کریم جعفری:
روز گذشته چند نفر از دوستان مطلب را ارسال کردند که ذیل یک کپی از میزان آگهیهایی که ارشاد استان بوشهر به نشریات داده بود، یک نفری که فکر کنم آخرین باری که از روزنامه دیده، دستکم چند سال میگذرد و در عمرش از نزدیک تحریریه یک روزنامه را ندیده است، نوشته بود: «رانت مطبوعاتی نشریه نورچشمی مدیرکل ارشاد بوشهر: آگهی بامداد جنوب 70 برابر دیگر نشریات» واقعیش مانند دیگر اراجیفی که علیه مجموعه بامداد نوشته و مینویسند، بر آن نبودم که پاسخی دهم، اما چون این جماعت دستمال به دست که چون مگسان دور.... مدام «وِز وِز» میکنند و خودشان توهم دارند که چون ذَغَن هستند، رویشان زیاد شده، گفتم چند نکتهای را قلمی کنم تا یاد بگیرند که «ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست» و بهتر است سر در انبان خود کنند و حواسشان باشد که دستمالشان پاره نشود.
آمده که بامداد جنوب سال گذشته در مجموع 76 میلیون تومان آگهی دولتی گرفته است! و بعد هم طرف چون کرم سر بریده دور خودش لولیده و مشخص نیست ما را با کدامین یک از دوستانش مقایسه کرده و گفته که بامداد جنوب 70 برابر دیگران یارانه گرفته است. نخست آنکه خدا را شکر «دشمنان ما از احمقها هستند»، دوم آنکه اگر شماها عرضه و جنم داشتید، میرفتید چند کلمه علیه دزدهای سر گردنه که خون مردم استان را در شیشه کرده و با بیسوادی و نادانی خودشان تیشه به ریشه منافع مردم میزنند، مینوشتید اما چون از همانها دستور میگیرید، بنابراین انتظاری بسیار نابجا است. سوم آنکه اگر غیرت داشتید میرفتید یقه فلان معاون استاندار بوشهر را میچسپیدید که چگونه چهار نفر از فامیلهای درجه یکش را به صورت همزمان و به شکل غیرقانونی در یکی از نهادهای استان در یک زمان استخدام کرده و حق چهار نفر جوان با استعداد را خورده است؟ در این مورد بامداد جنوب بهزودی گزارشی مفصل خواهد نوشت و با سند و مدرک خیلیها را به نهادهای اطلاعاتی و بازرسی خواهد کشاند و تا زمان اخراج این چهار نفر کوتاه نخواهد آمد. اما بعد، سال 1396 بامداد جنوب فقط 182 میلیون حقوق پرداخت کرده است که فکر کنم همه هفتهنامههای استان بوشهر در عمرشان به اندازه سال 96 ما به کسی حقوق منظم ندادهاند. حالا برخی که استان خوردن مال یتیم هم هستند. سال 96 بامداد جنوب 72 میلیون پول بیمه نیروهایش را پرداخت کرد و 40 میلیون هزینه توزیع روزنامه شد. در این سال به اندازه شش سال بسیاری از نشریات، منتشر شد. در همین سال 300 میلیون هزینه چاپ روزنامه شد. این آقای بیسوادِ مزدور بگوید که این 76 میلیون تومان کدام درد بامداد جنوب را درمان کرده است؟
در روزنامه بامداد جنوب سه پرینتر وجود دارد که پول آنها به اندازه همه سیستمهای موجود در دیگر نشریات است، به اندازه همه هفتهنامههای فعال استان بوشهر فقط رایانههای مختلف وجود دارد، از سوی دیگر، در روزنامه بامداد جنوب نزدیک به 23 نفر مشغول به کار هستند، دقیقا به تعداد فامیلهای معاون استاندار که در طول چند وقت گذشته سر کار رفتهاند، است. آقایانی که سر گرنه را گرفته و میخواهند بیشتر بخورند، بفرمایند که اوضاع از چه قرار است؟ میخواهند چه کنند؟ میدانید که بامداد جنوب شفافترین و عالیترین سیستم حسابرسی را در میان بسیاری از رسانههای کشور دارد؟
روزی که بامداد جنوب مانند طفلی نوپا در این استان بهعنوان نخستین روزنامه استان بوشهر پا به عرصه گذاشت، آنهایی که کار خبرنگار در حد و اندازه چراغ قوه انداختن به نقاط تاریک میبینند، باورشان نمیشد که این روزنامه شکل بگیرد، اما حالا که شکل گرفته، پاچه برکشیده و به ارشاد میروند و سینه چاک میکنند که به ما آگهی نمیرسد. شمایی که حتی یک خبرنگار ندارید و با زن و بچهاتان نشریه منتشر میکنید و خدا را شکر هیچکس هم شما را نمیبیند، لطفا دست بردارید و ممالطه و مغالطه نکنید. فکر میکنید هم میتوانید کار سیاسی کنید و هم کار اقتصادی؟ گذشت آن روزگار که با نشریهاتان مجوز میگرفتید و کار اقتصادی میکردید، بحمدالله آن اندازه نادان هستید که مانند ابوموسی اشعری کلاه عمرعاصهای زمان سرتان میرود.
یک برگهای دستتان افتاده و چنان ذوق برتان داشته که اسناد اختلاس ارشاد و بامداد جنوب را یافتهاید! اختلاس آنجا روی داد که 50 میلیارد تومان پول مردم استان را در زبالهدانی به اسم دهکده سنگفرش خرج کردند و دم از دم مرگبارتان بر نیامد، با این حال به کوری چشم دزدها، حسودها، سرگرنهبگیرها و کاسبکارها، بامداد جنوب با تمام قدرت منتشر میشود، راهش را ادامه میدهد و پا بر گلوی کسانی میگذارد که فکر میکنند میتوانند بامداد جنوب را توقیف کنند و بیش از این بدزدند و خلاف کنند. در روزی که سالاری به دلیل حضور حسین انتظامی معاون وقت مطبوعاتی کشور در روزنامه بامداد جنوب نه خودش به جشن خبرنگاران آمد و نه اجازه داد از استانداری کسی بیاید -و چه بهتر که نیامدند و رفتند برای بار سوم کارخانه لامپسازی را افتتاح کردند!!- به دلیل دو کلمه حرف من در آن مراسم چنان علم شنگهای به پا کرد که بر پیشانی علی جنتی عرق شرم نشست و داستانش بماند برای یک وقت دیگر.
بهنظر میرسد سالاری که در جابجا کردن خانم ماحوزی شکست تلخ و سختی خورد و بهعبارتی وزارت فرهنگ و حتی معاون اول رئیسجمهور زیر بار دروغهای وی نرفت، -همانگونه که کلانتری و زنگنه در روز معرفیاش بهعنوان استاندار گیلان در هیئت دولت آنچه را نباید میگفتند، گفتند- هنوز هم در صدد انتقام است. متاسفانه گراوند نیز که میگوید با شایستگی خودش به این مقام رسیده، حرفهای او را گوش میکند!! سالاری فکر میکرد خانم ماحوزی همه هزینه روزنامه را میدهد، اما نمیدانست که سال 95 هزینه روزنامه شد 550 میلیون تومان و همه آنچه ارشاد استان به ما داد در مجموع بیش از 60 میلیون تومان نشد. سال 96 هزینههای بامداد جنوب بیش از 640 میلیون تومان شد و در نظر بگیرید که 76 میلیون تومان چه میزان آگهی دولتی میشود. یارانهای هم که در سال 96 به ما ندادند!!
من نیازی به دروغ گفتن مانند برخی دیگر ندارم، چون «مرد» هستم و آنهایی که ذاتشان با دروغ آمیخته شده، دروغ میگویند. مدیرکل ارشاد در طول دوره حضور سالاری بارها و بارها از من خواست تا از مرد!! گرسنه سالهای نه چندان دور کمتر انتقاد کنم، اما شرافتم چنین اجازهای نمیداد. حالا هم همین است، همین دو هفته پیش که با ایشان تماس گرفتم، دوباره همین خواسته را در مورد گراوند تکرار کرد، من البته تاکید کردم که اگر سکوت کنم، در برابر رسالت خطیری که بر عهدهام گذاشته شده، خیانت کردهام، گراوند باید مسیرش را تصحیح کند چون راه ما درست است.
مجموعه بامداد جنوب با توکل به خدا شروع کرده و با توکل به همان خدایی که خدایی پاکیها است، ادامه میدهد. در این مسیر نه از کسی میترسد و نه با نوشتههای این دستمال به دستهایِ همیشه در صحنه، عرصه را ترک خواهد کرد. این رفتارها نشان میدهد بامداد جنوب مسیری را که میرود درست است و با تاکید بیشتر آن را ادامه خواهد داد.