bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۱۴۲۷
تاریخ انتشار: ۲۰ : ۱۶ - ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۷
روایت بلادی از استحاله آیین‌های افریقایی در موسیقی عزاداری بوشهر:
موسیقی بوشهر سالکانی دارد که عاشقانه در پی رسیدن به پی‌رنگ و کنه آن هستند، افرادی که موسیقی را به‌نیکی شناخته‌اند و در تلاشند تا زکات دانسته‌های خود را به نحو احسن ادا کنند.
تاثیر موسیقی جنوب از تجمعات موسیقایی برده‌هابامداد جنوب- الهام بهروزی:
موسیقی بوشهر سالکانی دارد که عاشقانه در پی رسیدن به پی‌رنگ و کنه آن هستند، افرادی که موسیقی را به‌نیکی شناخته‌اند و در تلاشند تا زکات دانسته‌های خود را به نحو احسن ادا کنند. محمدرضا بلادی نامی آشنا در موسیقی بوشهر است. وی پژوهشگر، نویسنده و نوازنده و سرپرست گروه موسیقی محلی «لیمر» است. هنرمندی از همین آب و خاک که می‌کوشد با کند و کاو در اسناد و منابع معتبر و کهن، ریشه‌های موسیقی بومی بوشهر و نقش فرهنگ‌های دیگر سرزمین‌ها را در این هنر پرمخاطب جنوبی بیابد و در این مسیر، افزون بر آگاهی‌بخشی به عموم مردم، به غنای فرهنگ موسیقایی بوشهر بیفزاید.

بلادی در سال ۱۳۷۵ پروژه تحقيقاتي مردم‌شناسي موسيقي بوشهر را به سفارش سازمان ميراث فرهنگي كشور به پایان رساند. وي همچنين كتابي با عنوان «فرهنگ موسيقي بوشهر» را كه در آن كليه سازهاي بومي، فرم‌هاي موسيقي، آواها و نواهاي موسيقي بوشهر، بررسي، تحليل و ثبت شده است، به پايان برد كه در آن آوانويسي چندين ملودي اصيل بومي نيز انجام شده است. خوشبختانه اثر وی امروز به‌عنوان یکی از مراجع مادر در بحث موسیقی بوشهر به‌شمار می‌رود، به‌گونه‌ای که یکی از مراجع اصلی کتاب «فرهنگ سازهای ایران» نوشته محمدرضا درویشی را تشکیل می‌دهد. وی به‌تازگی در جریان پژوهش‌های خود به سندی رسیده که نقش برده‌های سیاه‌پوست را در فرهنگ موسیقایی بوشهر به نمایش گذاشته است؛ سندی که چندان به آن توجه نشده بود اما وی با مطالعه این سند پی برده که سیاه‌پوستان چگونه به حفظ فرهنگ موسیقایی خود در دیگر سرزمین‌ها اهتمام داشته‌اند و چقدر موفق شده‌اند که بر موسیقی سرزمین‌های دیگر تاثیر بگذارند. گفت‌وگویی را با محمدرضا بلادی در خصوص این اسناد و همچنین انتشار متونی جعلی در خصوص موسیقی جنوب صورت دادیم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت می‌کنیم.

شما به‌تازگی سندی یافته‌اید در مورد نقش سیاهان و برده‌های سیاه‌پوست بر موسیقی و آواز بوشهر، در این خصوص می‌شود بیشتر توضیح دهید و فکر می‌کنید یافتن این سندها چقدر می‌تواند به پیشینه فرهنگ موسیقایی استان بوشهر کمک کند؟

برای این سند نمی‌توانیم نامی چون کشف بگذاریم؛ زیرا این سند در کتابی تحت عنوان «یک‌صد سند تاریخی» که آقای ابراهیم صفایی در سال 1352 جمع‌آوری کرده است، موجود است. یکی از این ‌صد سند -که از دوره قاجار برجای‌مانده است و بیشتر مربوط به مسائل سیاسی کشور است- مربوط به بوشهر و موضوع موسیقی این شهر است. همان‌طور که اشاره کردم این سند موجود بوده است ولی تا آنجا که من اطلاع دارم تا کنون کسی از آن در حوزه موسیقی و فرهنگ عامه استفاده نکرده و خلاصه مهجور مانده بود تا این‌که من ضمن تحقیقاتم و مطالعه کتابی انگلیسی در خصوص معاهدات دوره قاجار متوجه شدم که نویسنده کتاب آقای وانسا مارتین از این کتاب به‌عنوان یکی از منابع یاد می‌کند و این‌طور شد که من از وجود این سند مطلع شدم. این سند برای من تازگی داشت و خیلی جالب بود چون اولین‌بار است که با سندی در این خصوص که مرتبط با مسائل مردمشناسی و موسیقی بوشهر آن هم مربوط به حدود 150 سال پیش می‌شود، برخورد می‌کردم. 

این سند بسیار ارزشمند است و به ما نگرشی صحیح را نسبت به اواسط قرن 18 میلادی می‌دهد؛ زمانی که بوشهرِ دوران بعد از نادری، تقریبا شکل‌گرفته و از نظر فرهنگی کم‌کم به بلوغی ‌رسیده است که امروزه ما شاهد آن هستیم. این سند به‌عنوان سند هفتادم در این مجموعه اسناد موجود است و اشاره دارد به استشهادی که در زمان حسن‌علی‌خان نصیرالملک، فرماندار بوشهر تهیه شده است. داستان این استشهاد: یک سال قبل از تهیه این استشهاد، یک سری تجمعات موسیقی، رقص، ساز زدن و آواز خواندن توسط برده‌های (کنیزان و غلامان) تجار مقیم بوشهر در حوالی دروازه اتفاق می‌افتاده است. این مساله کم‌کم باعث اعتراض علما، تجار و بعضی از مردم بوشهر می‌شود؛ به دو دلیل: یکی این‌که برای سایر برده‌ها و غلامان بدآموزی دارد و دوم این‌که لطمات و صدمات جدی به شریعت می‌زند و آن را در تضاد با آموزه‌های دینی می‌دانستند و در کل این اعمال و حرکات را قبیح و زشت می‌دانسته‌اند. این اعتراضات باعث می‌شود که فرماندار بوشهر این تجمعات را قدغن کند و این ممنوعیت (ممنوعیت آیین‌های موسیقایی افریقایی‌تباران)تا یک‌سال بعد یعنی زمان تنظیم این استشهادنامه پابرجا می‌ماند. بعد از یک سال از زمان ممنوعیت اتفاقی، فرماندار تصمیم می‌گیرد که به بیرون شهر برود. اتفاقی متوجه همان صدای ساز و آواز از حوالی دروازه می‌شود و گمان می‌کند که دوباره این تجمعات موسیقی برپاشده است؛ پس دستور می‌دهد این افراد را تنبیه کنند و با آنها برخورد جدی داشته باشند. در درگیری که اتفاق می‌افتد دو سه سرباز و یک وکیل (گروهبان) از ناحیه پا زخمی می‌شوند و دو سه نفر از برده‌ها را دستگیر می‌کنند و متوجه می‌شوند که این برده‌ها، برده‌های تجار بوشهری نیستند بلکه برده‌های انگلیسی‌ها هستند؛ برای این‌که توضیحی در این خصوص بدهند استشهادی تهیه و معتمدان شهر آن را امضا می‌کنند.

 اهمیت و مطالعه این سند، اول از منظر مردم‌شناسی و اجتماعی بوشهر است؛ زیرا متوجه می‌شویم نگرانی‌هایی که در مورد مسائل شرعی و عرفی وجود داشته است تا چه اندازه جدی بوده است. دوم این‌که مشخص می‌کند چه تعداد برده و غلامان افریقایی در بوشهر وجود داشته‌اند و اینها سعی می‌کردند که فرهنگ خودشان را به‌نوعی حفظ کنند. سوم این‌که مخالفتی بوده که از جانب مردم با این پدیده فرهنگی می‌شده است. باید در نظر داشت که آیین‌ها و نماد‌های فرهنگی وقتی دین جدیدی بر آنها حاکم می‌شود، خودشان را با دین جدید تطبیق می‌دهند و از بین نمی‌رند و تنها شکل دیگری را پیدا می‌کنند (مثل حاکم شدن اسلام بر ایران که فرهنگ‌ها از بین نرفتند، بلکه نمای متفاوتی را پیدا کردند). این مساله در مورد فرهنگ افریقا هم صدق می‌کند که به هنگام حضور در جامعه جدید (بوشهر) سعی می‌کند خودش را با مذهب و فرهنگ جدید تطبیق دهد. هرچند ممکن است در ابتدا جامعه میزبان با آن مخالفت‌هایی داشته باشند ولی کم‌کم با تطبق خود با فرهنگ عمومی جامعه زمینه حضور و تاثیر خود را فراهم می‌کنند. این استحاله و تطبیق باید متناسب با نیاز فرهنگی جامعه باشد و رفته‌رفته در هم تنیده شده و اصل و فرع تشکیل یک پیکر واحد را می‌دهند. امروزه ما می‌توانیم شاهد تاثیر این حضور در بخش‌هایی از موسیقی عزاداری بوشهر چون سنج و دمام و یزله‌ها باشیم.

مطالعه این اسناد دارای چه اهمیتی است؟
ببینید بسیاری از مسافران غربی (قرن 18 و 19 میلادی)، عازم ایران شدند، به‌خاطر اهمیت بوشهر به‌عنوان بندر و دروازه اصلی ایران. همه از بوشهر رد می‌شده‌اند و ورودشان اغلب از این بندر بوده است و هرکدام فراخور دیدگاهی که داشتند- سیاسی، جامعه‌شناسی- مطالبی را می‌نوشتند که بسیار مهم است و در واقع می‌تواند تصویر صحیح و سالم و به‌دور از خیال‌پردازی به ما بدهد. مطالعه این اسناد مهم است، چراکه به ما تصویری صحیح از بوشهر می‌دهد، از تعداد برده‌ها، تجار و قدرت نفوذ و مالی‌شان، بافت اجتماعی، تعداد عرب‌ها و میزان تاثیرشان از نظر فرهنگی و سیاسی، تعداد یهودیان و ارامنه و غیره.

آیا سندی هم دال بر حضور افریقایی‌ها در منطقه جنوب کشور به‌خصوص بوشهر یافته‌اید و فکر می‌کنید حضور آنها در بوشهر چه تاثیری بر فرهنگ این خطه گذاشت و در زمینه موسیقی در کدام زمینه بیشترین تاثیر را از آنها گرفته‌ایم؟
یک‌سری گزارش‌هایی بوده است که انگلیسی‌ها تهیه می‌کرده‌اند در خصوص ورود برده‌ها در ایران که همه‌ساله اتفاق می‌افتاده و این گزارش‌ها بسیار باعث تعجب است که هرسال این تعداد برده وارد بوشهر می‌شده است. به‌عنوان‌مثال، در این گزارش‌ها آمده است که در سال 1841، فقط در سه ماه بین آگوست و اکتبر، 117 کشتی که پر از برده وارد خارگ می‌شود که در مجموع 1217 نفر در این کشتی‌ها وجود داشته‌اند که بعضی از این برده‌ها حبشی و برخی دیگر زنگباری. البته گفته می‌شود که بردگان حبشی گران‌تر بوده‌اند؛ زیرا چهره بهتری داشته و بهتر ارزیابی می‌شده‌اند. در این گزارش‌ها همچنین برآورد شده است که هرساله سه هزار برده وارد بوشهر می‌شده است؛ بوشهری که در آن زمان حداکثر 15000 نفر جمعیت داشته است که حدود 180 برده از سوی تجار بوشهری خریداری می‌شده و بقیه از طریق این بندر به کشور عثمانی یا سایر نقاط فروخته می‌شده‌اند. از این‌رو بوشهر به‌عنوان مرکزی برای ارسال این برده‌ها به سایر نواحی بوده است. یک‌چهارم این تعداد هم وارد بندرعباس، لنگه و کنگان می‌شده است. سن این برده‌ها از بچه 4 ساله تا پیرمرد 60 ساله بوده. از زن و مرد تا دختر و پسر. با این اوصاف بهتر متوجه می‌شویم تحولی که در فرهنگ بوشهر به وجود آمده و تاثیری که در فرهنگ موسیقایی بوشهر می‌بینید، از کجا نشات می‌گیرد و متوجه خواهیم شد که عمر و قدمت این فرهنگ چقدر است. به‌طور قطع در دوره‌های قبل از قرن 18 نیز چنین اتفاقاتی افتاده است اما ما متاسفانه سندی در این خصوص نداریم. وقتی بعضی از سفرنامه‌ها را مطالعه می‌کنیم تصویر جالبی از بوشهر به ما می‌دهند که باور نمی‌کنیم این بوشهر همین بوشهر امروزی ماست؛ زیرا چهره بسیار متفاوتی داشته است.

 برای مثال دریکی از سفرنامه‌ها (حدود 200 سال پیش) زمان خارج شدن از دروازه بوشهر این‌گونه تصویرسازی شده است: از لوطیانی سخن می‌گوید که ساز می‌زدند و مردهایی که با لباس زنانه می‌رقصیدند، رقص و نمایشی را نشان می‌دهد که همراه با اسب‌سواری و نیزه‌پراکنی بوده است که به آن جریده می‌گفته‌اند و یا اشاره به پهلوان‌هایی می‌کند که نمایش‌های پهلوانی انجام می‌دادند و ... و همه اینها چهره‌ای از شهر را به ما نشان می‌دهد که به ذهن آدمی هم خطور نمی‌کند که 200 سال پیش این‌گونه زندگی می‌کرده‌اند.گاهی در این مطالعات به مطالبی برخورد می‌کنم که هرچند مرتبط با موضوع موسیقی نیست ولی خیلی جالب است، مثلا یکی از همین اسناد اشاره دارد به تظاهرات زنان بوشهر در مارس 1897، زمانی که به‌دلیل حضور انگلیس‌ها در بوشهر کمتر شاهد این‌گونه اتفاقات بوده‌ایم. این تظاهرات از سوی زنان بوشهر علیه انگلیس‌ها صورت می‌گیرد و زنان بوشهری منزل مقام انگلیسی را سنگ‌باران می‌کنند.

خب کمی حال و هوای گفت‌وگو را متفاوت کنیم و بپردازیم به متنی که به‌تازگی در فضای مجازی منتشر شده مبنی بر این‌که متن قطعه مشهور «هلل یوس هل یوسا» منتسب به سرگذشت نویسنده شهیر امریکای جنوبی به نام ماریو بارگاس یوساست، این در حالی است که تاکنون چنین چیزی در نشریه یا کتاب معتبری منتشر نشده است، نظر شما در خصوص انتشار مطالب این‌چنینی چیست؟

البته فکر می‌کنم این مقاله بیشتر شوخی بود تا جدی ولی پیشنهاد من بر این است که این حوزه را شوخی نگیریم، چراکه پژوهشگران برای تهیه مقالاتی مستند زحمات زیادی کشیده‌اند. صحبت‌ کردن در این حوزه جدیت را می‌طلبد و کسانی که چنین سهل‌انگارانه با قضیه برخورد می‌کنند، مستندات معتبری برای آن ندارند و در واقع نتیجه‌ای جز تحریف و قلب فرهنگ و تاریخ را ندارند؛ زندگینامه این استاد شهیر در همه‌ جا وجود دارد و در هیچ‌کجا ذکر نشده که ایشان در بوشهر به دنیا آمده‌اند یا مادر بوشهری داشته و یا سفری به بوشهر داشته است. این را نیز باید اضافه کنم که این «هلل یوس، هل یوسا» دارای یک ساختار موسیقایی است که از یک شخص پرویی بعید است که همچنین ساختاری را با این ویژگی‌های منحصربه‌فرد بسازد. کلا توصیه من به دوستان این است که در حوزه پژوهش بسیار جدی‌ عمل کنند و مستندات بسیار قوی داشته باشند و یا اگر به تحقیقات میدانی روی می‌آورند، مطالب موضوع پژوهش را حتی‌الامکان به تائید چند منبع دارای صلاحیت برسانند و در مواردی که اطمینان حاصل نمی‌شود از این‌که حکم قطعی را صادر کنند، پرهیز کنند.

از دید شما موسیقی بوشهر چقدر نیازمند تحقیق و پژوهش است و عمده تاکید شما در حوزه پژوهش موسیقی بوشهر بر چه مباحثی است؟

تلاشی که پژوهشگران و هنرمندان بومی ما انجام داده‌اند، به‌خصوص بعد از انقلاب در سطح کشور بسیار چشمگیر، بی‌نظیر و باعث افتخار است؛ حال ‌آن‌که در سایر مناطق ایران نمی‌بینیم که به این شکل در زمینه موسیقی کار درخوری انجام داده باشند. تلاش ما و دوستانمان در این حوزه باعث شده تا چه از نظر صحنه‌ای و چه از نظر پژوهشی، موسیقی بوشهر شناخته‌تر شود و ترتیب و تعریف مشخصی را پیدا کند. ما نمی‌توانیم به همین اندازه بسنده کنیم؛ بلکه همچنان کار داریم؛ مسیرهای بسیاری در حال باز شدن است و به اطلاعات جدیدی دست پیدا خواهیم کرد. تحقیقات میدانی تنها بخش کوچکی از این پژوهش است؛ تحقیقات کتابخانه‌ای و دریافت کردن اسناد معتبر تاریخی که به ما دیدگاه صحیحی می‌دهد نیز بخشی مهم دیگری از این پژوهش است و امیدوارم که توفیق داشته باشیم تا بیشتر در این زمینه کار انجام دهیم.

سخن پایانی؟

از شما ممنونم که مثل همیشه برای تبیین بهتر مسائل فرهنگی شهرمان بوشهر تلاش می‌کنید و این‌که این فرصت را ایجاد کردید تا بتوانم با هم‌میهنان عزیزم در ارتباط باشم. برای شما آرزوی توفیق روزافزون دارم.
نام:
ایمیل:
* نظر: