کریم جعفری:
36 سال از آزادی خرمشهر میگذرد، رویدادی که یکی از نقاط عطف مهم تاریخ سیاسی و نظامی ایران به شمار میرود. آزادی خرمشهر پس از یک سال و 9 اشغال ارتش بعث عراق صورت گرفت و میتوان تاریخ جنگ را به پیش و پس از آن تقسیم کرد، تاریخ پیش از آن سرشار از پیروزیهای غرورآفرین بود و پس از آن هم تا قبل از عملیات والفجر8، از ناکامیهای متعدد خبر میداد. بر آن نیستم تا در اینجا تاریخ جنگ را بررسی کنم، هر چند که خیلی دوست دارم در این مورد بنویسم و حرفهای بسیاری هم برای گفتن وجود دارد، با این حال بررسی شرایطی که باعث آزادی خرمشهر شد، امروز هم میتواند راهکاری برای این روزهای کشور باشد. امیدوارم که کسی این چند خط تاریخ نوشته برای خرمشهر و ایران را از روی حسابهای سیاسی منظور نکند که من دیگر به هیچ یک از جریانهای فرصتطلب سیاسی داخل کشور اعتماد نداشته و بهعنوان یک شهروند، تنها محور اعتمادم فقط مردم هستند.
هنوز هم کسانی هستند در ساختن خاطره آزادی خرمشهر حضور داشته و در راه خاکشان جانبازی کرده باشند و میتوانند در این مورد گواهی دهند. متاسفانه هنوز هم بسیاری از مطالب و موارد را در مورد جبهه و جنگ نمیتوان نوشت و گفت، چرا که بلافاصله انگ ضدانقلابی به طرف زده و هزار و یک دردسر درست میکنند. اما برای آنکه تصور دقیقتری از دفاع مقدس داشته باشید، باید از اول مهرماه سال 1360 تا 15 خرداد 1361 را در تاریخ ذهنی خود بهعنوان ماههای پیروزی و موفقیت ثبت کنید. ماشین جنگی رژیم بعث هنگامی که به ایران حمله کرد، با اهداف آماده، منسجم و برخلاف کشور انقلابزده ما، از یک قدرت مرکزی و حمایت بینالمللی استفاده میکرد. این ماشین جنگی اما تنها دو ماه پس از حرکت، در عمق 30 تا 100 کیلومتری کشور متوقف شد و ارتش بعث با این همه فرصت و مزدوری که داشت، فقط توانست 10 هزار کیلومتر مربع از خاک ایران را اشغال کند.
هنوز هم کسی ننوشته که ماشین جنگی عراق چگونه متوقف شد؟ ارتش بعث که اینگونه بیمحابا به داخل خاک ایران میتاخت با چه ترفندی زمینگیر شد تا زمان برای انجام نبردهای آزادسازی فراهم شود. برای بررسی این موضوع کافی است سری به اسناد ارتش بزنید تا متوجه شوید که نیروی زمینی، دریایی و هوایی در این ماههای خونین چه کردند؟ پیش ارتش تا زمان سازماندهی نیروهای مردمی، برای آنکه ماشین جنگی ارتش بعث را متوقف کند، هر آنچه که داشت را وارد عمل کرد، تقریبا یک سوم از جنگندهها و بالگردهای ارتش که در جنگ از دست رفت، صرفا هنگام متوقف کردن نیروی زمینی ارتش بعث از بین رفتند.
با این حال، از اول مهرماه 1360 با عملیات ثامن الائمه (به دلیل نقش اصلی و پررنگ لشکر 77 پیروز خراسان در این عملیات) نوار پیروزی ایران شروع میشود و با عملیات طریق القدس به عملیات باشکوه و بزرگ فتحالمبین میرسد. بسیاری از کارشناسان نظامی در مورد عملیات فتحالمبین از آن بهعنوان منظمترین عملیات در طول جنگ ایران و عراق یاد کردهاند، در نهایت نوار پیروزیهای ایران با عملیات بیتالمقدس شکسته میشود و پس از آن ایران و عراق به توازنی در جنگ رسیدند. عملیاتهای رمضان، بدر، خیبر، والفجر مقدماتی و... تا قبل از عملیات توفانی و غیرقابل باور والفجر8 هیچکدام موفقیت چندانی به دست نیاوردند و به قولی عدمالفتح بودند.
اینکه چرا پس از آن ما در جنگ توفیقی نداشتیم، صرفا به یک عامل باز میگردد. خودخواهی، منیّت برخی از فرماندهان، جدایی ارتش و سپاه از هم که تا پیش از این در قالبی واحد با هم عمل میکردند، رقابتهای سیاسی داخل کشور و در نهایت نیز توهم برخی از کسانی که فکر میکردند میتوانند بغداد را فتح کنند. اما واقعیتهای جنگ خیلی زودتر از همه چیز روی پنهان خود را نشان داد. جدایی ارتش و سپاه باعث تقسیم امکانات شد، در حالی که در طرف دیگر مرز دشمن با هماهنگی کامل میجنگید، در عملیات قادر ارتش به تنهایی در شمالیترین مناطق کردستان عراق وارد عمل شد و موفق به پیشروی در عمق خاک عراق گردید.
دلیل این مساله هم کاملا واضح بود، ناکامی در عملیاتهای دیگر. کشورهای غربی و شرقی و عربی سیل کمکهای بیدریغ اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی و تبلیغاتی خود را به طور همه جانبه متوجه رژیم عراق کردند، در حالی که در این سمت، ایران در تحریم کامل قرار داشت. در نتیجه این پشتیبانیهای همه جانبه عملیات نیروهای کمتر به نتایج از پیش طرح ریزی شده منتهی میشود. در عملیات بدر که در تاریخ 19 /12 /1363 در منطقه هور الهویزه به مورد اجرا گذاشته شد، رزمندگان ایرانی با ایثار و فداکاری و طی یک نبرد سنگین، موفق شدند از رود دجله عبور کنند و در جاده بغداد- بصره مستقر شوند. ولی در نتیجه به کارگیری انواع سلاحهای شیمیایی و میکربی در سطحی بسیار وسیع توسط دشمن بعثی و در مقابل چشمان دولتهای مدعی دفاع از تحریم سلاح کشتار جمعی و مدعی دفاع از حقوق بشر، این عملیات به نتیجه مطلوب نرسید.
پس از عملیات قادر، عملیات والفجر 8 صورت گرفت که دلیل عمده موفقیت آن نیز فارغ از اصل غافلگیری، همکاری گسترده دوباره ارتش و سپاه بود. سپاه فقط نیروی انسانی و کمی هم ادوات زرهی و توپخانهای غنیمتی داشت. وظیفه پدافند منطقه، پوشش هوایی، انتقال نیروهای رزمی و زخمیها، توپخانه و هاورکرافت و شنود همه بر عهده ارتش بود. در این عملیات ارتش بعث ضربا مهلکی دریافت کرد و دهها فروند جنگنده، بالگرد، زرهپوش و هزاران کشته، زخمی و اسیر داد. رمز موفقیت دوباره، همدلی بود.
این همدلی آخرین بار در عملیات کربلای5 رقم خود. جایی که یکی از سختترین و پیچیدهترین نبردهای زمینی پس از جنگ دو کره در همه حوزهها شکل گرفت. توپخانه ایران و عراق یکی از بزرگترین آتشباریهای تاریخ نبردها را با شلیک بیش از میلیونها گلوله توپ، خمپاره و موشک در دوماه را روی مواضع هم انجام دادند و بزرگترین فرسایش نیرویی در دو طرف شکل گرفت. پس از این عملیات بود که خیلیها به این نتیجه رسیدند که جنگ دیگر فایده ندارد. پس از آنکه همدلی از بینرفت، دشمن موفق شد امید را هم از جامعه بگیرد و اینجا بود که در اواخر سال 1366 ارتش عراق که به شدت مجهز شده بود، هر آنچه را که ما با نبردهای چند ماهه به دست آورده بودیم، با یک تک بازپس گرفت...