بامداد جنوب- هدی خرمآبادی:
بانگ دریادلان به گوش میرسد... بانگی ناخوش از فاجعهای تلخ که گریبان دریاها را رها نمیکند. صیاد دیگر از دوردست دریاها حال و روز خوشی را سراغ ندارد. روزگار ِخودخواهیهای بشر پایانی ندارد. از روزی که توهم توسعه به فکر بشر افتاد، تیشه به دست، ریشه این زادبوم هر روز به طریقی زده میشود. صدای گامهای سنگین و خودخواهانه بشر بر خاک، درخت، جنگل، لانه کبوترها، خواب چکاوکها، حیات آبزیان و ... چرخه اکوسیستم طبیعت را مختل کرده است.
روز ملی خلیج پارس از راه میرسد و همه خود را برای اجرای برنامههای نمایشی در این روز آماده میکنند تا با سر دادن شعارهایی کلیشهای عیار خلیج پارس را بالا ببرند. اما آیا عیار خلیج پارس و هویت ما با همین شعارهای بی سر و ته که دیگر خودمان هم به سختی باور میکنیم، پاس داشته میشود؟!
وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فِیهِما مِنْ دابَّةٍ وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ: و از آیات اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده و او هرگاه بخواهد بر گردآورى آنها تواناست. دستدرازی به آنهایی که پیش از انسان دارای حیات بودهاند و از نشانههای آفرینش و قدرت پروردگار است با دخالتهای «اشرف مخلوقات» پایان مییابد. از زمانی که بشر برای ادامه حیات خود بینیاز از وجود حیوانات شد، دست به قتل عام آنها زد و اینان قربانی فروکش کردن طمع بیپایان انسان و سودای قدرتمندی بشر هستند.
چرا باور نمیکنیم اینگونه که میتازیم، هر روز به پایان خط نزدیکتر میشویم، چرا باور نمیکنیم، هر بلایی که بر سر طبیعت – زمین، هوا و دریا در میآوریم، به خودمان بازگشت داده میشود.
نابودی دریا و آبزیان با تاسیس آبشیرینکنها، انتقال آب، صید بیرویه، آلودگیهای نفتی، تخلیه فاضلاب، آتش زدن جنگل، دریاخواری، زمینخواری، آیا کافی نیست؟ اینگونه بیمحابا که ما میتازیم، دیری نمیپاید که برای ساختن قایق و به آب انداختن دیر شود و چه بدفرجام، انسانی بود که نخواست بداند ریشه بر تیشهاش میزند و زد...
اینکه هر دم از این باغ بری میرسد، در وهله نخست متوجه شهروندانی است که هنوز تا بیداری و آگاهی آنها راه بسیاری در پیش است. سالها باید بگذرد تا این انسان به حقوق اولیه شهروندیاش پی ببرد و پس از این آگاهی، راه صحیح مطالبهگری را در پیش بگیرد. آنچه امروزه بیش از هر اتفاق دیگری از قِبَلش متضرر میشویم، «بیتفاوتی» است. بیتفاوتی نسبت به آنچه رخ میدهد و اینکه به ما ارتباطی ندارد. مردمی که به دنبال اشتغالزایی سودای تاسیس صنایع و شرکتهای وابسته به نفت را در سر میپرورانند، مردمی که به هوای سواحل زیبای ...، نسبت به دریاخورای، ساحلخواری، زمینخواری، کوهخواری و... سکوت اختیار کرده و زبان در کام گرفتهاند، باید با صحنههایی از رهاسازی زباله، فاضلاب، آلودگی نفتی و ... روبهرو شوند.
تلاش ما برای برقراری تماس با روابط عمومی شرکت فلات قاره راه به جایی نبرد اما به نقل از یکی از اهالی بومی خارگ در گفتوگو با برخی کارکنان فلات قاره، آلودگی نفتی مربوط به سکوی ابوذر که از طرف یکی از صیادان بومی ضبط و در شبکههای مجازی منتشر و دست به دست شد، به ساحل نرسید و به سرعت پاکسازی شد اما آنچه در فیلم به نمایش گذاشته میشود، رد پای غلظت و مسیر آلودگی نفت را به وضوح نشان میدهد. این نخستین و تنها آلودگی نفتی دریایی نیست. بسیاری از این آلودگیها شکار دوربینها نمیشوند و ثبت نشدن در لنز دوربین، برابر است با بیاطلاعی از میزان آلودگی و نحوه عملیات پاکسازی و در نهایت بیاطلاعی مردم از بوی نامطلوب ماهیهایی که از بازار میخرند... .
به روز ملی خلیج پارس نزدیک میشویم. همزمان با این روز، قرار است در جزیره مرجانی خارگ برنامههای گوناگونی برگزار شود. آیا بهتر نیست در برگزاری چنین مراسمی، بخشی را به زیستشناسی دریایی، آگاهیبخشی به صیادان درباره ابزار و ادوات صیادی منسوخ و مخرب، حیات سالم و ناسالم آبزیان، پیامدها و تبعات سوء رهاسازی پلاستیکها و زبالهها و فاضلاب در دریا و بازگشت آن بر سفره مردم، اطلاعرسانی کرد و اندکی سواد عمومی و رسانهای شهروندان را ارتقا داد و آیا پیش از همه اینها، وقت آن نرسیده که از خودمان شروع کنیم و محافظهکاری و پنهانکاری را کنار بگذاریم؟ از پنهانکاری و صادق نبودن با مردم چه دستاوردی داشتهایم که هنوز به همان راه گذشته میرویم و تلاش نمیکنیم برای بهبود شرایط راههای جدید را امتحان کنیم!
بامداد جنوب بر اساس رسالت مطبوعاتی خود، به اطلاعرسانی در خصوص این آلودگی نفتی اقدام کرد و با وجود تماس و ارسال پیامک برای روابط عمومی شرکت فلات قاره جزیره خارگ اما جواب قانعکنندهای دریافت نکرد اما انتظار دارد که مدیرعامل شرکت نفت فلات قاره، رئیس محیط زیست جزیره خارگ، اداره بندر و دیگر متولیان حوزه دریا در ابن باره پاسخگو باشند و توضیحات خود را برای انتشار در روزنامه ارسال کنند.