بامداد جنوب:
درگیری، زد و خورد و خون نتیجه کلی هفته سوم لیگ برتر کشورمان بود که میتوان از آن بهعنوان پرحاشیهترین هفته تاریخ لیگ برتر نام برد. سنگپرانی، شعارهای تند و افشاگری توئیتری و... آنقدر آزاردهنده بود که روزنامه ورزشی «شوت» با درشتترین تیتر ممکن در کنار عکسهایی از درگیریهای روی سکو نوشت: لکه سیاه لیگ! بله هفته سوم لیگ برتر، «لکه سیاه لیگ» بود اما چرا به اینجا رسیدهایم و چاره کار چیست؟
اتفاقهای ناگوار و شاید هم تکراری فوتبال ایران در هفته سوم رقابتهای لیگ برتر به اوج خود رسید. دیدار تیمهای استقلال و پرسپولیس مقابل تراکتورسازی و استقلال خوزستان در تهران و اهواز با اتفاقاتی همراه بود که ماهها یا سالها در مورد آن میتوان حرف زد. اتفاقاتی تکراری که در این چند سال بارها شاهد آن بودهایم ولی هنوز چارهای برای جلوگیری از آن پیدا نشده است. در این دو بازی، افرادی مصدوم و عدهای نیز با سوءاستفاده از شرایط ایجاد شده سمتوسوی کریهای فوتبالی را تغییر داده و بهدنبال بهرهبرداریهای خود از این هیجانها بودند، موضوعی که بهنظر میرسد به چالشی بزرگ برای فوتبال ایران تبدیل شود.
حاشیه و درگیری در فوتبال غیرعادی نیست، نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان، فوتبال و درگیری هواداران دو مقوله مترادف و همسو هستند اما این که کریهای فوتبالی هواداران بعضا به سمت و سوی شعارهای سیاسی میرود، موضوعی است که کمتر در فوتبال روز دنیا دیده شده است.
اما اگر اخبار دنبال کرده باشید، دیدار پرسپولیس تهران و استقلال خوزستان درگیریهای سنگین و اتفاقات تلخ و ناگواری را بهدنبال داشت. درگیری و شعارهای بیضابطه و خارج از فوتبال شرایطی را در این دیدار ایجاد کرد که بارها داور مسابقه و بازیکنان پرسپولیس مجبور به توقف بازی شدند. بسیاری از افراد درباره دلایل این درگیری اظهارنظر کردند. بازیکنان پرسپولیس نوک پیکان حمله را به سوی لیدرهای پرسپولیس گرفتند. لیدرهایی که در بازی هفته دوم و در استادیوم آزادی مقابل دیگر تیم خوزستانی شرایطی را ایجاد کرده بودند که بهنظر میرسد حوادث هفته سوم در اهواز تلافی ماجراهای استادیوم آزادی در هفته دوم بوده است.
سنگباران اتوبوس پرسپولیسیها در اهواز و مصدومیت بسیاری از هواداران در این دیدار تنها روایت کوچکی از ماجراهای تلخی است که فوتبال ایران در روز اول از هفته سوم به خود دیده است. البته این نخستینبار نیست که در اهواز و در خلال لیگ برتر واژه «سنگ» هم پای «توپ» در یک مسابقه فوتبال تکرار میشود. تعدادی از تماشاگران در ورزشگاههای خوزستان چند سال است با پرتابهای موفق باعث شکستن سر بازیکنان، هواداران رقیب و حتی سرمربی میشوند! سال ۹۱ در نتیجه همین سنگپرانیها سر حسین فرکی، مربی محجوب فولاد را شکستند و اردیبهشت امسال در آبادان و در فینال جام حذفی چشم اسماعیل بهداروند، هوادار استقلال در نتیجه پرتاب سنگ کور شد!
دیدار استقلال برابر تراکتورسازی در روز دوم هفته سوم نیز کمتر از دیدار پرسپولیس با استقلال خوزستان حاشیه نداشت. درگیریهای هواداران خونگرم تبریزی و طرفداران استقلال از ساعتها پیش از آغاز بازی شروع شده بود. درگیری که به نظر میرسد اینبار شروع آن ارتباطی با تلافی رفتاری لیدرها نداشته است. هواداران تراکتورسازی که بعضا در «آزادی» رفتارهای خارج از قاعدهای از خود نشان میدادند اینبار نیز مطابق گذشته با رفتارها و حرکات خاص هواداری خود به تهران آمده بودند اما ظاهرا مشکل هواداران تراکتور نبودهاند.
ماجرا از جایی آغاز شده که مسوولان انتظامی ورزشگاه در پی کنترل بعضی از رفتارهای «تحریکآمیز» عده معدود از هواداران تراکتورسازی بر آمدهاند. رفتارهایی که نه شان فوتبالی داشته و نه شان هواداری. برخورد ماموران یگان ویژه با هواداران تراکتورسازی سرآغازی شده برای ایجاد درگیری و چالش هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی با ماموران ورزشگاه آزادی. این حرکت در ادامه زمینساز سر دادن شعارهای هنجارشکن و درگیریهای فیزیکی بوده است.
اتفاقات حاشیهساز دیدار استقلال و تراکتورسازی در جریان بازی و حتی بیرون از ورزشگاه آزادی نیز ادامه داشته است. موضوعی که در شرایط خاص ورزشگاه بازتاب رسانهای خارجی زیادی داشته است.
این همه سنگ از کجا میآید؟
در ورزشگاه آزادی تماشاگران از پایههای بتنی سکوها که دارای خوردگی است استفاده میکنند یا اینکه از کنار صندلیها که محل نصبشان است، سنگ مورد نیاز را به وجود میآورند اما تصاویر از دیگر ورزشگاهها نشان میدهد بخش عمدهای از سنگها، مربوط به سازه ورزشگاه نیست و از محلی دیگر به ورزشگاه میآید. دقت در عکسهای ورزشگاه غدیر اهواز این موضوع را به روشنی نشان میدهد و مشخص نیست هواداران چطور میتوانند این میزان سنگ را به داخل ورزشگاه ببرند!
در ورزشگاهی مثل یادگار امام تبریز هم همچون استادیوم آزادی میشود سنگ را از خود ورزشگاه تامین کرد اما با این حال راههای مختلف دیگری هم هست که میشود از آن طریق سنگ به داخل ورزشگاه برد. برخی از طرفداران تیمها که برای کارهای این چنینی به ورزشگاه میروند، ابتدا خودشان از گیت رد میشوند و سپس از محلی مخفی از دوستانشان که بیرون ماندهاند، سنگها را تحویل میگیرند!
با این حال نمیتوان نقش شرکت تجهیز و نگه داری را در این جریان نادیده گرفت، چراکه آنها علاوه بر دقت در موضوعات مختلف باید در اینباره هم فکری میکردند تا تماشاگران نتوانند بهسادگی ابزار مورد نیاز برای درگیری را یافت کنند. به عبارتی وظیفه آنها ساخت، بازسازی یا نگهداری از ورزشگاههاست و بایستی به شکلی این کار را انجام دهند که سازه ورزشگاه، به آسانی تخریب نشود و به شکلی آسیب نبیند که هواداران بتوانند از سنگهای ایجاد شده استفاده کنند. همچنین وضعیت گیتبندی بعضی از ورزشگاهها نیز به شکلی است که میتوان پس از ورود به ورزشگاه و با هماهنگیهای ساده، نه تنها سنگ بلکه هر نیاز دیگری را تامین کرد.
ورزشگاهها دیگر برای مردان هم خطرناک شده است
سالها پیش سرباز احمدی را در اصفهان با پرتاب ترقه کور کردند و تقریبا در تمام ورزشگاههای ایران دستکم یکبار با پرتاب ترقه و سنگ و صندلی و ... خونی به زمین ریخته است! چرا؟ جز اینکه ورزش برای لذت است؟ کار را به جایی رساندهاند که ورزشگاهها نه تنها برای زنان که حتی برای مردان هم خطرناک شده! اطلاق واژه «تماشاگرنما» خودفریبی است. همهچیز هم در سنگ خلاصه نمیشود. فحاشیهای جنسی شاید زخم به جا نگذارد اما روان قربانیان را کبود میکند. برای کسی مهم است؟
تا روزی که از ورزشگاههایمان جنازه بیرون نکشیم، همین ماجرا ادامه خواهد داشت. همین سرشکستنها، فحاشیها، تخریب صندلی و نرده و... چه خشم متراکمی دامن جامعه را گرفته است و بیچاره فوتبال که به عرصهای برای خالی کردن این عصیان و بیزاری تبدیل شده است.
عبدالرحمان شاهحسینی، رئیس سابق کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال و قاضی بازنشسته دادگستری، درباره دلایل شکلگیری ناهنجاری در استادیومهای ورزشی در گفتوگو که با ایسنا داشت در مورد این اتفاقات، گفت: کریخوانیهای هوادارای در فوتبال امری طبیعی و رایج است و معمولا در همه دنیا این اتفاق معمول است اما اینکه این کریخوانیها زمینهساز آشوب، درگیری و ناامنی شود، مقولهای است که نیازمند تدبیر و مدیریت است. اتفاقات اخیر هفته سوم لیگ فوتبال ایران باید بسیاری از مسوولان فوتبالی کشور را هوشیار کند. معتقدم نتوانستهایم از تجربیات گذشته در هفته سوم لیگ فوتبال بهخوبی بهره ببریم. اینکه با برخوردهای خارج از قاعده و ملتهبکننده زمینهساز ایجاد درگیریهای بزرگتر شویم، کنترل اوضاع نیست. کشور در وضعیت خاصی قرار دارد و تمام مدیران کشور نیز حساسترین دوران مدیریت خود را پشت سر میگذارند.
هرگونه اشتباه سهوی و عمدی نتایج غیرقابل جبرانی را به همراه خواهد داشت. باید با درک وضعیت موجود بتوان با مدارا و تسامح از بروز اتفاقات آشوبطلبانه در فوتبال جلوگیری کرد.
رئیس سابق کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال در ادامه با انتقاد از مسوولان این فدراسیون، گفت: این اتفاقات نشان داد که مدیران فوتبالی ما و مسوولان برگزاری بازیها هنوز تجربه ندارند. اینکه در یک فضایی که میتوان با هماهنگی قبلی از بروز یک اتفاق جلوگیری کرد، زمینهساز درگیری و آشوب میشویم، حکایتی است که باید مدیران فوتبالی پاسخگوی آن باشند. باید با هر کسی با بی تدبیری زمینهساز بروز چنین اتفاقاتی در فوتبال شده است، برخورد شود چه لیدر باشد و چه مدیر باشگاه. این تنها راه حلی است که میتواند از تکرار اتفاقات مشابه جلوگیری کند.
سوال این است که چرا چنین اتفاقاتی باید در فوتبال ایران رخ دهد؟ چرا باید با علم به حاشیهساز بودن برخی از دیدارها تدابیر پیشگیرانه و منطقی اتخاذ نشده تا فضای فوتبالی به محفلی برای عقدهگشاییهای عدهای خاص تبدیل نشود؟ تاریخچه دیدار تیمهای تراکتورسازی، استقلال، پرسپولیس و تیمهای خوزستانی نشان میدهد که حاشیه جزئی از این بازیهاست اما چرا از تجربیات گذاشته برای کنترل و مهار هواداران استفاده نمیشود؟
امیدواریم که حداقل در هفته چهارم مسابقات کمتر شاهد چنین اتفاقات تلخی باشیم.