بامداد جنوب- هدی خرمآبادی:
تلاشهای دکتر فاضل وزیر وقت بهداشت مبنی بر اهدای عضو و در جریان گذاشتن امام از این موضوع، سرانجام حضرت امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۸ در پاسخ به استفتای مجوز پیوند اعضا از فردی که دچار مرگ مغزی شده و حیات وی غیرقابل برگشت بود، فرمودند: «بسمهتعالی، بر فرض مذکور چنانچه حیات انسان دیگری متوقف بر این باشد با اجازه صاحب قلب یا کبد و امثال آن جایز است» و در مصوب 1379/1/17 مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بر قانونی بودن آن رای دادند. از آن به بعد روز 31 اردیبهشت به عنوان روز اهدای عضو نامگذاری شده است. «اهدای عضو» از جمله مسائلی است که نیاز به نهادینه شدن دارد و برخی خانوادهها در مقابل اهدای عضو عزیزشان به شدت مقاومت میکنند. در ادامه با مسوول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی استان بوشهر گفتوگو کردیم که در ادامه خلاصهای از آن را میخوانید.
- آقای علیرضا باقری درباره وضعیت کلی اهدای عضو در استان توضیح دهید.
- طی سالیان گذشته 45 اهدای عضو در استان صورت گرفته که فقط اسامی اهداکنندگان از سال 93 به بعد را ذخیره داریم. از سال 94 با همت و تلاشهای مستمر دکتر کشمیری و دکتر صالحی، روند اهدای عضو با جدیت دنبال شد و به این منظور، اقدامات و فعالیتهای گروه اهدای عضو در دو قالب همکاران شاغل در بیمارستانها و مردم پررنگ شد. از سال 95 برگزاری کلاسهای آموزشی برای ارتقای سواد و آگاهی این دو مجموعه اتفاق بسیار نیکی بود که مدیون تلاش همه همکاران ما، روابط عمومی، رسانهها و صدا و سیما بوده است. این اقدام از آنجا حائز اهمیت است که در گذشته مورد مرگ مغزی کم نبود اما خانوادهها به اهدای عضو عزیزشان راضی نمیشدند و از سوی دیگر، نگهداری از مورد مرگ مغزی عملی بسیار پیچیده و علمی بود که نیازمند آگاهیهایی در این خصوص بود. با این اوصاف، آمار اهدای عضو در سال 95 از 3 به 12 و در سال 96 از 12 به 18 رسید. در سال 95-96، 30 مورد و از آغاز سال 97 تا کنون، 3 مورد اهدای عضو داشتیم. این در حالی است که طی سالهای اخیر در استان 470 گیرنده عضو داشتهایم و مهمتر از همه اینها این است که از 82 مورد عمل پیوند هماستانیهایمان، 64 مورد از مرگ مغزی صورت گرفته است. با چنین وضعیتی نیازمند ارتقای فرهنگ اهدای عضو هستیم.
- کمی درباره روند اهدای عضو و فراهمآوری اعضای پیوندی توضیح دهید.
- پس از اینکه تیم تخصصی بیمارستان با انجام آزمایشهای گوناگون، علائم مرگ مغزی را تائید کرد، بازرسان تلفنی و حضوری ما بخش آیسییو را رصد و مرگ مغزی را تائید میکنند، با خانواده فرد مرگ مغزی صحبت میکنیم و در صورت رضایت آنها، گروه متشکل از جراح مغز و اعصاب، داخلی مغز و اعصاب، متخصص داخلی و متخصص بیهوشی وارد عمل میشوند، آزمایشها را دوباره مرور و تائید میکنند و پس از تائیدیه مدیرکل پزشکی قانونی، تیم شیراز از مطلع میکنیم و آنها نیز چندین خانواده نیازمند دریافت عضو را در جریان قرار میدهند تا با بررسی آزمایشهای بیماران، به این نتیجه برسند که کدام بیماران برای عمل پیوند در اولویت هستند و انجام عمل برای آنها موفقیتآمیزتر خواهد بود. کبد، پانکراس و کلیه به شیراز و اغلب قلب به تهران فرستاده میشود.
- گفته بودید که بیمارستان بوشهر در زمینه اهدای قلب، اقدامی بینظیر انجام داده، اگر صلاح میدانید درباره آن هم توضیح دهید.
- بله. انتقال نخستین قلب برای پیوند به صورت هوایی اقدام بینظیری بود که مهر 95 با همت و پیگیری همکاران زحمتکش ما به تهران صورت گرفت و زمانی سختی این کار سخت و پیچیده لبخند را بر لبانمان نشاند که متوجه شدیم که قلب اهداشده از بوشهر به آقای ساکی از خوزستان، پس از 5 ماه چشمانتظاری ناامید از همه جا، حیات دوبارهای به او بخشید و صاحب فرزندی شد که نام او را، نام فرد اهداکننده عضو (محمدجواد نظرینیا) نهاد. این اتفاق در مهر سال 96 نیز برای بار دوم محقق شد.
- چرا شرایط استان برای انجام عملهای پیوند مهیا نیست؟ آیا تدبیری بدین منظور اندیشیده شده است؟
- قبل از هر چیز بایست زیرساختهای لازم برای عمل پیوند فراهم شود، هر چند که محقق شدن چنین امری برای ما و همه افراد نیازمند پیوند، خبری امیدبخش است اما حاضر نیستیم جان بیماران را به خطر بیندازیم. برای چنین امری به جراحان مقیم و پرستاران آموزشدیده نیاز داریم، چراکه شرایط افراد پیوندی پس از عمل بسیار حساس خواهد بود. با این حال امیدواریم با نگاه مثبت متولیان امر، این اتفاق در استان رقم بخورد.
- گفتید که با توجه به لیست انتظار برای پیوند نیازمند فرهنگسازی در زمینه اهدای عضو هستیم، در این راستا چه اقداماتی تا کنون صورت گرفته است؟
- حضور در مراسم مذهبی مانند پیادهروی اربعین و پیادهروی ولایت، شرکت در اعیاد مختلف و گفتوگوی مستقیم با شهروندان، ارائه بروشورهای مرتبط با موضوع، برگزاری کلاسهای آموزشی، همکاری با مطبوعات و رسانهها، برگزاری جشن نفس و قدردانی از اهداکنندگان عضو بخش کوچکی از اقدامات ما به منظور ارتقای فرهنگ اهدای عضو است اما بدیهی است که علوم پزشکی به تنهایی نمیتواند از عهده این امر مهم برآید و نیاز به همکاری و مشارکت عموم مردم داریم.
- از آنجا که شما مسوول واحد فراهمآوری اعضای پیوندی دانشگاه علوم پزشکی و دبیر طرح تحول سلامت هستید، از نزدیک با زندگی و گاهی با جزئیات مسائل خانوادههای اهداکننده عضو روبهرو هستید، آیا تا کنون موردی داشتهاید که پس از اهدای عضو پشیمان شده باشند؟
- با قاطعیت باید بگویم که خیر. با توجه به شرایط بسیار بحرانی که این خانوادهها دارند، از یک سو با شوک از دست دادن عزیزشان و در بسیاری موارد با شوک از دست دادن نانآور خانه و بحران مالی مواجه شدهاند، تصمیمگیری برای آنها بسیار دشوارست اما تا کنون هیچ موردی نبوده که از اهدای عضو ابراز ناراحتی و پشیمانی کرده باشند بلکه همواره خوشحالیشان را از تصمیم درستی که گرفتند بیان میکنند. ما مادرهای نمونه و بینظیری داشتیم که برای اهدای عضو فرزندشان، میبایست از همسر و اطرافیانشان رضایت میگرفتند و مقتدرانه پای این کار ایستادند تا با فرزند از دست رفتهشان جان انسانهای دیگر را نجات دهند. اینان مادران نمونه سرزمین ما هستند. چه ایثاری بالاتر از این که عزیزت را از دست داده باشی و اعضای بدنش را هدیه کنی، آن هم هدیه به کسانی که نمیشناسی.
- درباره روند دریافت کارت اهدای عضو نیز مختصری بگویید.
- نکته مهمتر از کارت اهدای عضو، نهادینه کرن فرهنگ آن است. در مقایسه با حدود 8000 هزار مرگ مغزی در کشور، کسب 900 رضایت، رقم ناچیزی است. این در حالی است که حتی با وجود کارت اهدای عضو نیز ما به ناچار باید از خانواده فرد مورد نظر رضایت بگیریم، بنابراین عاقلانهتر این است که اعضای خانواده د رحضور یکدیگر در این باره گفتوگو کنند. در وهله بعد، با ثبت نام در سایت و مراجعه حضوری میتوان نسبت به دریافت کارت اهدای عضو اقدام کرد. اقدام بسیار مهم دیگر، راهاندازی شعبه انجمن اهدای عضو در بوشهر است که مراحل اداری و آغازین آن سپری شده و با هدف ارتقای فرهنگ اهدای عضو و حمایت از خانوادههای اهداکنندگان که برخی از آنها در فقر مطلق به سر میبرند، به زودی آغاز به کار میکند.
- در پایان اگر توصیه یا سخنی با مخاطبان دارید، بفرمایید.
- جا دارد از مسوولان کمیته امداد تشکر کنم که با گروه تخصصی دانشگاه همکاری و همراهی میکنند و همراه همیشگی خانوادههای اهداکننده عضو هستند. آنچه در این بین یک ضرورت و الزام جدی است، آن است که این خانوادهها را رها نکنیم. اینها به معنای واقعی ایثار کردند. از مسوولان استانی و امامان جمعه درخواست دارم در راستای نهادینه کردن این فرهنگ تلاش و ما را در این مسیر یاری کنند. جا دارد فرمانداران و شهرداران پارکی را به نام این عزیزان اختصاص دهند تا در آن مکان درختکاری شود. این اقدام پسندیده در برازجان در حال پیگیری است و امیدوارم در شهرهای دیگر استان نیز شاهد این اتفاق خیر باشیم.
ما مدیون دستهایی هستیم که برگه رضایتنامهها را امضا میکنند. کسانی که بین مرگ و زندگی دست و پا میزنند و باید برگه اهدای عضو جسم عزیزشان را امضا کنند. پدری که توان رضایت دادن ندارد و مادری که باید محکم و مقتدر ایستادگی کند و برای اهدای عضو عزیزش رضایت دهد یا زنی که برای همسرش و پدری که برای ... رضایت میدهد. اینها در جدال نابرابری میجنگند و البته پیروز میدان میشوند. برخی از این مادرها میگویند اعضای عزیزشان را در راه امام حسین (ع) دادهاند، پس گریه بس است! برای آنچه در راه حسین دادی گریه نکن... شاد باش.