بامداد جنوب- زهرا سلیمانی:
خشک شدن تالابها، هجوم ریزگردها، شیوع بیماریهای ناشناخته و تبعات منفی متعددی که بر سلامت بشر تاثیر سوء میگذارد و ادامه حیات را مختل کرده، مسالهای است که با وجود ایجاد دغدغهمندی برای صاحبنظران، مسوولان و عموم شهروندان، اما راهکارها و پیشنهادهای عجیب و غریبی برای برونرفت از این بحران ارائه میدهند.
در ادامه گفتوگوی محمد درویش، کارشناس محیطزیست را درباره پیامدهای پروژههای انتقال آب در کشور میخوانید.
برخی از کارشناسان حوزه محیط زیست پروژه انتقال آب از دریاچه وان را یکی از راهکارها برای مقابله با خشکی دریاچه ارومیه میدانند. این در حالی است که با بررسی نتایج پروژههای انتقال آب در کشور این اقدام با تبعات محیطزیستی متعدد همراه بوده است. پروژههای انتقال آب باعث شده تا سیستم هیدرولیکی در طبیعت از بین برود. در این شرایط میتوان بهجای جنگ با قوانین طبیعت از طریق شناخت قوانین حاکم بر آن چیدمانی را انتخاب کرد تا اقدامات انجام شده پایدار و همخوان با واقعیتهای اکولوژیکی، اقلیمی و هیدرولوژیکی باشد.
در مدیریت آب، رفتن به سمت غلبه بر تفکرات سازهای یک خطای راهبردی است که در بسیاری از کشورها مسوولان محیطزیست متوجه این خطا شده و در تلاش برای رفع آن هستند. مسوولان امر باید بدانند که لازم نیست، وسیلهای را از ابتدا اختراع و سپس استفاده کرد بلکه با استفاده از تجربیات گذشته میتوان همه مشکلات را برطرف کرد. در این شرایط نیاز به تکرار تجربیات ناخوشایند در اینباره نیست.
هماکنون بودجه مناسب برای جبران این خسارتها وجود ندارد. برای مثال ارتش آمریکا برای اینکه یکی از خطاهای مهندسی در یکی از ایالتهای این کشور که همه پیش آب رودها را حذف کرده بود، جبران کند، مجبور شد بودجه کلان برای برگرداندن رودخانه به شرایط طبیعی هزینه کند. این در حالی است که هماکنون در کشور ما برای جبران خسارتهای این چنینی هزینههای ویژه برنامهریزی نشده است. برای مثال در حال حاضر به 9هزار میلیارد برای خلاصی از سد گوند نیاز است اما بهدلیل نبود چنین هزینههایی باید خطر شور شدن کارون را به جان خرید. پس در این شرایط باید اقدامی کرد تا حتی الامکان پروژههای انتقال آب در کشور اجرا نشود.
در وضعیت کنونی کشور باید از هر گونه طرح انتقال آب جلوگیری کرد. باید دانست که طرحهای انتقال آب همچون مرفین عمل کرده و سبب میشود تا اهالی آن منطقه بهجای استفاده خردمندانه از آب همچنان بیمبالات به هدررفت آب ادامه دهند. باید تلاش شود تا مصرف را بهینه کرده و در حوزه آبخیز معیشتهایی را متناسب با توان اکولوژیکی پروژه آبخیز طراحی کرد. در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه نیز نیازی به طرح انتقال آب از دریاچههای وان، ارس، زاب و خرز نیست بلکه دریاچه ارومیه بیش از دو برابر متوسطه کشور ریزشهای آسمانی دارد.
در حوزه دریاچه ارومیه اتفاقی که رخ داده این است که منابع آن به شکل فراوان مصرف شده و حال با بحرانهای عدیده در این شرایط روبهرو شدیم. در واقع این نوع رفتار با دریاچه ارومیه مصداق بارز این است که یک خانواده بدون هیچمنطقی داراییهای خود را مصرف کرده و بعد با اخذ وام بخواهند اموراتش را بگذرانند. برای مثال برخی افراد با اخذ وام بهدنبال کسب درآمدهای خردمندانه نمیافتند و زمان بازپرداخت وام دچار ورشکستگی میشوند. طرحهای انتقال آب همچون وامی میماند که در ابتدا برای صاحب آن لذت بخش است، اما در ادامه فرد برای پرداخت آن با چالش روبهرو میشود.
در کشور ما شهرهای متعددی با چالش کمآبی و بیآبی مواجه هستند. آیا در مناطق متضرر از خشکسالی میتوان اقدامات دیگر برای حل این معضل انجام داد؟
بله. باید دانست هماکنون بحران آب در استانهای اصفهان، یزد و کرمان بروز کرده است. همه آنها ناشی از طرحهای انتقال آب است. در این میان به ازای هر لیتر آبی که وارد این خاک بهدلیل طرحهای انتقال آب شده، چندین برابر بارگذاری میشود. اگر طرحهای انتقال آب در اصفهان اجرا نمیشد، طبیعتا هرگز کارخانه فولاد در این استان تاسیس نمیشد و وسعت اراضی کشاورزی به پنج برابر افزایش نمییافت. در ضمن هرگز صنایع پتروشیمی در استان اصفهان مستقر نمیشد. همچنین در صورت اجرانشدن طرحهای انتقال آب هرگز در یزد شاهد احداث 15 کارخانه نبودیم.
در این میان استان یزد میتوانست از محل تقویت زیرساختهای بومی مسئولانه در حوزه مسائل تاریخی، فرهنگی و ... بودجه تولید کند و نیازی به ایجاد صنایع و کشاورزی پرمصرف نبود. امید است بهجایی برسیم تا همه افراد بدانند که صرف هزینه برای طرحهای انتقال آب و سدسازیهای بیرویه همچون تزریق مرفین به یک بیمار برای کاهش میزان درد است. این در حالی است که در روند درمان باید منشأ بیماری مشخص و نسبت به رفع عارضه اقدامات درمانی انجام داد و فقط به صرف تزریق مرفین اقدام مناسبی برای درمان بیمار انجام نمیشود.
هماکنون اصفهان، یزد، کرمان و ... با مشکلات بیآبی و کمآبی مواجه هستند. این مساله هجوم ریزگردها، خشکسالی، از بین رفتن رونق کشاورزی و صنعت در آن مناطق را بهدنبال دارد. برای کاهش این مقوله چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
هماکنون در استان اصفهان طرحهای مناسبی در اینباره در حال اجرا است. در این استان شاهد تقویت بومگردیها، اکوکمپها و تقویت زیرساختهای لازم برای رونق گردشگری طبیعی و بیابانی هستیم. این مقوله باعث بروز مهاجرت معکوس شده است. این اقدامات باعث شده تا بر تعداد ساکنان در شهرهای بیابانک، انارک، نرمه، جندق و ... افزوده شود. این اقدامات نو باعث شده تا بدون کاهش آب زیرزمینی و بروز آلودگی اقدامات مناسب انجام شود. این الگو را میتوان در دیگر مناطق استان اصفهان و یزد بهدلیل بروز بحرانهای فراوان امتداد داد. برای مثال هماکنون در استان اصفهان شاهد احداث شهرک سلامت، ایجاد مجتمعهای گردشگری جذاب همچون سیتیسنترها هستیم. این اقدامات میتواند همه روستاهای استان اصفهان را به یک مرکز مناسب برای جذب گردشگری تبدیل کند.
از سوی دیگر میتوان با استفاده از ظرفیت این منطقه در زمینه توریسم سلامت اقدامات مناسب انجام داد. این اقدامات میتواند درآمد این استان را به هفتمیلیارد دلار افزایش دهد. همچنین بهدلیل این اقدامات تشدید بحران آب در استان اصفهان کاهش مییابد. در استان یزد بهترین و نابترین مناظر بیابانی جهان وجود دارد. برای مثال هماکنون شهر خیشکین یزد به ثبت میراث یونسکو رسیده است. هماکنون میلیونها نفر در سراسر دنیا به بازدید از این شهر میپردازند.
شهر یزد در این بستر باید تلاش کند تا با احیای تاریخ از جذابیتهای خود استفاده کند. برای مثال در این شهر میتوان گردشگران را بهجای اجرای پروژههای متعدد به تماشای یخدانها، بادگیرها و قناتهای ترغیب کرد. در این وضعیت نیازی به اخذ مجوز و ایجاد کارخانههای آنچنانی در این شهر نیست بلکه استانهای یزد و اصفهان باید اتصال بزرگترین نیروگاههای خورشیدی و بادی را طراحی کرده و به این شکل بتوانند با بحران خشکسالی مقابله کنند.