بامداد جنوب- الهام بهروزی:
دوران کودکی مناسبترین دوره برای روی آوردن به کتاب است؛ چراکه کودکان در این دوره مستعد پذیرش عادات نیک و بد هستند و اگر در این زمینه والدین بتوانند بستر مناسب را برای رشد و و بالندگی و تربیت صحیح کودکان فراهم کنند، بدونشک فردی سالم به جامعه تحویل خواهند داد. در این خصوص کتاب میتواند نقش موثری ایفا کند، زیرا افرادی که از کودکی جذب دنیای کتاب میشوند، دنیای آرامتری در ذهن آن آفریده و تعقل و تفکر جزئی از زندگیشان میشود. البته در این میان نظام آموزشی که دومین مرحلهای است که کودک پا به آن میگذارد، نیز در این خصوص نقشآفرین است. بدیهی است وقتی فردی در خانوادهای کتابخوان و مدرسهای با کادر آموزشی اهل مطالعه بالنده میشود، شانس فراوانی برای تبدیل شده به فردی کتابخوان و کتابشناس دارد.
از اینرو، در سالهای اخیر که بهدلیل فراگیری فضای مجازی، نقش کتاب در زندگی امروزیهای کمرنگ شده، سیاستگذاران درصدد برآمدند تا با اجرای طرحهای خلاقانه و نوآورانه، فرهنگ کتاب و کتابخوانی را در کشور گسترش دهند. از جمله این طرحها میتوان به طرح پایتخت کتاب ایران، راهاندازی باشگاههای کتابخوانی در مدارس و طرح کتابخانههای کلاسی مدارس اشاره کرد که خوشبختانه بوشهر در این چند طرح توانست تاثیرگذار و راغب ظاهر شود تا جایی که مبدع طرح کتابخانههای کلاسی مدارس از این استان است و او کسی نیست جزء عبدالمحمد شعرانی؛ همان معلم کوچکترین مدرسه دنیا که با سختکوشی و درایت ثابت کرد خواستن توانستن است. وی پس از ۹ سال تدریس به عنوان رئیس اداره سلامت و تندرستی و مشاور جوان مدیرکل آموزش و پرورش و عضو بنیاد نخبگان و انجمن خیرین مدرسهساز استان بوشهر مشغول به فعالیت شد و اینک بهعنوان رئیس اداره سلامت و تندرستی ادارهکل آموزش و پرورش خوزستان مشغول به خدمت است.
شعرانی ایده و طرح ایجاد ۳۱۴ کتابخانه کلاسی در ۳۱۴ مدرسه روستاهای کوچک و محروم استان بوشهر را مطرح و با جذب کمک خیرین به اجرا درآورد که این طرح از سوی وزارت آموزش و پرورش بهعنوان طرح نمونه انتخاب و وی بهعنوان مجری این طرح در کشور معرفی شد. گفتوگویی را با عبدالمحمد شعرانی در خصوص فرهنگ کتابخوانی و طرح کتابخانههای کلاسی مدارس صورت دادیم که شما را به خواندن آن در ادامه دعوت میکنیم.
آقای شعرانی نخست بفرمایید از چه دورهای دنیای تاملبرانگیز کتابخوانی را تجربه کردید و در این مسیر چه کسی مشوق شما بوده است؟
از آنجایی که من در یک خانواده فرهنگی بزرگ شدم و همانطور که اطلاع دارید خواهر و برادرهایم اکثرا معلم هستند، خواه ناخواه به محض یادگیری سواد ابتدایی شروع به مطالعه کردم. از کیهان بچهها گرفته -که هفتهای یکبار چاپ میشد- تا خواندن ستون آفتابگردان روزنامه همشهری که مخصوص بچهها بود. البته در این میان در کلاسهای بالاتر عضو کتابخانه مدرسه شدم و درست در همین زمان بود که آثار میرکیانی و مرادیکرمانی آشنا شدم و مجذوب جملات ساده و بیشیله پیله و فضای قابل لمس آثارشان شدم و دیگر کتاب شد بخش جداناپذیر زندگیام. در ادامه به عضویت کتابخانه شهر درآمدم و همین طور پلهپله کتابخوانی را ادامه دادم. در زمینه کتابخوان شدنم هم باید بگویم افزون بر خانوادهام، مازیار هوشمند معلم کلاس چهارمم نیز نقش داشت؛ چون بهخاطر دارم وی همیشه در آغاز کلاس شعر میخواند و این حس خوبی به ما دانشآموزان میداد و مرا به حوزه کتابخوانی و شعرخوانی راغبتر میکرد.
شما در دورهای در کوچکترین مدرسه دنیا بهعنوان معلم مشغول به فعالیت شدید، از نقاط قوت شما در این دوره افزون بر توجه به کتابهای درسی، تلاش کردید که دانشآموزانتان را با کتابهای غیردرسی انس بدهید، فکر میکنید این مهم چه تاثیری در کتابخوان شدن آنها گذاشت؟
بهتبع تاثیر بسیاری بر آنها گذاشته است. به عقیده من تا معلم خودش اهل مطالعه و علاقهمند به خواندن و نوشتن نباشد، نمیتواند توقع داشت شاگردانش اهل مطالعه و کتابخوان شوند. پس بین معلم و شاگرد رابطه علت و معلولی وجود دارد و همین علاقهمندی شاگردان به خواندن و نوشتن خود مهمترین تاثیر این مهم است.
در ابتدا چه کتابهایی شما را جذب میکرد و اکنون به خواندن چه کتابهایی علاقه دارید؟
من نخست بیشتر کتابهای تاریخی جذبم میکرد اما الان بیشتر دوست دارم سرگذشت انسانهای بزرگ را بخوانم، همچنین آثار مستند که بیشتر در زمینه جامعهشناسی و روانشناسی تالیف شده است اما در این میان، تنها کتابی که مرا خیلی جذب کرده و بیش از 10 بار آن را خواندهام؛ «شما که غریبه نیستید» نوشته هوشنگ مرادیکرمانی است که راویت کننده سرگذشت خالق خود اثر است.
وجود افرادی چون مرادیکرمانیها در ادبیات داستانی امروزی چه کمکی به جذب کودکان به حوزه ادبیات میکند؟
مرادیکرمانیها یک وزنه در ادبیات ما هستند، در واقع این این افراد دارای یکسری ویژگی خاصی هستند که برخی دیگر از آن بیبهرهاند. آنها همان نویسندگانی هستند از جامعه دور نیستند، از جنس مردمند و هر آنچه را که از یک زندگی ساده از نزدیک لمس میکنند، در کتابهایشان میآورند.
شما بهعنوان مجری طرح کتابخانههای کلاسی مدارس کشور چگونه تلاشی خواهید کرد که کتاب و کتابخوانی را در میان دانشآموزان بسط دهید؟
این طرح با هدف عادت دادن دانشآموزان به کتابخوانی، مشارکت معلم در کتابخوانی، استفاده از روش دیداری در کتابخوانی، تشویق بچهها به خلاصهنویسی، معرفی کتاب خوب، در دسترس بودن کتاب و مسوولیتپذیری کودکان برنامهریزی شد که این طرح نخستینبار از سوی من با مشاوره برخی از دوستان از جمله دکتر خسروی به آقای حصیری، مدیرکل سابق اداره آموزش و پرورش استان بوشهر پیشنهاد شد و خوشبختانه از آن استقبال کرد و ما آن را در 77 مدرسه بوشهر بهویژه روستاها اجرائی کردیم. خوشبختانه این طرح توانست جریانی را در حوزه کتابخوانی در روستاها که فضای مجازی هنوز نتوانسته در میان دانشآموزانش چندان رسوخ کند، ایجاد کند؛ البته بهزودی پژوهشی را در این زمینه آغاز خواهیم کرد تا از میزان توفیق آن در حوزه کتابخوانی مطمئن شویم. این طرح بسیار حساس است و دائم باید در قالب آن به بهروزرسانی کتابهای کتابخانههای کلاسی توجه داشته باشیم و در جریان آن هر سال قرار است کتابهای هر روستا را با روستای دیگر جابهجا کنیم تا دانشآموزان با کتابهای تکراری روبهرو نشوند. انشاءالله بهزودی دبیرخانه طرح کتابخانههای کلاسی مدارس در اهواز با حضور وزیر آموزش و پرورش راهاندازی خواهد شد و ما فعالیت خود را از این استان آغاز خواهیم کرد و سپس آن را در دیگر استانها بسط میدهیم.
چرا امروزه کودکان علاقهای به کتابخوانی ندارند و آیا خانواده و نظام آموزشی در این زمینه نقشی بر عهده دارند؟
بدونشک هم خانواده و هم نظام آموزشی در این زمینه بسیار تاثیرگذار و نقشآفرین هستند. من اگر امروز به کتاب علاقه دارم بهخاطر تشویق خانواده و معلمهایم بوده است، پس خانواده به عنوان مهمترین پایگاه نقش کلیدی در تشویق کودکان به کتابخوانی ایفا میکند.
از دید شما تجهیز کتابخانههای کلاسی مدارس چقدر در جذب شاگردان به حوزه کتاب و کتابخوانی میتواند موثر ظاهر شود؟
بسیار تاثیر دارد. وقتی کتاب بهروز باشد و بهراحتی در اختیار شاگردان قرار گیرد؛ بهطور قطع انگیزه ایجاد میشود برای تشویق آنها به کتابخوانی. در این زمینه نقش معلم نیز بسیار چشمگیر است و خودش نیز باید علاقه به این امر داشته باشد و انگیزه دانشآموزان را بالا ببرد.
شما پیش از این گفتید که صرفا ترغیب بچهها به سمت کتاب کافی نیست، بلکه لازم است که ما بستری فراهم کنیم که بچهها کتابهای خوب را بخوانند، این در حالی است که امروز سوا کردن کتاب خوب از بد نیاز به یک کارشناسی دارد، از دید شما این موضوع را چگونه میتوان در مدارس عملی کرد؟
بله، من بارها اشاره کردهام که برای کتابخوان کردن کودکان باید آنها را با کتابهای خوب آشنا کرد که خوشبختانه در این حوزه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میتواند بسیار تاثیرگذار ظاهر شود؛ چون متولی کتاب کودک در کشور است و کتابهایی که در این مجموعه منتشر میشود، از سوی یک شورا بررسی و تائید میشود، از سوی دیگر وزارت آموزش و پرورش هم دست به یک اقدام مفید زده و در پایان هر بخش برخی از کتابهای درسی کتابهای غیردرسی بسیار خوبی را برای مطالعه دانشآموزان معرفی کرده است که این ایده بهخودی خود میتواند بچهها را در انتخاب کتابهای خوب بسیار کمک کند.
راهاندازی باشگاههای کتابخوانی در مدارس را چگونه ارزیابی میکنید؟
راهاندازی این باشگاهها بسیار خوب است، البته اگر نمادین نباشند؛ یعنی این باشگاهها باید در مدارس کارایی داشته باشند و مدیران باید راهکاری بیابند که یک یا دو ساعت درسی در مدارس را به کتابخوانی اختصاص دهند. البته آموزش و پرورش ساعت کلاسی پایه چهارم، پنجم و ششم را دو ساعت کاهش داده و آن در اختیار مدیران گذاشته تا برای این دو ساعت برنامهریزی کنند که مناسب است این زمان در مدارس به فعالیتهای کتابخوانی سپرده شود. مثلا با راهاندازی کافه کتاب و باشگاههای کتابخوانی برای بچههای جذابیت ایجاد کرد.
در میان طرحهای بوشهر در قالب طرح پایتخت کتاب ایران کدام طرح را تاثیرگذارتر و موفقتر دانستید؟
همین ایجاد باشگاههای کتابخوانی مهمترین نتیجه این طرح بود، زیرا باعث شد که خانوادهها و دانشآموزان نسبت به کتاب و کتابخوانی حساس شوند و از اینکه بوشهر پایتخت کتاب ایران شده، احساس غرور کنند و بهتبع مسوولیتپذیرتر در این زمینه ظاهر شوند.
تربیت مربیان زبده برای باشگاههای کتابخوانی چه تاثیری در ترغیب شاگردان به کتابخوانی دارد؟
بسیار تاثیر دارد، چراکه وقتی مربی خودش در این زمینه آموزش ببیند و کتاب به آسانی در اختیارش قرار گیرد و دولت در این زمینه همکاری کند، بدونشک با انگیزه بیشتری به معرفی کتاب به دانشآموزان و ارائه برنامههای باشگاه همت میگمارد. ولی نباید فراموش کنیم که ضرورت دارد در این باشگاهها برنامههای متنوعی اجرائی شود، مثلا در یک جلسه از یک نویسنده دعوت شود تا بچهها رو در رو با او به گفتوگو بنشینند یا از خاطرات کتابخوانی خودش برای مربیان سخن بگوید و تجربیاتش را در اختیار آنها قرار دهد، بدونشک تا مربی یا معلم آگاه و علاقهمند به کتابخوانی نباشد، نمیتوان به کتابخوان شدن شاگردان دل بست.
آیا پایتخت کتاب ایران شدن بوشهر توانست در حوزه دانشآموزی موثر واقع شود؟
بله تاثیر داشت و توانست در حوزه دانشآموزی بهخصوص با راهاندازی باشگاههای کتابخوانی موفق ظاهر شود اما ایکاش فعالیتهای کتابخوانی را درگیر یک عنوان نمیکردیم، بلکه طرحها را مدنظر قرار میدادیم و شایسته بود که پیش از اینکه شهری پایتخت کتاب ایران شود، طرحهای کتابخوانی در آنجا اجرا میشد و زیرساختهای کتابخوانی در آن شهر مورد بررسی قرار میگرفت، آنگاه آن عنوان را به شهرها میدادند. البته این طرح بیشتر جنبه تشویقی دارد و زمینهای برای تقویت زیرساختها و فعالیتهای کتابخوانی در نقاط دور و نزدیک کشور است و بهنظر میرسد در بوشهر در جذب مخاطب به کتاب مفید واقع شده است.
آثار کدام نویسندگان ایرانی و خارجی را دنبال میکنید؟
در ایران در حوزه داستان آثار هوشنگ مرادیکرمانی، رضا میر کیانی و مصطفی مستور، در حوزه مذهبی کارهای آقای شجاعی و در حوزه شعر فاضل نظری و آقای برقعی، افسانه شعباننژاد و... را دنبال میکنم و از میان نویسندگان خارجی هم آثار میلان کوندرا، پائولوکوئلیو، آگاتا کریستی و... را میخوانم.
سخن پایانی؟
از شما بهخاطر پیگیریها و انگیزههایی که به ما میدهید، سپاسگزارم.