بامداد جنوب- الهام بهروزی:
«جایی که کلمات ناکام بمانند، موسیقی سخن میگوید» (هانس کریستین اندرسن).
موسیقی هنری است که هیچگاه دچار زوال و نیستی نمیشود؛ چراکه در لایهلایه روح بشر رخنه و جای پای خود را محکم کرده است، بهگونهای که زبان دل شده و اسرار درون را با نتها و ریتمهای خود به هیاهو و چالش میکشد. این هنر حرف بسیار برای گفتن دارد و از دیرباز در ایرانزمین بسان دیگر سرزمینها رواج و محبوبیت داشته است. با اندکی مطالعه پیرامون تاریخچه موسیقی در ایران، پی میبریم که این هنر به دو شاخه موسیقی باستانی و موسیقی اسلامی تقسیم میشود که هر کدام به شاخههای ریزتر تفکیک شدهاند. در این مجال میخواهیم به موسیقی سنتی بپردازیم که شکل دگرگون شده همان موسقی باستانی است که عمدتا پس از طی مرارتها و مشقتهای دوره صفویه، در نهایت در دوره قاجاریه با تدبیر میرزا تقیخان فراهانی (امیرکبیر) و با تلاشهای آقا علیاکبر فراهانی (نوازنده تار دوره ناصرالدین شاه) مسیر تازهای را برای حیاتش ساز کرد و در قالب دستهبندیهای موسیقایی و در هفت دستگاه در اثر توالی پردههای موسیقی و شش آواز مخاطبان خویش را بیابد.
با این اوصاف، به این حقیقت میرسیم که این هنر یک روز به کمک مذهب و روز دیگر با سپردن به دست اهلش توانست غنا و جایگاه ویژهای در جامعه ایران بهدست آورد و با زندگی روزمره و محافل خصوصی مردمان این سرزمین پیوند بخورد. این نوع موسیقی تا سالهای آغازین انقلاب اسلامی از حال و روز خوبی برخوردار بود اما کمکم با روی کار آمدن سبکهای دیگری چون پاپ، راک و... کمرنگ و کمرنگتر شد تا جایی که الان باید بهصراحت گفت: «حال موسیقی سنتی ما اصلا خوب نیست». در این زمینه هم عواملی نقش دارند که یکی از این عوامل، بیمهری است که سالهاست از سوی صدا و سیما در حق موسیقی سنتی یا دستگاهی ایرانی روا داشته شده است. عامل دیگر ترویج و تبلیغ روزافزون موسیقی پاپ از سوی همین رسانه ملی و جراید است که مجالی برای دیده شدن و معرفی موسیقی سنتی نگذاشته است و متاسفانه این روند موجب جذب ذائقه مخاطب به دیگر سبکها شده است که صرفا شاد و هیجانانگیزند و کمترین پیوند را با فرهنگ و هویت موسیقایی ما دارند و بیشتر وام گرفته از موسیقی غربی هستند.
متاسفانه این حقیقت تلخ چندی پیش در جریان برگزاری کنسرت پشنگ کامکار (نوازنده سنتور، از اعضای گروه کامکارها و یکی از بنیانگذاران گروه شیدا است) در بوشهر برای نگارنده اثبات شد؛ کنسرتی که تنها با اقبال مخاطبان خاص خود روبهرو شد و انتظار میرفت با استقبال چشمگیری روبهرو شود اما این کنسرت که به همت موسسه سرایش مهر لیان و مهرآهنگ در بوشهر برگزار شد، با هنرنمایی استاد سنتور ایرانزمین در سکوتی محض در مجتمع فرهنگی هنری بوشهر به روی صحنه رفت؛ اتفاقی که دور از ذهن نبود، چون در نتیجه برگزاری پی در پی کنسرتهای پاپ، مخاطبان کمترین ارتباط را با موسیقی سنتی که عمدتا ماهیتی آرام و متین دارد، برقرار میکنند، از این رو، آنها که ذائقهشان با موسیقیهای شاد و هیجانانگیر گره خورده است، تمایلی برای حضور در این برنامه از خود نشان نمیدهند. بدیهی است با توجه به اینکه امروز بوشهر یکی از استانهای پیشرو در حوزه موسیقی است، انتظار میرود با نگاهی آسیبشناسانه در این حوزه حاضر شود. در این خصوص گفتوگویی را با بهرهنگ حکیمیپور مسوول برگزاری کنسرت سنتی پشنگ کامکار صورت دادیم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت میکنیم.
کارگاه آموزشی و کنسرت پشنگ کامکار در بوشهر را چگونه ارزیابی کردید؟
با توجه به اینکه استاد پشنگ کامکار یکی از بزرگان و میراثدار سنتورنوازی ایران است، به طبع حضور وی در فضای آموزشی و اجرای موسیقی استان بسیار حائز اهمیت است. در نظر بگیرید هنرجوی سنتور که در ابتدای مسیر نوازندگی این ساز قرار دارد، نوازندگی استاد پشنگ کامکار را از نزدیک و در کلاس آموزشی ببیند هر سوالی دارد بهطور مستقیم وی جواب دهد، چه انگیزهای از این بالاتر میتواند بهدست بیاورد؟ و در بخش دیگر اجرای زنده استاد نوازندگان این ساز را به بهترین شکل با ظرافت و مبانی نوازندگی و اجرای این ساز بهروی سن آشنا خواهد کرد که از این نظر حضور استاد بسیار حائز اهمیت است و از طرفی اعتباری برای موسیقی بوشهر محسوب میشود.
فکر میکنید برگزاری کارگاههای آموزشی با تدریس اساتید درجه یک در کشور چه تاثیری میتواند بر حوزه آموزش استان داشته باشد؟
برگزاری کارگاههای آموزشی با تدریس اساتید بزرگ موسیقی ایران در ایجاد انگیزه برای هنرجویان، کسب اعتبار برای موسیقی شهر، استفاده از تجربیات و رفع سوالهایی که ممکن است در آن شهر کسی جوابگو نباشد، بسیار زیاد مفید خواهد بود و در کل شوق و انگیزهای را که برای هنرجویان بهدست میآید، با هیچچیز نمیتوان مقایسه کرد.
پشنگ کامکار یکی از بهترین نوازندگان سنتور کشور است که تالیفاتی هم در حوزه نوازندگی سنتور دارد، فکر میکنید وجود هنرمندانی چون ایشان چه تاثیری در پویایی موسیقی سنتی کشور دارد؟
همانطور که شما اشاره کردید استاد کامکار از میراثداران سنتور نوازی ایران هستند و بهطبع تاثیری بسیار فراوانی هم در گذشته داشتهاند و هم در حال حاضر میتوانند بهروی موسیقی دستگاهی ایران داشته باشند. از آنجایی که موسیقی و در کل هنر همیشه و در طول زمان درحال تکامل است، موسیقی ایرانی هم نباید از این جریان عقب بماند. ما در ردیفسازی موسیقی ایرانی نواقصی داریم که در حال حاضر رفع آن نواقص از عهده اساتیدی همچون پشنگ کامکار برمیآید و از طرفی در بخش موسیقی ساز و آوازی که همچون آلبوم چشمهنوش که یک رفرنس در این بخش از موسیقی محسوب میشود، استاد کامکار با ارائه آلبومهای ساز و آواز بهطور قطع آثاری از خود بهجا خواهند گذاشت که در تاریخ موسیقی ایران ثبت خواهد شد که این کار باعث میشود این بخش زیبا از موسیقی ایرانی منسوخ نشود.
یکی از عواملی که در انزوای موسیقی سنتی نقش دارد، سیاستهای سلیقهای صدا و سیما است که متاسفانه موسیقی سنتی را در سایه موسیقی پاپ قرار داده، این در حالی است که موسیقی سنتی خاستگاهش سرزمین خودمان است، از دید شما آیا امید این میرود که رسانه ملی با موسیقی سنتی آشتی کند؟
همه ما امیدواریم ولی با این روندی که صدا و سیما در پیش گرفته، بعید میدانم در روزهای نزدیک این اتفاق بیفتد.
آیا موسیقی سنتی میتواند کارکرد قبل خود را به دست بیاورد؟
اگر منظور شما این است که مثل قبل جوابگوی نیاز مخاطب باشد که باید بگویم اساسا این اتفاق هرگز نمیافتد. به این دلیل که هنر در طول زمان همراه با شرایط اجتماعی مردم، فرهنگ عام مردم، مناسبتهای اجتماعی، شرایط اقتصادی و عوامل متعدد دیگر متغیر است، بهطوری که هنر در هر زمان میبایست با ظرف زمان خودش سنجیده شود؛ پس در زمان حال اساتید و منتقدان موسیقی میتوانند با آسیبشناسی صحیح و کارشناسانه موسیقی ایرانی را به جایگاهی در خور و متناسب با شأن و پیشینه موسیقی ایرانی سوق دهند.
فکر میکنید بداههنوازی در موسیقی سنتی چقدر میتواند به محبوبیت آن نزد نسل جوان کمک کند؟
سوال بسیار بجایی است. بهنظر من از بداههنوازی نباید برای جذب مخاطب در این شرایط بحرانی موسیقی استفاده کرد. باز هم بهنظر من بداههنوازی میبایست در یکسری اجراهایی که از قبل بدانیم بیش از هشتاد درصد مخاطب موزیسین هستند، اجرا شود. به این دلیل که در این شراط نابسامان بهتر این است قطعاتی از قبل ساخته شده، اجرا شود که کیفیت بالای اجرا و همچنین نغمهپردازیهای زیبا و از قبل تعیین شده مسیر را برای جذب مخاطب هموار کند. کاری که به زیبایی هرچه تمامتر استاد پشنگ کامکار به همراه فرزندانش سیاوش و نیریز کامکار در بوشهر انجام دادند.
مخاطبان موسیقی سنتی عموما خاص هستند، چگونه میتوان عموم را هم به این موسیقی اصیل جذب کرد؟
اتفاقات مهمی میبایست رخ دهد تا دوباره موسیقی سنتی نزد عموم راه پیدا کند. دوری عموم مردم بهخصوص جوانان حال حاضر از ادبیات کلاسیک کشورمان یکی از همین معضلات محسوب میشود. وقتی خواننده از سعدی میخواند و از طرفی سعدی در گوش مخاطب بیگانه است، پس آواز هم برای همان مخاطب بیگانه است و معنا و مفهومی ندارد. پس به مرور زمان از این موسیقی دور میشود. در ادامه باید بگویم باز نقش صدا و سیما را در این راستا نمیتوان کتمان کرد. این سازمان قدرتمندترین رسانه محسوب میشود. حال اگر بخواهد بهروی موسیقی سنتی تمرکز داشته باشد، بهطور قطع شرایط بهتر از الان خواهد شد. البته این را هم بگویم که تمرکز نه روی هر موسیقی سنتی، بلکه موسیقی که بهدرستی و کارشناسی اجرا میشود؛
چون در حال حاضر وقتی موسیقی انتخابی صدا و سیما را میشنویم، بهراحتی متوجه کیفیت پایین برنامههای مربوط به موسیقیاش میشویم اما از ذکر این نکته نیز نباید غافل ماند اینکه اساتید موسیقی هم تا حدودی در این میان مقصر هستند. وقتی که روز بهروز شاهد دوری عموم مردم از موسیقی سنتی میشوند، میبایست بهدرستی آسیبشناسی کرده و با برنامهریزی مختلف مردم را جذب این موسیقی میکردند که اینگونه برنامهها معمولا بازخورد مالی ندارد. شاید هم به همین دلیل زیاد میلی به فرهنگسازی مجدد ندارند. البته نمیگویم مطلقا هیچ برنامهای برای جذب مخاطب به موسیقی سنتی انجام نمیشود، نه اینطور نیست بهعنوان مثال برنامهای به نام «چند شب موسیقی» در تهران مرتب در حال برگزاری است که حرکتی بسیار عالی و بجایی است، منتها در شهرهای دیگر بهطور گسترده و همزمان اینگونه برنامهها اجرا نمیشود و اگر هم تصمیم به اجرایش را بگیرند با مشکل جذب اسپانسر مواجه میشوند. در مورد بوشهر هم من دوازده نشست تخصصی موسیقی با همین هدف برگزار کردم که عموم مردم با موسیقیهایی که در حال فراموشی است و رسانه در اختیار ندارند، بهخوبی آشنا بشوند.
استان بوشهر استانی هنرخیز است، شما نیز سالهاست که در این عرصه فعالیت دارید، حال با توجه به این تجربه آیا امکان این وجود دارد که موسیقی سنتی در برخی قطعات با همنوازی سازهای بومی استان ما نواخته شود و آیا تاکنون کسی بهصورت تلفیقی چنین حرکتی را انجام داده است؟
بله امکانش وجود دارد، تا به حال اندک شمار این اتفاق افتاده و یکی از برنامههای آینده من هم همین مساله است که بهزودی به مرحله اجرا خواهد رسید.
مشکل امروز حوزه موسیقی استان چیست و خواسته شما از متولیان آن چیست؟
عمده مشکل حوزه موسیقی در استان در حال حاضر عوامل متعددی است همچون کمبود بسیار زیاد مربی استاندارد در استان که متاسفانه هیچ نظارتی روی سطح دانش و توانایی مربیهای موسیقی در استان وجود ندارد. فکر میکنم انگشتشمار باشند مربیهایی که گواهی تدریس از اساتید مطرح کشور داشته باشند و هر روز ما میشنویم که یک نفر به جمع مربیهای استان با همان روند غیر استاندارد و حرفهای اضافه شده است. در اینجا اما باید بگویم حمایتی که از سوی مسوولین و متوالیان فرهنگی استاد در برنامه بزرگداشت استاد کامکار دیدیم ستودنی است، ما شاهد حمایت صمیمانه دکتر ماحوزی مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، آقای دهدار و آقای آسایش بودیم که نقطه عطفی در برخورد با برنامههای فرهنگی محسوب شد. خواسته ما همینگونه حمایتهاست تا بتوانیم با برگزاری برنامههای متعدد اصیل ایرانی سعی در حفظ بهتر میراث موسیقایی کشورمان داشته باشیم.
موسیقی هنری مردمی است و کم کم پای آن به سیاست باز شده، فکر میکندی این اتفاق چقدر به اعتبار آن آسیب زده است؟
متاسفانه در سالهای اخیر شاهد استفادههای سیاسی از موسیقی و موسیقیدانهای کشورمان بودیم که در عمل نتیجه خوبی حاصل نشد. به عنوان مثال صدا و سیما در هر مناسبت ملی که فرا میرسد سریع رویکرد خود را تغییر داده و حمایتی متفاوت از آنچه که تا قبل از آن دیدیم، نشان میدهد و بلافاصله بعد از آن رویداد از نو بیتوجهیها از سرگرفته میشود که این رفتار خیلی از هنرمندان کشورمان را سرخورده و دلسرد کرده و حس بیاعتمادی از سوی هنرمندان شکل گرفته که نتجیه خوبی هم ندارد. از طرفی وقتی میبینیم که در جامعه مردم روزبهروز به سمت موسیقی سطحیتر و بیارزشتر سوق پیدا میکنند و از صدا و سیما هیچگونه تلاشی جهت تغییر شرایط نمیبینیم اینگونه دستگیرمان میشود که این سطحی شدن هیچ اهمیتی ندارد وگرنه حمایت از موسیقی ارزشمند در هر سبکی کار پیچیده و دشواری نیست؛ پس چه دلیلی دارد که دست روی دست گذاشته شود آیا این جریان تعمدی است؟ امیدوارم که نباشد.
سخن پایانی؟
اگر مسوولان محترم فرهنگی استان بجد تصمیم به فرهنگسازی صحیح و اشاعه هنر ناب ایرانی دارند، خواسته من این است که از کارشناسانی باتجربه و فعال در زمینههای مختلف هنری دعوت به همکاری کنند. در بعضی از ارگانهای دولتی همچون شهرداری بودجه قابل توجهی برای بخش فرهنگی تخصیص داده شده، بنابراین با استفاده از نظرات کارشناسی شده و حرفهایتر به مراتب خیلی بهتر از عملکردی که تا بهحال دیدیم، میتوان در فرهنگسازی و اجرای امور فرهنگی هنری عمل کرد و در نهایت شاهد رخدادهای ارزشمندی باشیم.