کریم جعفری:
اگر خاطر مبارکتان باشد، چندی پیش در همین ستون در مورد روز خلیج فارس مطلبی را به نقل از مسوول جهاد دانشگاهی شعبه بوشهر منتشر کردیم. در آن گزارش نامبرده مدعی شده بود که جشنواره روز ملی خلیج فارس در بوشهر برگزار خواهد شد و ما هم به سیاق روزنامهچی بودن خود در آن انقلتی آورده و گفتیم آنچه مدنظر نامبرده بوده روی واقع بهخود ندارد. دست بر قضا اینگونه هم شد. نمیخواستم در این موضوع ورود کنم، چون اصولا نرود میخ آهنین در سنگ و سنگ هم هیچ وقت جز برای شکستن بهدرد نمیخورد. متاسفانه از همان روزی که آقای مسوول جهاد دانشگاهی بوشهر آن حرفها را زد، متوجه شدم که با چپ است و نه تنها خلیج فارس را بزرگ نخواهد کرد، بلکه بر اهمیت آن هم خواهد کاست.
آنچه که نباید بر سر این روز در استان بوشهر در میآمد در میان رفتارهای متکبرانه، غیرکارشناسانه و فارغ از همه شقهای مدیریتی نماینده سابق دولت، درآمد و گریه بر گوری که هیچ مردهای در آن نبود، فقط اتلاف وقت بود. در روزی که این مراسم خندهدار در سالن اجتماعات دانشکده گاز دانشگاه خلیجفارس برگزار شد، بنده بوشهر حضور نداشتم، اما از دور و نزدیک شنیدم که دستپخت حضرات چه بوده است، بهجای سفرای چند کشور فقط سفر تاجیکستان آمد که به قول ظریفی برای کشورش تبلیغ کرد تا چند مدیر دیگر بوشهری هم بروند آنجا و دکتر!! شوند و برگردند، دیگر آنکه با وجود برگزاری در دانشگاه سالن پر نشد، سوم آنکه هیچ رهاورد و دستاوردی جز اتلاف وقت و هزینه برای استان بوشهر نداشت و چهارم آنکه باز هم استان کناری که توانسته بود در کمخردی مسوولان سابق بوشهری، گوی و میدان را به زمین خود ببرد، دوباره دست به کار شد و اصلا کسی نفهمید در بوشهر قرار است چه اتفاقی روی دهد. البته این موضوع را هم متوجه نشدم که آیا کارناوال شادی و بزن و بکوب هم توسط جهاد دانشگاهی که قولش را داده بودند، برگزار شد یا آنکه به خندیدن به ریش محققان و پژوهشگران بوشهری موضوع را ختم کردند. این چند خطی که اینجا قلمی میشود از روی درد است و نه اینکه خدایی ناکرده قصدی بر نقد غیرمنصفانه و به قول برخی آقایانِ مسوولِ میزدوستِ دروغگویِ چاپلوس، تخریف دارم. درد این است که دو دستی همه دارایی و داشتههای تاریخیات را به غارت ببرند و شما نتوانی حرفی بزنی و بعد هم برخی مدعیات شوند که چرا چنین نوشتی. همانگونه که در سال 1395 با برگزاری مسخره روز خلیج فارس باعث شدند تا وزیر وقت امور را به هرمزگان دهد، رفتار غیر فرهنگی حضرات هم چون میخ در تابوت فرهنگ استان بود.
خلیج فارس بهعنوان یک هویت زنده تاریخی آن اندازه جای کار و فعالیت و پژوهش دارد که پرداختن به آن سالها تحقیق لازم دارد. در حالی که کشورهای همسایه که اصولا هیچ پیشینیه تاریخی نداشته و به مدد مدیریت، تساهل و تسامح و دوراندیشی و هزینههای کلان در حال ساخت تاریخی جعلی و سراسر دروغ برای خود هستند، در کشور ما عدهای در حال نابود کردن یک پیشینه تاریخی سترگ هستند که بهزحمت بسیار به دست آمده است.
سفر مونسان در هیاهوی مشکلات بیشماری که استان بوشهر به آن دچار آن فقط و فقط یک سفر نمادین بود، در حالی که نه میراث فرهنگی طرحی برای روز خلیج فارس داشت و نه جهاد دانشگاهی در جایگاهی بود که بتواند به زعم خودش جشنوارهای برگزار کند. در حالی که در استان بوشهر هیچ چیزی سر جای خودش نیست و همه چیز در روال غیرعادی خود در حرکت است، اوضاع فرهنگ هم به دلیل سایه سنگین سابق بر امروز جالب نیست. این را در کنار مشکلات عدیدهای که در حوزه اقتصاد کشور به وجود آمده بگذارید تا به یک نتیجه منطقی برسید که چرا ما باید حواسمان به همه چیز باشد.
نقدهای امروز ما را شاید آیندگان خوانده و بر آن نظر دهند و بگویند که باز هم در آن دوره کسی بود که از مشکلات و نارساییها بنویسد، اما بپرسید که آیندگان در مورد فرصتطلبهای دزدی که بر شاخ نشسته و بن میبریدند، چه فتوایی صادر خواهند کرد و با کدامین ترازو صداقت آنها را خواهند سنجید. ما در یک قضاوت تاریخی در مورد تاریخ، فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سیاست قرار داریم و همانگونه که ما امروز قاجار را به دلیل وانهادن قلمروهای شمالی و پهلوی را به دلیل هبه کردن بحرین به انگلیسیها نکوهش میکنیم در جنگِ فرهنگیِ دامنهداری که با دشمنان منطقهای و فرامنطقهای قرار داریم، بدون شک ما هم به دلیل سستی و بیبرنامگی مورد مواخده قرار خواهیم گرفت.
بنابراین ضرورت دارد که حوزه فرهنگ به صورت کامل از سیاست جدا شده و کسی نخواهد برای خوشآمد دیگران، گرفتن چند عکس یادگاری و سوءاستفاده از فرصتهایی که ملت در اختیار آنها قرار دادهاند، عرض خود ببرند و زحمت اهل فرهنگ بدارند. در اینکه اوضاع استان ناخوش است و ساز توسعه ناکوک و با پول بوشهریها کشور آباد و مردم دستشان به جایی نمیرسد و مطالبهگری هم به دلیل شعارهای سیاه «مردم نجیب بوشهر» به یک ضدارزش تبدیل شده است، باید فکری دیگر اندیشید. با این دست فرمانی که ما میرویم عاقبت همه ما جز نابودی چیزی نخواهد بود. باید کمی تقوا پیشه کنیم و در رفتارهایمان نیز اندیشه.