کریم جعفری:
فردا سالروز درگذشت بنیانگذار انقلاب اسلامی است. آیتالله سیدروحالله موسوی خمینی که بدون شک یکی از تاثیرگذارترین و بزرگترین چهرههای تاریخ قرن بیستم و تاریخ ایران بهشمار میرود با حرکت دامنهدار و با حوصله خود با از بین بردن یک ساختار 2500 ساله، ساختار جدیدی را در فلات ایران حاکم کرد که امروز در 40 سالگی خود بهسر میبرد. امام خمینی (ره) به واسطه دانش، مطالعه، دقتنظر، صداقتی که داشت میدانست دنبال چه چیزی است، بهعنوان کسی که بیش از 50 کتاب را در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی برای چاپ هدایت کرده و دهها کتاب را در این حوزه مطالعه کردهام، به ضرس قاطع میگویم آن چیزی که ما امروز از امام خمینی میشناسیم و درک داریم، ماهیت واقعی و عینی رفتار، گفتار و خواستهای آن مرحوم نمیباشد.
ملاک قرار گرفتن برخی از مواضع امام و فراموشی عمدی برخی دیگر نمیتواند هدایتگر واقعی جامعه به مدینه فاضلهای باشد که انقلاب اسلامی برای آن شکل گرفت. امام خمینی، بر عکس بسیاری از معاصران خود که شناخت دقیقی از جامعه ایرانی نداشتند، جامعهشناس بسیار ماهری بودند که با سیاستمداری تمام توانستند با ریشهیابی دقیق مشکلات و معضلات کشور، طیفهای مختلف مردم را به سمت خود کشانده و هدایت یک انقلاب کاملا مردمی را به دست بگیرند. بر اساس فاکتورهای موجود در عرصه تحولات تاریخی، گروههای مسلح انقلابی که جاذبههای بسیاری در جهان آن روزها داشتند، در ایران کم نبودند، تعداد اعضایشان هم کم نبود، اما آنها هیچ وقت موفق به جذب تودهها به سمت خود نشدند، حتی حزب توده که نامش را به این منظور انتخاب کرده بود که اقشار مختلف مردم را جلب کند، در حالی که کمونیست بودند، دین را قبول نداشتند ناچار میشدند تا در دفاتر خود تا پیش از انحلال و فرار از کشور در دهه 1320، مکانی را بهعنوان نمازخانه اختصاص دهند. به شکلی دیگر، حرف و عمل حزب توده که به باور من، منظمترین، قویترین و متشکلترین حزب در تاریخ تحزب ایران بهشمار میرود هیچ وقت با هم همخوانی نداشت و این همان عاملی شد تا آنها هیچ وقت از سطح نخبگانِ تحصیلکردهیِ ضدامپریالیسم فراتر نروند. اما امام خمینی (ره) با استفاده از فرصتهای بینظیری که اشتباهات پهلوی دوم مانند اصلاحات ارضی در اختیار او گذاشت به سمت یک انقلاب حرکت کرد. این حرکت در یک بستر زمانی 15 ساله با عقبهای که به کودتای 28مرداد و نارضایتی عمومی از پهلوی دوم مرتبط بود، دستکم 25 سال زمان برد تا به پیروزی رسید و یکی از دلایل ماندگاری این انقلاب باوجود مخالفتها و دشمنیهای بینالمللی همین ریشهدار بودن زمانی آن در میان مردم است.
اما امروز این سوال مطرح است که ما چه میزان با آرمانها و اهداف امام (ره) فاصله داریم؟ آیا توانستهایم انقلابی بمانیم؟ آیا مردم امروز میتوانند همان روحیه انقلابی چهار دهه گذشته را حفظ کنند؟ آیا میشود همچنان از مردم خواست تا به آرمانهای سالهای 1357 و 1358 وفادار بمانند؟
در حالی که انقلاب پس از 40 سال چند بار پوست انداخته و جوانههای جدیدی در بستر حرکت دینی آن شکل گرفته است، اما بهنظر نمیرسد ما توانسته باشیم در این بستر آنچنان که شایسته و بایسته است حرکت کرده و آیندهنگری کنیم. هر چه که ما به لحاظ زمانی از سال 1357 فاصله میگیریم، به همان میزان هم دچار فراموشیهای سهوی و عمدی میشویم، فراموشیهایی که نشان میدهد به همان دلایلی که امام خمینی (ره) به پا خواستند، امروز ما دچار همان مشکلات عدیده هستیم، مشکلاتی که عمده آن ناشی از مدیریت فاسد و منافق است که توانستهاند به شکلی عجیب در ساختار کشور رخنه کرده و مانند موریانه ریشههای اصیل انقلاب را آلوده کنند.
آرمانهای امام، در اصلیترین شکل خود مبارزه با فساد بود، نه اینکه متاسفانه امروز فساد به شکلی عجیب و باورنکردنی در کشور نهادینه شده باشد و هیچ انگیزهای هم برای مقابله با آن وجود نداشته باشد. اختلاس، دزدی، ارتشاء، افزایش میزان طلاق و .... آفتهای وحشتناک جامعه امروز است که نیاز به مدیریت و کارشناسی دقیق دارد. در این میان، رفتارهای داعشگونه برخی از افراد فرصتطلبی که موفق به حضور در نهادهای قدرت شدهاند نیز خود مزید بر علت شده تا مردم خود را از آرمانهای انقلاب و امام دورتر ببینند... باید فکری کرد.