bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۱۵۷۲
تاریخ انتشار: ۲۶ : ۲۰ - ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷
پروین پورجوادی در گفت‌وگو با بامداد جنوب:
روین پورجوادی متولد اسفندماه ۱۳۴۵ در شیراز است. او در سال 64 وارد دانشگاه شیراز شد و رشته کتابداری را همزمان با راه‌اندازی کتابخانه میرزای شیرازی به سرپرستی دکتر مهراد خواند. ازدواجش در سال ۶۵ اتفاق افتاد قبل و بعد از این مهم، وسوسه نوشتن همواره همراهش بود زیر سایه ادبیات روس، ایران و البته «جان شیفته» رومن رولان.
بامداد جنوب- وندیداد امین:
پروین پورجوادی متولد اسفندماه ۱۳۴۵ در شیراز است. او در سال 64 وارد دانشگاه شیراز شد و رشته کتابداری را همزمان با راه‌اندازی کتابخانه میرزای شیرازی به سرپرستی دکتر مهراد خواند. ازدواجش در سال ۶۵ اتفاق افتاد قبل و بعد از این مهم، وسوسه نوشتن همواره همراهش بود زیر سایه ادبیات روس، ایران و البته «جان شیفته» رومن رولان. کار از دل‌نوشته و خاطرات رسید به اولین داستان بلند؛ «صدای سخن عشق» را انتشارات راهگشا درآورد در زمستان ۸۱، بعد از آن بود که با فراز و نشیب‌های نوشتن و البته جناب فقیری آشنا شد. با «زهره ابوقداره»، «بهار خاکستری» را نوشت؛ داستان «مردی دوجنسیتی» (کتاب دومش) را بابک طیبی خواند و ویرایش کرد. کار سوم طاقت، حوصله و دانش بیشتری طلب می‌کرد. نوشتنش شش سال زمان برد و دوازده بار بازنویسی شد. «جنابان کشاورز»، «اصلاح‌پذیر»، «نوذری» و شمار دیگری از دوستانش پیش از چاپ خواندند و نظر دادند و سرانجام، کتاب را اردیبهشت‌ماه ۹۶ انتشارات «ماه باران» روانه بازار کرد. این بانوی نویسنده گفت‌وگویی را صورت دادیم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت می‌کنیم.

نخست بفرمایید از منظر شما، شیوه تحلیل رمان به چه صورت است؟ ظاهرا مخاطب امروزی، آنقدر که داستان می‌خواند، نقد نمی‌خواند. این ملزم نبودن به نقد از کجا می‌آید؟
اغلب رمان‌ها واجد روایتی واقع‌گرایانه هستند که در آنها مخاطب با صحنه‌ها، شخصیت‌ها، کنش‌های داستانی کشمکش‌ها مواجه می‌شود. انباشتگی این مولفه‌ها از یک‌سو و ارائه برداشتی نو از زندگی عادی و حتی روزمره از سوی دیگر منجر به پیچیدگی ساختار داستان می‌شود. ازاین‌رو، با توجه به نوع مضمون و قالب اصلی هر رمان شیوه‌های مختلف تحلیل فرا روی منتقد قرار می‌گیرد. گستره‌ای که به‌این‌ترتیب به‌وجود می‌آید نقد ادبی را از شناسه اثر به‌نوعی بازآفرینی ارتقا می‌دهد. بازآفرینی که در اغلب موارد همشان اثر تلقی می‌شود. نقد ادبی به‌عنوان ابزاری برای بیان نظام فکری نویسنده دربردارنده آمیزه‌ای از سبک‌ها و روش‌های تحلیل است؛ روش‌هایی که از تحلیل زندگینامه نویسنده عبور کرده و از مباحث علوم انسانی، اجتماعی، فلسفه، روانشناسی، تاریخ و امثال اینها وام گرفته، طبیعی است که روشمندی (می‌شود نظریه‌پردازی هم خواند) در نقد هم کار منتقد را دشوار می‌کند و هم کار مخاطب داستان را.

آیا می‌توان گفت که یک اثر ادبی همیشه پشت به «سنت» دارد؟ و لابد به‌دنبال آن رو به بدعت! آیا این قاعده همیشه صحت دارد؟
سنت بر احوال مردمان محیط است و به همین دلیل تاثیر انکارناپذیری بر افکار عقاید و حتی روزمره‌های ما دارد، از سوی دیگر خلاف آمد عادت خاصه در ادبیات کم نبوده و نیست؛ بنابراین معتقدم ادبیات از دل سنت برمی‌آید و بله بدعتی نو می‌گذارد.

خانم پورجوادی کدام‌یک از آثار شما استقبال بیشتری نزد مخاطبان داشته است؟ فکر می‌کنید دلیلش چیست؟
«بهار خاکستری» مورد اقبال بیشتری قرار گرفت. به‌دلیل اینکه داستان فردی دوجنسیتی بود. دو جنس‌هایی که یا دیده نمی‌شدند یا بسیار بد دیده می‌شدند اما کتاب حاضر بازخورد بهتری در محافل جدی ادبیات شیراز داشته است.

فضا و پتانسیل‌های ادبی استان فارس و در بطن آن شیراز را در حال حاضر چگونه ارزیابی می‌کنید؟ از طرفی، آیا اساسا موجه است که بگوییم ادبیات شیراز یا شعر اصفهان و...
فضای داستانی شیراز به‌دلیل حضور آقایان خسروی، کشاورز، فقیری و همین‌طور دوستان داستان‌نویس دیگر از پتانسیل خوبی برخوردار است. اقلیم در نوشتن داستان نقش موثری دارد انعکاس فضای بومی و محلی حتی گویش و لهجه در داستان موید این نظر است اما این خط‌کشی به نظر درست نمی‌رسد در غیر این صورت باید تاثیر و تاثر آدم‌ها بر یکدیگر را نادیده بگیریم.

از دید شما ادبیات و خاصه داستان‌نویسی به چه میزان یادگرفتنی است و تا چه حد مناسبات کشف و شهودی؟!
نوشتن بسیار و بسیار یادگرفتنی است اما این یادگرفتن به شرطی مفید واقع می‌شود که شخص بهره‌ای و چه‌بسا بهره‌ها از کشف و شهود برده باشد.

از میان نویسندگان معاصر خانگی و خارجی، کدام‌ها را بیشتر می‌پسندید؟ و چرا؟
فرخنده حاجی‌زاده، احمد محمود و جناب دولت‌آبادی را بسیار دوست دارم. ابوتراب خسروی، محمد کشاورز و جناب فقیری را فراوان تحسین می‌کنم، از چوبک، هدایت، ساعدی و معروفی هم نمی‌توانم بگذرم و همین‌طور سیمین دانشور. خارجی‌ها داستایوفسکی، رومن رولان حس ابدی نوستالژی من هستند و نویسندگان لاتین مارکز، بورخس، کارلوس فونتس این اواخر موراکامی و ایشی گورو.

چند وقت پیش زادروز پروین اعتصامی بود. بسیاری انتقاد می‌کنند که وی «مردانه» شعر سروده؛ شما تا چه میزان به نوشتار زنانه- مردانه باور دارید؟
نوشتار زنانه مردانه بدیهی‌ترین شکل نوشتن است ذهنیت و جنسیت تاثیر مستقیمی دیدگاه آدمی دارد اما آنچه ادبیات را از دایره جنسیت بیرون می‌آورد و به آن تشخص می‌بخشد، وجه انسانی اثر است.
به نظر می‌رسد تعداد بانوان نویسنده و شاعر نسبت به دهه‌های اخیر، فزونی چشمگیری داشته است. آیا این افزایش کمیت، به کیفیت آثار لطمه وارد نکرده است؟
درست نمی‌دانم کیفیت آثار چقدر با کمیت افراد ارتباط دارد اما خوشحالم و خوش‌بین به بانوانی که می‌نویسند یا می‌سرایند اگر زمان را غربالگر خوبی بدانیم، دیگر لازم نیست نگران کمیت نویسندگان و آثارشان باشیم.

سیاست‌های فرهنگی دولت دوازدهم را چطور می‌بینید؟ نهادهایی مثل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در شیراز، کارایی و تحرک لازم و کافی را دارند؟
اگر به دوپهلو بودن قضیه فکر کنیم متوجه می‌شوید که نمی‌توان جواب روشنی به این سوال داد، از طرفی کتابی ماه‌های متمادی در ارشاد می‌ماند؟، چند بار اص‍لاحیه می‌خورد و از طرف دیگر نویسنده خوشحال است که کتابش بالاخره مجوز گرفته است. به نظر نمی‌رسد دولت روحانی امتیاز خاصی برای نویسنده قائل شده باشد یا اداره ارشاد چندان دست دل‌بازی برای دادن مجوز داشته باشد ولی ما به بازماندن این روزنه دلخوشیم.

در حال حاضر به چه‌کاری مشغول هستید؟ چه اهداف و فعالیت‌هایی برای آینده ادبی‌تان در نظر دارید؟
در حال حاضر فقط می‌خوانم. شاید در آینده به داستان‌های کوتاهم سروسامانی بدهم. سال که نو می‌شود، آدم از امید و آرزو پر می‌شود حتی اگر از نوشتن خسته شده باشد. به‌هرحال نوشتن خیالی است که از سر و دل ما به در نمی‌شود.

سخن پایانی؟
آرزوی سلامتی و خوشدلی برای اهالی ادبیات دارم؛ هم آنها که می‌نویسند، هم آنها که می‌خوانند، نقد می‌کنند و انعکاس‌دهندگان؛ همه و همه.

نام:
ایمیل:
* نظر: