بامداد جنوب- هدی خرمآبادی:
شواهد حاکی از مهاجرت اجباری و خالی از سکنه شدن برخی از مناطق ایران است. به دنبال خشکسالیها و اقدامات ناشیانه و گاه نابخردانه بشر، اینک شاهد مهاجرتهای اجباری هستیم. ما به ناچار دل به کوچ میدهیم. با وجود اینکه شاهد دل سپردن به چنین کوچهای نابهنگام و ناخوشایندِ اجباری هستیم اما همچنان به پاییز میاندیشیم و دلخوش به «بهاران» نیستیم. ۱۷ ژوئن همزمان با ۲۷ خردادماه، روز جهانی مقابله با بیابانزایی است. این روز تنها یک شعار و تاریخ در تقویم ما نیست، چراکه حیات بشر بدان وابسته است و ما ناچاریم که دست از شعار سر دادن برداریم و برای احیای سرزمین ارزشمندمان آستین همت بالا بزنیم. در ادامه برای بررسی وضعیت مهار بیابانزایی در ایران با کارشناس محیط زیست، کویرشناس و عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها، مراتع و تحقیقات بیابان کشور گفتوگو کردیم.
محمد درویش در پاسخ به این سوال که وضعیت ایران را در مهار بیابانزایی چگونه ارزیابی میکنید، گفت: در چند سال اخیر متاسفانه عملکرد محسوسی در مهار بیابانزایی نداشتهایم. یکی از دلایل عملکرد منفی در مقابله با بیابانزدایی متوجه فقیر بودن دستگاههای متولی با بیابانزایی است. متاسفانه دستگاههایی متولی مقابله با بیابانزایی هستند که در شمار فقیرترین دستگاههای حاکمیتی قرار دارند. کمترین بودجه پرسنل و اعتبارات نرمافزاری و سختافزاری در اختیار دو دستگاه متولی مقابله با بیابانزایی (سازمان محیط زیست و سازمان جنگلها و منابع طبیعی) قرار دارد و بیشترین میزان نارضایتی در میان پرسنل این دو دستگاه است، پس نمیتوان در چنین شرایطی انتظار بهبود داشته باشیم.
درویش با اشاره به اینکه به تازگی خط لوله گاز عثمانبند از یکی از اراضی گذشته است که حدود 100 متر از جنگلهای زاگرسی که زیستگاه خرس قهوهای است را نابود کرده، تصریح کرد: اگر این جاده از 500متر آنطرفتر میگذشت و از زمینهای دشتی عبور میکرد، آن همه کوهبرداری و هزینه نداشت. دولت تنها مالکیت زمین را از مردم بخرد اما تنها به این دلیل که دولت نیازی به تصرف اراضیاش ندارد از مسیر جنگل گذشت.
وی در پاسخ به این سوال که چرا در مهار بیابانزایی موفق نبودهایم، خاطرنشان کرد: مطابق گزارشهای کمیسیون اصل 90 در یک دهه اخیر، 4 میلیون هکتار از عرصههای منابع طبیعی به صورت رسمی و قانونی تغییر کاربری داد شده و این به معنای واقعی مصداق بارز بیابانزایی است.سازمان منابع طبیعی که حدود 110 سال از عمرش میگذرد، حدود 2 میلیون هکتار درختکاری کرده و 4 میلیون هکتار بیابانزایی!
این عضو هیات علمی موسسه جنگلها و مراتع با بیان اینکه در شرح وظایف رئیس سازمان جنگلها و منابع طبیعی تغییراتی ایجاد شده است، تاکید کرد: وزیر جهاد به رئیس جدید این سازمان اعلام کرده که موظف است روند واگذاری عرصههای منابع طبیعی به وسعت 500 هزار هکتار را برای تغییر به اراضی کمشیب کشاورزی فراهم کند. این بدین معنی است که ما در سازمان جنگلها شرح وظیفهای داریم که آشکارا با هدف این سازمان که حفظ منابع طبیعی است پارادوکس دارد. عیسی کلانتری هم از زمانی که به این سازمان آمده است، 77 هزار هکتار از وسعت مناطق 4 گانه تحت حفاظت این سازمان را کم کرده و برای این تخلف، قانونی که در شورای عالی محیط زیست تصویب کرده است. این در حالی است که سازمان محیط زیست موظف بوده تا سال 2018 ، 17 درصد از عرصههای طبیعی کشور را در شمار مناطق تحت حفاظت قرار دهد. وقتی دو دستگاهی که قرار بود از طبیعت ایران حفاظت کنند اینگونه تیشه بر ریشه طبیعت ایران زده و میزنند، چطور از دیگر دستگاهها انتقاد کنیم.
درویش در ادامه با اشاره به اینکه ایران عضو کنوانسیون مقابله با بیابانزایی است و برنامههای طرح مقابله با بیابانزایی تحت عنوان اقدام ملی به تصویب مجلس شورای اسلامی و سازمان ملل رسیده است، گفت: قرار بود مطابق این برنامه 20 ساله نرخ بیابانزایی سالانه حدود یک درصد کاهش یابد اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه ایران که از جمله نخستین کشورهای عضو در این کنوانسیون بوده است (از سال 73 به این کنوانسیون پیوسته است) در طول 24 سال اخیر بیشترین روند بیابانزایی را داشته است.
وی خاطرنشان کرد: ما 24 سال پیش تالاب بختگان، ارژن، پریشان، گاوخونی، ارومیه، آلاگل و آجی گل داشتهایم و حالا نداریم، اینها یعنی روند رو به رشد بیابانزایی در کشور.
به گفته این کارشناس، طی 24 سال گذشته 18 میلیون از جنگل بلوط و 5 میلیون شمشاد از جنگلهای هیرکانی از بین رفتهاند.
درویش با بیان اینکه در سال 73 هیچ کدام از روندهای بیابانزایی و فروچالههایی که امروز از آنها یاد میکنیم وجود نداشت،گفت: اینها نشان دهنده این است که ما به جای مقابله با بیابانزایی در حال فرو رفتن در بیابانزایی هستیم. از این بدتر این است که معمولا مدیرانی برای این دو دستگاه انتخاب میشوند که بیشتر از اینکه نگران حوزه تحت مدیریتشان و افت کارایی سرزمین باشند، نگران رضایت مدیران بالادستی خود هستند. ناخوشایند است که بگویم سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری همیشه حیات خلوت دولتها بودهاند و تا وضع اینگونه باشد، ما هر روز در گرداب خودخواهیها و قصورات غرق میشویم.
بیایید برای حفظ ایران، با هم و کنار هم کاری کنیم. ژستهای مدیریتی را کنار گذاشته و کمی مردمی بیندیشیم، مردمی زندگی کنیم و مردمی عمل کنیم. ما همیشه از کنار هم بودنمان نتیجههای قابل قبولی گرفتهایم. از این با هم بودنها برای احیای ایران درس بگیریم.