کریم جعفری:
این روزها، بیشترین خبرهایی که در فضای مجازی منتشر میشود حاصل ترجمه گروهی مترجم غیرحرفهای مستقر در خبرگزاریهای مختلف که از نظام پول میگیرند و گروهی دیگر که عامدانه دست به ترجمه خبرهای دروغ خبرگزاریهای خارجی به فارسی و انتشار آن در سطح گسترده هستند، است. این مترجمها که مانند ماشین ترجمه بدون آنکه فرق نقل و نبات را بدانند، در حال حاضر بزرگترین ضربات را به پیکر کشور وارد میکنند. بنده بارها بهعنوان یک خبرنگار در مورد این ترجمههای بیماهیت نوشته و تاکید داشتم که باید مراقبت کرد. متاسفانه در کشور ما یک بیماری وجود دارد بهعنوان داشتن رسانه، یعنی هر باند، تشکیلات، گروه و جریانی میخواهد برای خود رسانه داشته باشد، حالا سایت، روزنامه، هفتهنامه و این روزها هم کانال. عدهای هم میخواهند از رسانه کاسبی کنند و عملا شغلشان انتشار خبر و گرفتن پول از این و آن است و اگر کسی هم سر کیسه را شل نکرد، چنان پدری ازش در میآورند که روزی صد بار آرزوی مرگ کند.
همه اینها یک دلیل دارد و آن نیز بیطرف نبودن تنها رسانه دیداری و شنیداری کشور است که بوق یک گروه و جریان خاص است. در کشوری مانند لبنان، همه گروهها هم روزنامه دارند، هم سایت و هم شبکه رادیو و تلویزیونی، در عراق، افغانستان و سایر کشورها، دوستان ما شبکههای خصوصی دارند اما چون در کشور خودمان این چیزها حرام است، همه دوست دارند صاحب رسانه شوند. از جانب دیگر، چون همان رسانه رسمی هم در رفتار، گفتار و عملکرد خودش صداقت ندارد باعث شده تا بازار شایعه به شدت در کشور رونق بگیرد و هر کسی که نفوذ و دوستان بیشتری در سازمان مذکور دارد، راحتتر میتواند مواضع و دیدگاههای خود را مطرح کند، طرف مقابل هم اگر پشت گوشش را دید، فرصت دفاع از خود را نیز پیدا میکند. همانگونه که پیش از این نیز بارها و بارها اشاره کردهام، ما جنگ روانی و رسانهای را به دشمن واگذار کرده و در این زمینه فقط در حال گل بهخودی زدن هستیم و این همان چیزی است که دشمن میخواهد.
روز گذشته وزیر امور خارجه در اتاق بازرگانی ایران سخنان صریح و بیسابقهای داشت که ضرورت مطالعه آن بسیار است. او در بخشی از سخنان خود با اشاره به جنگ روانی دشمن در حوزه رسانهای گفت: « این روزها خبرگزاری رویترز حدودا روزی 50 تا خبر دروغ در مورد اقتصاد ایران تولید میکند. یک گروه مشخص توسط یک کشور همسایه مورد حمایت مالی قرار گرفتهاند و این گروه وظیفه دارد که این اخبار را پخش کند و به نحوی مطرح کند که همه دنیا دارند از ایران خارج میشوند.» اینکه خبرگزاری رویترز متعلق به چه کسی است، چقدر به اخلاق رسانهای پایبند است، حقوق بشر کجاست، وظایف انسانی و گفتن حقیقت کجاست، اینها فقط مزخرفاتی است که به خورد مخاطب ایرانی میدهند. به همان اندازه که رویترز روزانه خبر دورغ منتشر میکند، در رسانههای داخلی خودمان نیز کسی با مردم صادق نیست و این عدم صداقت باعث شده تا مردمی که دنبال یافتن حقیقت هستند، شایعات را هم بهعنوان واقعیت باور کنند و این شایعات است که ریشه یک کشور را میزند.
این روزها دوستان بسیاری هستند که به صورت مرتب خبرهایی را از کانالها، سایتها و حتی خبرگزاریهای مختلف داخلی برای من ارسال میکنند و میخواهند بدانند که منشأ این خبرها کجاست؟ چه کسانی پشت این ماجراها قرار دارند، چرا ما دچار نوعی واپسگرایی در حوزه اطلاعرسانی به مخاطب داخلی شدهایم؟ چرا فکر میکنیم که مردم مدام به حرف ما گوش میکنند؟ چرا فکر میکنیم هر چیزی که مینویسیم، میگوئیم و نقل میکنیم درست است؟ در همینجا، بنده بارها خواستهام که اگر اشتباهی کردهام، حتما بگوئید و بارها هم اصلاح کردهام. اما در کشور واقعا چه کسی حاضر به اصلاح و عذرخواهی از مردم است؟ همین امر باعث شده تا بر اساس اطلاعات بسیار دقیق، چند اتاق جنگ گسترده در کشورهای همسایه و با پول همین کشورها علیه ایران ایجاد شود، خوراک این اتاقهای جنگ را هم در داخل کشور تهیه کرده و میکنند. متاسفانه بیدقتی مسوولان در نقل یک خبر، حرفهای زیاد زدن برخیها و حرفهایی که شبکههای متعدد صدا و سیما، رسانههای بیمحتوای دیگر و ... به دلیل نداشتن محتوای مفید میزنند همه خوراک تبلیغات علیه کشور شده و آن را مانند پتک شب و روز بر سر کشور میکوبند.
ما در ایران، روزهای بسیار سختی را پیشرو داریم، البته به سختی دوران جنگ نیست اما چون آن روزها ما گرفتار جنگ بودیم و صداقت بیشتری وجود داشت، آقازادهها هنوز پوشک بودند یا تاتی میکردند، جوانان بسیاری از همین مسوولان در جبهههای جنگ حضور داشتند و شور انقلابی بر کشور حکمفرما بود، جنگ روانی و رسانهای دشمن کارساز نبود. اما مسوولان و تصمیم گیران رسانهای فکر میکنند وضعیت فکری مردم همانند دهه 60 است و بر همین اساس محتوا تولید میکنند و انتظار هم دارند که مخاطب آن را قبول کند. رویترز، آسوشیتدپرس، فرانسپرس، خبرگزاریهای متعدد منطقهای و بینالمللی حضور عجیبی در کشور دارند و با اشرافی که بر فضای مجازی کشور داشته و دارند، به راحتی اطلاعات را جارو کرده و آنچه مدنظرشان است را منتشر میکنند. آنها ماموریت دارند تا این روزهای سخت را تلخ کرده و از آب گلآلود ماهی بگیرند. کافی است به توئیتهای چند روز پیش وزیر خارجه نادان امریکا نگاه کنید تا بیشتر و بهتر متوجه منظور حقیر شوید.
این اتاقهای عملیات رسانهای و روانی همانگونه که پیش از این تاکید کردم راه مقابله دارد، اما این مقابله باید با تدبیر باشد و ضرورتهای مهمی پیوست آن است. مدیریت صحیح منابع، وجود یک اتاق فکر شبانهروزی و دلسوز، حضور کارشناسان واقعی رسانه، تولید محتوای دقیق و مردمپسند، متعدد کردن مسیرهای اطلاعرسانی به مردم از طریق ایجاد بسترهای جدید، اجرای پاتکهای خبری با استفاده از توان جوانانی که در کشور این قدرت همیشگی را دارند، تسریع در اطلاعرسانی با تاکید بر صحت و سقم خبر، دادن فرصت برابر به همه جریانهای سیاسی برای اظهار نظر در مورد مسائل متعدد، افزایش اقتدار ملی در سایه حس وطندوستی در کنار اصرار بر ارزشهای دینی، ضرورت شناسایی نقاط ضعف موجود در کشور در حوزه رسانه و اهتمام برای رفع آنها، افزایش همگرایی ملی با استفاده از عناصر مقاومت تاریخی ملت ایران در برابر متجاوزان و ... از جمله مهمترین نکاتی است که باید به آنها اشاره داشت.
اینکه ما کی، چگونه و با چه ابزارهایی قرار است به سمت اصلاح برویم تا بتوانیم با این هجمه سنگین و شدید رسانهای در کنار فعالیتهای مخرب تروریستی (در این مورد بهزودی مطلبی را قلمی خواهیم کرد) که به باور بنده، همعرض بوده و توسط یک فرماندهی واحد کنترل میشوند مقابله کنیم، دستکم برای نگارنده این نوشته سخت است که بپذیرد که این رفتارها جدا از هم هستند.