کریم جعفری:
این روزها، روزهای مته به خشخاش زدن نیست، اما بیخیال عبور کردن از مسائل و شرایط هم برای یک روزنامهنگار امر چندان پسندیدهای نبوده و مردم نیز نمیتوانند از آنچه پیرامونشان میگذرد بیتفاوت عبور کنند. روز گذشته رئیسجمهور در دستوری از وزیر صنعت، معدن و تجارت خواست تا در مورد خودروهای قاچاق و ناسپاسی خودروسازان داخلی از محبت سه دههای در حقشان و بالابردن بهای تولیدات و حتی احتکار آن به مردم توضیح دهد. این درخواست را نباید رئیسجمهور از وزیر میکرد، بلکه این شخص وزیر و یا شاید هم مسوولان بخشهای خودروسازی و سازمان حمایت از مصرفکننده بودند که باید خیلی زودتر دست به کار توضیح به مردم میشدند. ورود رئیس قوه مجریه به این مساله نشان میدهد شیخ حسن روحانی بسیار تنها است، تنهاتر از آن چیزی که فکرش را بتوان کرد.
این تنهایی را نه تنها میتوان در عملکرد مسوولان کشوری مشاهده کرد، بلکه میتوان در مورد وزیر کشور هم بیان کرد که روز گذشته در نشست خبری خود صغری کبری میکرد تا خود را «فرماندهی» برای بحرانهای کشور قلمداد کند در حالی که دستپختهای شخص او نزدیکانش برای استانها عامل اصلی بحرانهای موجود در کشور است. کسانی که نه تنهایی بویی از مدیریت نبردهاند، بلکه دو دستی میز و صندلی را چسپیده تا مبادا آنها را بردارند. رحمانی فضلی روز گذشته در مورد استانداران گفت که آنها هر دو هفته گزارش میدهند و ارزیابی عملکرد آنها سخت است!! اما این گزارشها چه فایدهای دارد؟ چه کسی از مردم در مورد وضعیتشان نظری خواسته و عملکردی دیده است؟ چه کسی میتواند تایید کند حرفهایی که یک بهحساب استاندار میزند، صحت دارد یا ندارد؟ وقتی استانداری جلسه میگیرد و در امور رسانهها دخالت بیجا میکند و کنترل زیر دستانش را ندارد، آیا رسانه هم باید از عملکرد ناچیز او حمایت کند؟ آیا باید او را دید و به او بها داد؟ وقتی نماینده در یک جایی دولت دروغ میگوید، باید چه کرد؟ دحسن روحانی را وقتی میتوان تنها دید که دستچین کردنش برای اطرافیان جمع اضداد بوده است، او رئیسجمهور جریانهای سیاسی شده و هر وزیر، رئیس سازمان، معاونی و یا استانداری متعلق به یک جریان است و آنها به جای وفاداری به رئیسجمهور، به جریانهای خود وفادار بوده و اصلا هم برایشان مهم نیست که آینده این دولت چه خواهد شد.
بهعنوان مثال در عملکرد فلان مدیر دولتی، باید ابتدا بخش بازرسی همان نهاد دولتی اشراف داشته باشد و هشدار دهد، نه اینکه باید سازمان بازرسی مثلا به یک استاندار نامه بزند که فلان معاونت مشکلات اقتصادی با فلان پیمانکار را دارد یا رئیس سازمان بازرسی در مورد ورود خودروهای خارجی ورود کرده و نسبت به افزایش بیرویه قیمت خودرو و احتکار آن توسط خودروسازان اطلاعرسانی کند تا بعد رئیس دولت بیاید و از وزیر صنعت، معدن و تجارت بخواهد که در این مورد گزارش دهد، این گزارش دیگر به درد نمیخورد چرا که همه چیز را مردم بهتر از دولت میدانند.
با این حال، ضرورت شفافسازی در مباحث اقتصادی این روزها میتواند مردم را آرام کند، روراست بودن با مردم، پیوند نزدیک داشتن با مردم، دور نبودن از مردم، کار کردن برای مردم یک اصل است، نه اینکه یکی بیاید و بگوید ما نوکر مردم هستیم و بعد هم تمام فک و فامیل خودش را ببرد سر کار و چون چیزی از مدیریت نمیداند و بلد نیست، مدام تهدید کند!! این روزها، پستهای مدیریتی مانند ماست خرید و فروش میشوند و کافی است شما پول داشته باشید به راحتی مدیر یک جایی خواهید شد و این مساله را میتوانید از زبان خیلیها بشنوید.