بامداد جنوب- الهام بهروزی:
رمضان امیری، نمایشنامهنویس و بازیگر فقید تئاتر بوشهر از پیشقراولان نمایشنامهنویسی استان بوشهر بهشمار میرود؛ او هنرمندی است که با آثارش نام و یاد خویش را در دیارش جاودانه ساخته است. جهانشیر یاراحمدی در تازهترین اثر خودش بهنام «ادبیات نمایشی در بوشهر» در خصوص این هنرمند فقید نوشته است: «رمضان امیری خیلی زود خود را بهعنوان یک شاگرد برجسته تئاتری در دهه چهل به معلمانش (منوچهر نجابت و مهدی رستگار) معرفی کرد. تلاش مستمر او و تشویق و ترغیب معلمان آگاه وی سبب شد خیلی زود دست به قلم شود و علاقه خود را در حوزه نمایشنامهنویسی بروز دهد.
برخی از نخستین تجریبات وی در زمینه نمایشنامهنویسی را معلمانش در دهه چهل به روی صحنه بردند. این امر ترغیبی شوقانگیز برای نمایشنامهنویس جوانی بود که سبب شد او به این امر بهطور جدی بپردازد و پس از گذشت پنج دهه لحظهای آن را رها نکند. امیری در حوزه نمایشنامهنویسی کارهای خاصی انجام داده است، مثلا او نخستین کسی است که نمایشنامه بومی نوشته است؛ نمایشنامهای با موضوع بومی و مهمتر از آن زبان و گویش محلی. اتفاقی نادر که تا آن زمان به ذهن کسی هم نرسیده بود که میتوان از آداب و آیینهای قومی و بومی نمایشنامهای خلق و آن را اجرا کرد. این نمایشنامه «عزایم نشینی» نام داشت و توسط خود امیری در گناوه و بوشهر به روی صحنه رفت. «رقص مرگ»، «عزایمنشینی»، «هفت لیوا»، «زائران برزخ»، «فصل پنجم»، «کوچ»، «درس عشق»، «کتو»، «فصل دیگر» و «افسانه آذران» از جمله نمایشنامههایی هستند که امیری طی این سالها نوشته است».
امیری 17 اردیبهشتماه 91 درست همزمان با اردیبهشت تئاتر بوشهر در حالی که خود را برای عشقآفرینی بر صحنه تئاتر آماده میکرد، در پی ایست قلبی به سرای ابدی شتافت و دوستداران خویش را در سوگ نشاند. این نمایشنامهنویس افزون بر هنرنمایی در عرصه تئاتر، در برخی از فیلمهای تلویزیونی و سینمایی نیز به نقشآفرینی پرداخته است. رمضان امیری از جمله نمایشنامهنویسهایی بوده که در آثارش به معضلات اجتماعی (در دهه چهل) میپردازد که این مهم برای نخستین بار در نمایشنامه «رقص مرگ» وی نمود مییابد؛ «رقص مرگ بر اساس نگرش بر اساس نگرشی اجتماعی نوشته شده بود. امیری در این اثر معضلات اجتماعی بهخصوص مساله اعتیاد را موضوع نمایشنامه خود قرار داده بود» (ادبیات نمایشی در بوشهر، نوشته جهانشیر یاراحمدی، ص 19).
با این اوصاف، پی میبریم که وجود این هنرمند صاحب قلم، دغدغهمند و خوشذوق بهاری برای تئاتر بوشهر بوده که مرگش حکم خزانی برای آن داشت؛ هنرمندانی که سالها باید بگذرد تا کسی یافت شود جای پای اندیشه آنها بگذارد و راهشان را زنده و پویا نگه دارد. خوشبختانه امروز نام و یاد وی همچنان بر سر زبانهاست، چراکه یکی از پلاتوهای تئاتر شهر بوشهر به نام وی مزین شده است و علاوه این، فرزندان وی که بدونشک همچون پدر اهل فضل و ادب هستند، راه او را با راهاندازی فرهنگسرایی به نام نامی پدرشان (رمضان امیری) در پیش گرفتهاند؛ فرهنگسرایی که بدوناغراق یکی از فعالترین و بابرنامهترین موسسات فرهنگی-هنری استان بهشمار میرود. بهدنبال فرصت مناسبی بودیم که در گزارشی مجزا به این هنرمند فقید که بدونشک یکی از گنجینههای تئاتر بوشهر بهشمار میرود، بپردازیم، هر چند کمی با تاخیر این نوشتار تنظیم شد اما تلاش کردیم به بهانه ششمین یادمان زندهیاد رمضان امیری که 17 اردیبهشتماه ساعت 18 به همت فرهنگسرای رمضان امیری و با همکاری ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن هنرهای نمایشی استان در مجتمع فرهنگی هنری برگزار شد، پای سخنان ناگفته پریسا امیری، دختر این نمایشنامهنویس بااخلاق و فقید -که هماینک با دیدی روشن مدیریت فرهنگسرای رمضان امیری را برعهده دارد- بنشینیم. شما را به خواندن این گفتوگو در ادامه دعوت میکنم.
مرحوم پدرتان در طول حیات تیاتریاش به دنبال چه بود؟
مرحوم پدرم در طول حیاتش همواره بهدنبال اعتلای فرهنگ و هنر این مرزبوم از طریق الگوسازی برای جوانان و نوجوانان و شناسایی استعدادهای بالقوه و به فعلیت رساندن و شکوفا کردن آنها بود.
فکر میکنید برگزاری بزرگداشت برای هنرمندان فقید استان چقدر میتواند در معرفی هنر و اندیشه آنها موثر ظاهر شود؟
از آنجا که هنرمندان بخشی از تاریخ فرهنگ و هنر ایرانزمین هستند و فرهنگ و هنر این مرزبوم مدیون اهتمام و همت والای این بزرگان است، برگزاری بزرگداشت در واقع تلاشی است در راستای پاسداشت و ارج نهادن به مقام والای اندیشه و تلاشهای آنها و آشنایی بیش از پیش اصحاب فرهنگ و هنر با دستاوردهای هنری بزرگانشان. در حقیقت به تصویر کشیدن بخشی از زندگی هنری این بزرگان و استفاده صحیح و درست از فکر و ایده خلاق آنان میتواند در رفع بسیاری از آسیبهای اجتماعی تاثیرگذار باشد.
بهترین خاطره هنری که از مرحوم پدرتان در خاطر دارید، کدام است؟
از پدر خاطرات زیادی به یادگار مانده اما جالبترین آن کار با معلولین بود که به نوبه خود برای او متفاوت بود و هر روز که میگذشت برایش شور و حال تازهای میآفرید و من شاهد بودم که پدر با جدیت تمام این کار را دنبال میکرد و سالیان سال این الفت بین او و بازیگران برقرار بود.
شما سعی کردید چگونه راه پدرتان را ادامه بدهید؟
هر چند قدم گذاشتن جا پای پدر در عرصه هنر کاری بسیار سخت بوده و است اما با توکل بر خدا به اندازه توان و با حمایت بعضی از هنرمندانی که عمدتا از دوستان و همراهان یا از شاگردان استاد امیری بوده، کوشیدیم به سهم خودمان در زمینه اعتلای فرهنگ و هنر استان، رشد و بلوغ کودکان، نوجوانان و جواناناین خطه -که از آرزوهای دیرین پدرم بود- اقدام به تاسیس فرهنگسرایی به نام ایشان کنیم.
شما اقدام به راهاندازی فرهنگسرایی به نام رمضان امیری کردید و فکر میکنید این اقدام چه تاثیری در مانایی نام ایشان دارد؟
فرهنگسرای رمضان امیری تجلیگاه نام و یاد مرحوم پدرم است که با تعداد کثیری هنرجو در رشتههای مختلف فرهنگی- هنری فعالیت میکند و تاکنون موفقیتهای زیادی کسب کرده و در راه اعتلای فرهنگ و هنر این استان از هیچ تلاشی دریغ نمیکند و به لطف خدا در مانایی نام پدر تاثیر زیادی داشته است.
آیا جامعه تئاتر استان قدردان تلاشهای مرحوم پدرتان است؟
پدر در 17 اردیبهشت 91 در مجتمع فرهنگی در حال برنامهریزی برای برنامههای اردیبهشت تئاتر بود که دچار ایست قلبی شد. هنرمندان و اهالی تئاتر استان در مراسم باشکوهی وی را تا جایگاه ابدیش بدرقه کردند. به واقع جامعه تئاتری استان بهخصوص جهانشیر یاراحمدی، رئیس انجمن هنرهای نمایشی استان در همه این سالهایی که پدر نیست، پا به پای ما برای برگزاری برنامههای بزرگداشت مرحوم پدرم تلاش کرده و زحمت کشیدهاند.
پدر شما افزون بر تئاتر در تلویزیون و سینما هم فعالیت داشت، آیا این فعالیتها سبب نمیشد شما او را کمتر ببینید و چه احساسی داشتید که فرزند یک هنرمند با اخلاق و مطرح هستید؟
متاسفانه این ذهنیت نسبت به هنرمندان وجود دارد که آنها پایبند خانواده نیستند و حکایتی از این دست که من البته به آن هیچ اعتقادی ندارم ولی این اعتقاد وجود دارد که بالاخره عشق انسان به هر چیز باعث بیتوجهی او به چیزهای دیگر میشود ولی پدر یک استثنا بود و توانسته بود هنر و زندگی خانوادگی را در یک سازمان عاشقانه و منصفانه تعریف کند.
بزرگترین آرزوی هنری پدرتان چه بود؟
فراهم آوردن بستری مناسب برای دوستداران هنر؛ چراکه شاهد بودم وقتی هنرمندان از کمبود فضای هنری گلهمند بودند، بسیار ناراحت میشد و تمام تلاش خود را به کار میگرفت تا این فضای محدود را عادلانه بین هنرمندان تقسیم کند . به امید روزی که شاهد تاسیس سالن و پلاتوهای زیادی در مجتمع فرهنگی-هنری بوشهر باشیم تا آرزوی دیرینه هنرمندان دیارم بهوقوع بپیوندد.
سخن پایانی؟
من از اینکه فرزند پدری بیبدیل، انسانی عاشق، عاشقی هنرمند، هنرمندی صادق و اسطورهای از مهربانی و تعهد هستم، بر خود میبالم.
یادآوری میشود، در ششمین آیین بزرگداشت رمضان امیری که به سرپرستی غلامرضا خضری سرپرست گروه هنری «کلاغها» مدیریت شد، جهانشیر یاراحمدی رئیس انجمن هنرهای نمایشی به ایراد سخن پرداخت. همچنین احمدرضا قربانی در بخش دیگری از این آیین به خوانش یکی از نمایشنامههای مرحوم رمضان امیری پرداخت که با اقبال حاضران در سالن روبهرو شد. اجرای موسیقی برنامه دیگری بود که فضای دلنشینی بر سالن حاکم کرد و از دیگر برنامههای جانبی ششمین یادمان زندهیاد رمضان امیری نیز میتوان به برپایی نمایشگاه عکس و رونمایی از پوستر مسابقه نمایشنامهنویسی «قلم طلایی استاد رمضان امیری» اشاره کرد که شایان ذکر است این مسابقه برای نخستینبار در سال جاری در یک بخش (نمایشنامهنویسی) برگزار خواهد شد اما در سالهای بعدی پس از تجربهاندوزی، در بخشهای متعددی در سطح کیفی خوبی دنبال خواهد شد.
امید میرود که نام و یاد بزرگانی چون رمضان امیری، حسن زنگنه، محسن شریف، منوچهر آتشی، ایرج شمسیزاده و... که دیگر در جمع ما حضور ندارند، با برگزاری بزرگداشتها و یادمانهای در خور و شایسته جایگاه هنری و ادبیشان پاس داشته شود تا از این رهگذر مقام شامخ این بزرگان را در عرصه هنر و ادب به نسل جوان این خطه یادآوری کرده و بازشناسانیم، بدونشک رمضان امیریها همیشه زنده هستند، چراکه هنرمندان بزرگ و صاحباندیشه با آفرینش آثار ادبی قابل تامل و منحصربهفرد یاد و نام خود را ابدی کردهاند.