ایرانجوان بعد از سقوط تلخ از لیگ یک، قریب به یک ماه است که با خرمزی برای لیگ 2 کشور استارت زده است اما با نگاهی به حرکت این تیم میتوان دید که تنها هدف این تیم حضوری آبرومند و در واقع بقا و کسب تجربه با این جوانها در لیگ دسته 2 است.
در این مدت خرمزی تنها با یک سری جوان جویای نام و تشنه موفقیت کار کرده است، یعنی هدفی برای آینده که خیلی هم خوب است. جوانهایی که قبل از آنکه نیازمند مسائل تاکتیکی و تکنیکی باشند نیاز به روانشناسی فوتبالی دارند تا درک بیشتری از تیمی با قدمت 70 ساله و موقعیتی که در آن قرار دارند و در روزهای آینده آن را لمس خواهند کرد، داشته باشند.
مدیران ایرانجوان خواسته یا ناخواسته از روی هدف یا اجبار بهدلیل بیپولی در این مسیر حرکت میکنند، حرکتی ارزشمند که در آن بازگشت به لیگ یک حداقل در فصل پیشرو کمرنگ است یا بهتر بگوییم صفر است و همهچیز به آینده موکول میشود. درست است که تیم فعلی که در حال ساخته شدن است به مراتب بهتر، سرحالتر و با صلابتتر از تیم فصل گذشته است اما این موضوع میتواند جنبه خوب و بد نیز داشته باشد، خوبی از لحاظ آیندهگری و بدی از بابت حسرت و افسوس بازگشت به لیگ یک که خیلی نمیتواند قابل هضم برای هواداران باشد و انتظار میرود که مدیران این تیم در کنار این آیندهنگری با اضافه کردن چند بازیکن خوب و کلیدی که یک سر و گردن از بازیکنان فعلی بالاتر باشد هم به رشد بیشتر بازیکنان جوان خود کمک کنند و هم اینکه تیم فعلی را در حد و قواره یک تیم مدعی صعود معرفی کنند.
به هر صورت حرکت مدیران و مربیان ایرانجوان قابل ستایش است و سرمایهگذاری برای آینده در هر مکان و زمانی قابل تقدیر است البته در این راه هواداران هم میتوانند دوش به دوش باشگاه در راه آیندهسازی و بازگشتی با صلابت به لیگ یک هم قدم شوند. نگاه و توقعی دو طرفه که میتواند با چاشنی شفافیت و صداقت تبدیل به اتحاد شود.