرفت و اگر بهصورت گسترده وارد عمل میشدند مشخص نبود که چه اتفاقی پس از حملات روی خواهد داد. امریکاییها دقیقا سه هفته پیش با به حرکت درآوردن پرهزینه یکی از ناوهای هواپیمابر خود از سواحل شرقی به سمت مدیترانه، ناوگان دریایی خود در دریای سرخ و خلیجفارس را به همراه دهها پایگاه زمینی دیگر به حالت آمادهباش درآوردند و از این آمادهباش نیز گزارشهای مبسوط و مشروحی تهیه و منتشر کردند. در واقع، سران کاخ سفید با نشان دادن زور و بازو بهدنبال گرفتن امتیاز بودند و بالا رفتن دامنه تهدید باعث واکنش گستردهتر متحدین شد و این چیزی نبود که در راهبرد و پیشبینی فرماندهی عملیات ارتش ایالات متحد امریکا انتظار آن میرفت. امریکاییها به خوبی از جابجاییهای گسترده در خاک ایران، اعزام هزاران نیروی تازهنفس به سوریه، تحرکات گسترده ارتش سوریه و روسیه در خاک سوریه خبر داشته و آن را رصد میکردند. به عبارت دیگر، به همان اندازه که ائتلاف غربی زور بازی آشکار نشان میداد، اتاق عملیات متحدین توانایی پاسخگویی خود را بیشتر افزایش میداد. این آفند غربیها برای امتیازگیری در مدتزمان یک هفته باعث نشد تا حالت پدافند-آفند متحدین شکسته شود و ناچار طرفین را به اتاقهای تاریک مذاکره کشاند.
همانگونه که در کانال اخبار سوریه پیشبینی کرده بودیم، به دلیل آمادگی کامل محور مقاومت برای پاسخگویی و حتی آمادگی طرف روسی برای دفاع از منافع خود در سوریه، طرف غربی را به این نتیجه رساند که هر کاری که قرار است روی دهد را با دستکم روسها هماهنگ کند و این هماهنگی نتیجهاش شد آن چیزی که بامداد روز شنبه تقریبا بهعنوان خبر اول جهان روی همه تلکسهای خبری رفت. امریکاییها که برای یک حمله گسترده، بهنحوی که توان ارتش سوریه برای ادامه نبرد با تروریستها مختل شده وارد عمل شدند، به شلیکهایی اکتفا کردند که حتی پدافند سوریه زمان احتمالی آن را هم تشخیص داده و با حداقل امکانات خود به آنها پاسخ داد.
اینجا بر آن نیستم تا به ابعاد سیاسی این حمله اشاره کنم، بلکه اندکی به لحاظ فنی قصد دارم به آن بپردازم. در این حملات موشکی، انگلیسیها و فرانسویها تقریبا 19 موشک شلیک کردند و این یعنی مشارکت 18 درصدی در این حملات که برای دو قدرت نظامی بزرگ جهان یک سرشکستگی همهجانبه محسوب میشود. هیچ یک اهداف حیاتی و نظامی مهم سوریها هدف قرار نگرفت و یا اگر هم هدف قرار گرفت، موشکهای شلیک شده به سمت آنها همگی منهدم شدند. پیشتر تاکید کرده بودیم که روسها گفتهاند تجهیزات و تاسیسات مهم نظامی سوریه را تحت حمایت خود گرفتهاند، این یعنی آنکه روسها در این مدتزمان هدایت بخش مهمی از توان پدافندی سوریه در کنترل گرفته و سامانههای پیشرفتهتر سوری مانند بوک و پانستیر در اختیار آنهاست.
در پاسخ به شلیک امریکاییها، روسها گفتند عموما سامانههای قدیمی دست به شلیک زدهاند، هیج عقل سالمی نمیگوید شما سامانههای جدید را برای حمایت از تاسیسات مهم در مدار عملیات قرار نده، به زبان دیگر، سامانههای پیشرفته سوری در مکانهای مهم مستقر بودهاند و موشکهای کروز به سمت تاسیسات دست چندم سوریه روانه شده و سامانههای پدافندی قدیمی آنها عملیات مقابله را انجام دادهاند. از لحاظ نظامی، کشورهای غربی که با اطلاعات رژیم صهیونیستی دست به این حمله زدند، هیچ پیروزی شاخصی به دست نیاوردند، در حالی که موشکهای شلیکشده آنها به مناطق راهبردی همه هدف قرار گرفت و این بر خلاف ادعای کاخ سفید است.
به لحاظ سیاسی نیز غربیها چند دروغ بزرگ را مطرح کردند و این دروغها در بیانیه صادرشده توسط پنتاگون آمده است، بیانیهای که کاملا مخدوش و غیرقابل باور و تکیه است. بر اساس این بیانیه:
1) خوشحال است که سامانه پدافندی روسیه وارد گود نشده است، چون اگر میشد موشکهای خوشگل ترامپی به تعداد بیشتری منهدم میشدند. این یعنی حمله کاملا با طرف روس هماهنگ شده و این را خودش هم اعتراف کرده است!
2) مدعی است که موشکها با حداقل تلفات در میان غیرنظامیان شلیک شده است، بهنظر شما در پادگانهای ارتش سوریه شهروندان عادی زندگی میکنند؟ متیس دروغگو البته نمیگوید در این حملات چرا تنها سه نظامی سوری زخمی شدهاند!
3) دروغگو وقتی کمحافظه باشد، اینگونه میشود، میگوید مراکز ساخت، مطالعه و ذخیرهسازی تسلیحات شیمیایی سوریه را منهدم کردیم و سوریها دیگر سلاح شیمایی ندارند، این چند نکته را داشته باشید:
الف: اگر میدانستید که سوریها سلاح شیمیایی را کجا انبار کردهاند، چرا سال گذشته بهجای حمله به فرودگاه شعیرات، به این مراکز حمله نکردید؟ ب) شما که این همه دقیق آدرسها را میدانستید، چرا برای اثبات ادعای خود حاضر به ارسال متخصصان سازمانها و نهادهای بینالمللی به این مراکز نشدید؟ ج) در سال 2013 کاخ سفید به نقل از سازمان منع گسترش تسلیحات شیمیایی تائید کرد که سوریه دیگر سلاح شیمیایی ندارد، چگونه آن موقع این حرف را تایید کرده و امروز تکذیب میکنید؟ اگر سوریها میخواستند سلاح شیمیایی بسازند که اصلا اجازه نابودی آن را نمیدادند.
4) وزارت دفاع (شما بخوانید وزارت جنگ، چرا که اینها فقط با دنیا سر جنگ دارند) دروغگوی امریکا در ادامه میگوید: مخازن تسلیحات شیمیایی سوریه را نابود کردیم و دیگر نمیشود از آنها استفاده کرد!! فکر میکنند دنیا هم مثل خودشان احمق است، اگر در این انبارها تسلیحات شیمیایی نگهداری میشد الان باید تا فاصله 50 کیلومتری این مراکز را مواد سمی و شیمیایی در بر میگرفت و حتی یک پرنده هم زنده نمیماند!!
5) این همه وقاحت از دولتمردان غربی که حامیان اصلی تروریسم در جهان و منطقه هستند اصلا بعید نیست. ترامپ و پنتاگون بیانیه بدهند که تاکنون چند موشک کروز را به سمت مراکز متحدان القاعدهای خود در سوریه شلیک کردهاند؟ این شلیکها هیچ پیروزی شاخصی برای واشنگتن نداشت و بدون شک تبعاتش بیشتر خواهد بود.