بامداد جنوب - الهام بهروزی:
هر ساله با فرارسیدن هفدهم مردادماه که بهمناسبت سالروز شهادت محمود صارمی در مزار شریف این روز به نام روز «خبرنگار» (در سال 77) نامگذاری شد، زمین و آسمان دست به دست هم میدهند تا با برگزاری نشست خبری و جشن این روز را برای اصحاب رسانه خجسته و میمون جلوه دهند؛ قشری که بهیقین پیشقراولان و پیشگامان روشنگری و آگاهیبخشی در جامعه بهشمار میروند اما شوربختانه تجریه زیسته نشان داده که همیشه در معرض تهدید و بیتوجهی قرار داشته و گاه بهطرز غیرانسانی مورد ضرب و شتم واقع شدهاند!!! البته با همه اینها، خبرنگاران از جایگاهی مهم و والایی در نزد مردم برخوردارند که ای کاش مسوولان و مدیران دستگاههای دولتی و اجرائی نیز به این جایگاه باور داشتند.
همواره تاکید شده که رسانهها در رسالت خود با دیدی واقعگرایانه و در راستای منافع جامعه و بهدور از حب و بغض و خردهحسابهای شخصی ظاهر شوند، چراکه هر زمان در گزارش یا خبری سلیقه شخصی یا حب و بغض نگارنده آن وارد شود، شک نکنید که از رسالت روزنامهنگاری باز خواهد ماند اما باید پذیرفت که روزنامهنگاری از خبرنگاری وسیعتر است، زیرا او مسائل موجود در جامعه را زیر ذرهبین برده و با نگاهی دقیقتر و شفافتر مورد کند و کاو و تحلیل قرار میدهد و عمدتا برای رسیدن به واقعیت گاه نقش یک بازیگر حرفهای را ایفا میکند تا از این رهگذر به هدف خود که همان رسیدن به کنه حقیقت است، دست یابد. شوربختانه در این سالها رسانههای ما بهدلایلی استقلال خود را از دست داده و از اینرو، خواه ناخواه گرایش یافتهاند به سوی مسوول یا دستگاهی که این یک آفت بزرگ برای رسانه است و موجب بیماری آن میشود. امروز ما در بوشهر بهوفور با این آفت روبهرو هستیم و عمدتا با خبرها و تیترهای سفارشی و متملقانه در برخی از رسانهها مواجه هستیم.
شوربختانه اینقدر این کار مورد خوشایند مدیریت ارشد و مسوولان استانی واقع شده که دیگر جایی برای شنیدن یا خواندن گزارشهای انتقادی که برخاسته از مشکلات و دغدغههای مردم این خطه است، نگذاشته است. در این گزارش روی سخنم با عبدالکریم گراوند، استاندار بوشهر است که کوشید با برگزاری نشست خبری روز خبرنگار را پاس بدارد و همچنین در جشنهایی که بهمناسبت پاسداشت این روز برگزار شد، حضور داشته باشد که این جای تحسین دارد اما در این میان، چندین مساله مطرح است که کوشش شد بهعنوان یک روزنامهنگار از زاویه دید خود به آن بپردازم؛ شاید بیتاثیر نباشد؛ چون استاندار در جشن خانه مطبوعات که هفدهم مردادماه با حضور برخی از مدیران استانی و اصحاب رسانه در سالن اجتماعات ادارهکل بنادر و دریانوردی استان بوشهر برگزار شد، تاکید کرد که نقدهای سازنده را میشنود و به آنها توجه میکند.
گراوند در بخشی از این جشن با اشاره به اینکه رسانهها خبر را آلوده به حب و بغض نکنند، گفت: هنر خبرنگاران در این است که بتوانند بدون نگاههای سیاسی و شخصی واقعیتهای جامعه را نمایان و از آلوده کردن خبر به اختلافهای شخصی پرهیز کنند.
در ذیل این ادعای وی باید تاکید کرد، آقای استاندار آیا خود، نگاه مستقل و بدون حب و بغض به رسانهها دارید؟!! من در این مجال نگاه شما را میخواهم جلب کنم به چندین دغدغه فرهنگی که تبدیل به چالشی لاینحل شده است و بارها در رسانه متبوع خود به آن پرداخته شده اما گوش شنوا و دیده بینایی برای آن یافت نشد اما شما نقدپذیری خود را دستکم برای ما به اثبات برسانید تا ما نیز با دلگرمی بتوانیم از دردها و مشکلاتی که در حوزه تخصصیمان مواجه میشویم، بنویسیم و امید برای مرتفع شدن آن وجود داشته باشد! آقای گراوند آخرین نشستی که با کنشگران، فعالان، هنرمندان و ادیبان هماستانی داشتید، کی بوده است؟!! دو تا از طرحهای پیشنهادی مشاور فرهنگی خود (که از قضا از اهالی رسانه است) که در زمینه رشد و ارتقای فرهنگ و هنر غنی و ارزشمند بوشهر مطرح و اجرائی شده، در نشستهای خبری و تریبونهایی که در اختیار دارید، بیان و به تاثیری که بر این حوزه گذاشته، اشاره کنید!!!
نمیدانم کلیپهایی که بهتازگی در فضای مجازی راوی دردها و حقخواهی قشر محروم و نجیب بافت قدیم در اعتراض به وضعی که مالک جدید این املاک برای آنها ایجاد کرده، نگاهی انداختهاید؟!! بافتی که هویت فرهنگی شهر را بهوفور بانگ زده اما اینک با اهالی آن با نامهربانی برخورد میشود و حکمهایی که یکی پس از دیگری تیشه به ریشه زندگی محرومانه مردم آنجا میزند، ما از این نامهربانی با نگاهی واقعگرایانه نوشتیم اما شما فقط در خصوص حفظ بافت هر از چندگاهی سخنانی اتوکشیده گفتید و گذشتید و اگر غیر از این ادعاست، پس چرا حال بافت تاریخی و اهالی آن هر روز بدتر از روز قبل میشود؟!! اگر ما رسانهها صدای آنها نباشیم، آیا شما وقعی به این دادخواهی مینهید؟
بدیهی است که یک روزنامهنگار بیش از هر چیزی باید وجدان بیداری داشته باشد تا بهخاطر منافع فردی چشم بر منافع عموم مردم جامعه نبندد؛ از اینرو، نمیتوان در مقابل تیترهای شعاری که عمدتا در برخی از خبرگزاریها و رسانههای مکتوب در حمایت از مسوولی زده میشود، سکوت کرد؛ چراکه گاه این تیترها همچون سنگری برای مسوولان و مدیرانی که عمدتا انتصاب آنها از روی ژن برتر بوده نه شایستگی، عمل میکند. از اینرو، نتیجه همین تیترهای حمایتی چیزی جز حرمان و فلاکت برای استان نبوده است. البته گفته گراوند مبنی بر اینکه «در انتخاب نوع تیتر باید مراقبت کنند تا تیتر انتخابی آنها پیام معکوس به جامعه ندهد»، قابل تامل است اما وقتی آب نیست، چه تیتری باید زد؟!! باید ایستاد و برای انتخاب مدیری نالایق از سوی او دست زد؟!! رسالت روزنامهنگاری ایجاب میکند که فرد زبان گویای جامعه باشد و واقعیت را با همه تلخیهاو عریانیهایش به نمایش بگذارد. متاسفانه گراوند با همه مهربانی و ملایمتی که در رفتارش از خود نشان داده اما باید اعتراف کرد نقدپذیر نبوده؛ چراکه عملکرد او در این مدت ثابت کرده، تاب دیدن تیترهای انتقادی ندارد، تیترهایی که واقعیت را معکوس نمیکند و همانگونه که وجود دارد، مطرح میشود تا کمی مدیران و مسوولان زیر دست وی را به خود آورد و بدانند همیشه رسانههایی هستند که خواب را بر چشمان خوابآلودشان حرام کند؟!!
در این جشن همچنین گراوند در ادامه سخنان خود تاکید کرد: «در پیشگاه الهی باید پاسخگوی حب و بغضهای خود باشیم از این رو در عرصه کار رسانه باید دقت نظر زیادی باشد». در تشریح این گفته استاندار هم یادآوری میشود، حب و بغض نه تنها در رسانه، بلکه در همه حوزهها امری زشت و قبیح است. متاسفانه ما بارها شاهد حب و بغض در نگاه و رفتار وی و مدیران زیردستش در خصوص رسانههای منتقد بودهایم، این در حالی است که انتقاد به مدیران بیش از تعریفهای بیجا کمک میکند، چون گزارشهای انتقادی منعکسکننده نقطه ضعف، مساله، مشکل، معضل و کمکاریهایی است که از دید مسوولان بهدور مانده و پراختن به آنها از سوی رسانههای فرصتی برای جبران سهلانگاریهاست. از اینرو، یافتن ظرفیتها و تهدیدها بخشی از کار یک روزنامهنگار با خبرنگار را تشکیل میدهد. که میطلبد مدیران با نگاهی باز با آن روبهرو شوند.
نگارنده در این گزارش بنا به تاکید خود استاندار مبنی بر اینکه «رسانهها و خبرگزاریهای بدون لکنت زبان و آزادانه بیان کنند»، واقعیت را بدون لکنت با وی در میان میگذارد و بر خود لازم دانسته تا حوزههایی که از دیده گرواند پنهان مانده یا نادیده گرفته شده، دوباره یادآوری کند که به این شرح هستند: هنر این استان چرا باید همچنان حکم یک کودک یتیم داشته باشد، چرا تئاتر زنده و سیال این استان همواره از کمبود بودجه در رنج باشد؟!!
چرا بوشهر نباید دارای یک سالن کنسرت بزرگ و یک نگارخانه مدرن و استاندارد باشد؟!! برنامههای حمایتی استاندار فعلی که نماینده دولت در استان است، از هنرمندان هماستانی کدام بوده؟ بدونشک استاندار محترم به نقش هنر در جامعه بهخوبی واقف است اما چرا در این چند سال در بیشتر برنامههای هنری جای استاندار خالی بوده است آیا این بیانگر بیمهری به فرهنگ و هنر نیست؟!! چرا نخبههای هنری و فرهنگی این شهر در این سالها از سوی استانداری چندان مورد توجه واقع نشده که شوربختانه این بسیار دردناک است. بحث تکمیل و تجهیز زیرساختهای فرهنگی در شهرهای استان هم قصهای تکراری است اما انتظار میرود دستکم نماینده دولت در ادامه، راه خود را از فرهنگ سوا نداند و به این حوزه مهربانانهتر از پیش بنگرد.
برگردیم به آغاز بحث، همانطور که در بالا اشاره شد، حضور استاندار و هیات همراهش در جشن روز خبرنگار که به همت خانه مطبوعات استان بوشهر برگزار شد، جای تحسین دارد اما سخنانی که در این نشست مطرح کرد، جای تاسف داشت، چون آنجا یک محفل شادی بود و جایی برای شنیدن سخنان تکراری نبود، چراکه او سخنان عتابآمیز خود را خطاب به روزنامهنگاران منتقد که از دید وی از دایره انصاف خارج شدهاند، در نشست خبری خود با اصحاب رسانه که صبح همان روز (چهارشنبه، هفدهم مردادماه) در سالن کوثر استانداری برگزار شد، گفته بود و مناسب این بود که در این محفل خبرهای خوبی به اهالی رسانه میداد، از تلاشش برای حفظ موجودیت رسانههای کاغذی و مجازی، از نگاه منصفانه به گزارشهای انتقادی، از حمایتش از روزنامهنگار و خبرنگار و از طرحهایی در راستای تامین امنیت شغل و جان آنها، از همدلی با روزنامهنگاران و... سخن میگفت. آنجا جایی برای عتاب نبود، دستکم به حرمت سایر خبرنگاران و روزنامهنگارانی که به این جشن آمده بودند تا کمی به خود استراحت بدهند و با دیدن همکاران سختکوش خود در گوشهگوشه استان شادی را در این روزهای سخت از خاطر نزدایند.
گراوند شوربختانه در این جشن حرکتی انجام داد که اعتراض بسیاری از اصحاب رسانه را بههمراه داشت و چه خوب سودابه زیارتی، فعال رسانهای به آن پرداخت، حضور در محفل خبرنگاران با دو محافظ!!! این در حالی بود که خبرنگاران هیچگاه به کسی آسیب نزدند، بلکه آسیب دیدند. بدون شک این محفل شویی برای قدرت نمایی نبود!!! از اینرو، میطلبید دستکم در این روز مهم، استاندار جایگاه خبرنگاران را در رفتار خود ارج مینهاد. بگذریم، زیرا «رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون». یادآوری میشود رسانههایی که مورد غضب مسوولان و مدیران واقع میشوند، بدون شک به ارزش رسالت خود پی بردهاند و نیک میدانند، رسانه جایی برای تملق و چشمپوشی بر سوءمدیریت و بیدرایتی نیست و بامداد جنوب از مسیری که در پیش گرفته، برنخواهد گشت، چراکه این رسانه از همان آغاز با خود عهد کرد که از مردم و با آنها باشد و در این سالها دبیرهای صفحات این روزنامه کوشیدند بهدور از نگاههای سلیقهای و هر گونه حب و بغضی به دغدغههایی بپردازند که رسیدگی به آنها توسعه و پیشرفت استان را در پی دارد. در پایان این گزارش با اشاره به بیتی از خواجه حافظ شیرازی: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا» مدیریت ارشد استان را به انصاف و عدالت در خصوص رویارویی با اهالی رسانه دعوت میکنیم.