بامداد جنوب - الهام بهروزی:
«یک قرنی میشود که عروسک شبیه علیاصغر (ع) و مختک از عراق به بحرین و سپس از بحرین به بندر دیّر میآید و به دست مرحوم بیبیسکینه مادر میرزا علی دیرّی میرسد...». این گفته مرحوم صفیه رنجبر، یکی از بانیان مختک علیاصغر (ع) بود. بدیهی است که استان بوشهر یکی از غنیترین استانها در زمینه آیینهاست؛ آیینهایی که برای شادی و عزا پا به عرصه وجود گذاشتهاند و هر کدام در نوع خود بینظیر و دیدنی است. با این اوصاف، میتوان گفت که در نقطه نقطه این خطه هر ساله با فرارسیدن ماه محرم مراسم و آیینهایی اجرا میشود که نه تنها از نظر شکل و ظاهر، بلکه از حیث محتوا و درونمایه نیز سرشار از زیبایی و بصیرت است. در حقیقت بسیاری از این مراسم، نمایشهای موسیقایی است که بازگوکننده سوز درون و پردههایی از واقعه کربلاست؛ واقعهای تراژیک که هیچگاه داغش برای مسلمانان سرد نمیشود و آنها هر ساله در ایام سوگواری سالار شهدا (ع) و خاندان و یارانش تلخترین اشکها و جانسوزترین آهها را میریزند و میکشند؛ شاید اندکی از عمق اندوه و حسرت خود بکاهند!!!
دیّر یکی از بنادر جنوبی استان بوشهر است که در آن مردمانی اهل دل و دین سالیان سال است زندگی میکنند؛ مردمانی که باورهایشان همچون دریا پاک و زلال است. آنها یکی از سینهچاکترین عاشقان حسینی هستند و میکوشند در ایام محرم با دل و جان راوی و بانی مجلس عزاداری شهدای کربلا باشند. با وجود اینکه بیشتر مردمان این بندر دیرینه صیاد و ماهیگیر هستند و چه بسا روزگار همیشه با آنها سر سازگاری نداشته اما آنها هر آنچه دارند، در طبق اخلاص نهاده و پیشکش عاشقان سالار شهدا میکنند تا به سهم خود در معرفی نهضت حسینی نقشآفرینی کنند. احمد احمدی یکی از هنرمندان جوان و عکاس و مستندساز دیّری است که در این یکی دو سال اخیر بهدنبال ثبت آیینها و معرفی آنها به دیگر نقاط استان و کشور است. او نخست با ساخت فیلم کوتاهی از محتک (مهتک یا مختک) علیاصغر (ع) درصدد برآمده تا ضمن معرفی سرگذشت آن و بانیانش پرده از فلسفه مختک در عزاداری دیّر بردارد؛ مختکی که ضامن حاجات ناگفته زنان جنوب و کودکان زیبا و معصوم بندر است؛ همانکه نماد کوچکترین شهید کربلاست.
این فیلم کوتاه که پنج دقیقه و چند ثانیه است، از زبان مرحوم صفیه رنجبر روایت میشود؛ همان که پس از مرگ مادرش، مسوولیت مختکگردانی به او و خواهرش سپرده میشود که متاسفانه خود وی نیز پس از ساخت این فیلم کوتاه، این دیار سپنجی را ترک کرده و در ادامه این مسوولیت خطیر به دخترانش سپرده میشود. مرحوم رنجبر در این فیلم مستند گفته است: «در تمام این سالها عروسک شبیه علیاصغر به دست بیبیسکینه بوده که با کمک مردم حسینه را هم میچرخانده است تا اینکه پس از مرگ وی، این عروسک به دست مادر عبدالعلی (از بانیان نخستین محتک) میرسد، پس از مرگ مادر عبدالعلی عروسک شبیه علیاصغر (ع) به دست «مشهدی مریم» مادر من (همسر حاج عبدالله رنجبر) سپرده میشود که در این زمان در طول سال مختک و عروسک در نزد مادر من نگهداری میشد و بانی مراسم خاص آن در حسینیه بود. پس از مادرم به دست من و خواهرم (غالیه) رسید و از آن پس من و خواهرم از عصر روز هشتم محرم عروسک و محتک را آماده میکنیم و به حسینه میآوریم و تا روز عاشورا در آنجا میماند و در نهایت آن را شب یازدهم محرم به خانه برمیگردانیم و زیر سر عروسک شبیه علیاصغر (ع) بستهای شیرینی میگذاریم تا سال دیگر که میان حاجتخواهان تقسیم شود».
با شنیدن این گفتهها، به فکر فرو میروم. «باور»! آری اینجا بحث باور و اطمینان قلبی مطرح است و زنانی که رنجیده از نگاههای پرسشگر و زخم زبانهای جانگداز با قلبی لرزان عروسکی را به هوای علیاصغری معصوم بر پا میگذارند و در تمام این مدت با خشوعی غیرقابل وصف، این کودک نمادین را چون مادری پرمهر به آغوش گرفته و با همه هستی خود از معبود خویش فرزندی را آرزو میکنند!!! میگویند، هر آنجا که پای صافی دل در میان است و باوری محض، محال است که خدا دست رد به تمنای بندهای بزند... . چه بسیار زنانی که با دخیل بستن به این محتک مادر شدند و سال بعد به شکرانه این کرامت الهی، کودک خویش را در محتک گذاشته و کمی به یاد علیاصغر (ع) نوای تسکینبخش لالایی را زیر لب زمزمه میکنند... . بهراستی این زیبایی را هیچ قلم یا لنزی نمیتواند روایت کند؛ چون «آن»ی در این معجزه دل وجود دارد که از بیانش هرچه غیر از ملکوتیان است، قاصر و عاجز میمانند.
مرحوم رنجبر در ادامه افزوده است: «هر سال برای حاجتروا شدن زنانی که در حسرت مادرشدن رنج میبرند یا مادرانی که کودکشان بیمار است، لباس عروسک را به آنها میدهیم تا به حاجت خود برسند که اگر حاجتشان روا شد، سال بعد هر کدام به اندازه توان مالی خود، به محتک علی اصغر (ع) کمک میکنند». وی در ادامه با با اینکه سال یک بار تمام لباس، تشک، بالش و متعلقات این محتک را عوض میکنیم، مردم لباسها و بقیه متعلقات آن را به نیت حاجبروایی میبرند، گفته است: «روز هشتم همه زنان همسایه و هیات جمع میشوند، با احترام و با پخش کردن شیرینی و شربت، با سینهزنی و نوحهخوانی مختک و عروسک شبیه علیاصغر (ع) را به حسینه خواهران واقع در محله عربها میبریم که در این سه شب برای آن لالایی میخوانند. زنانی که بچهدار نمیشوند عروسک شبیه علیاصغر (ع) را روی پای خود میگذارند و حاجروا هم میشوند».
در ادامه این گزارش پای توضیحات احمد احمدی، کارگردان این فیلم کوتاه نشستیم. وی در خصوص انگیزه خود از ساخت این مستند کوتاه به بامداد جنوب گفت: دیّر بندری است که زنانش پابهپای مردان هر ساله همزمان با دهه اول محرم به عزاداری میپردازند؛ عزاداری که نشات گرفته از آیینهای دیدنی است و میتواند نگاه هر بینندهای را به خود جذب کند اما متاسفانه بسیاری از این آیینها در حصار شهر باقی مانده و نتوانسته خود را معرفی کند که یکی از اینها همان محتک یا مختک علیاصغر (ع) است که در روز هشتم محرم در مجلس عزاداری زنان جنوب بهویژه دیّری جای پایی محکم یافته است. از اینرو، درصدد برآمدم تا نمایی از این آیین خاص را که بانیان آن صرفا زنان بودند، به نمایش بگذارم و حال و هوای غریب و ناگفتنی آن را منعکس سازم.
این عکاس در ادامه با بیان اینکه محتک علیاصغر (ع) در محله عربها که یکی از قدیمیترین محلههای دیّر بهشمار میرود، نگهداری میشود، تصریح کرد: بانی آن تا سال پیش صفیه رنجبر بود اما متاسفانه ما امسال این بانوی بزرگ را از دست دادیم و اینک دختران مرحوم مسوولیت آن برعهده دارند و امسال به نیابت مادرشان مراسم را برگزار میکنند.
احمدی با تاکید بر اینکه ما فیلم کوتاه «محتک» را با کمترین امکانات فیلمبرداری ساختیم، افزود: تمام امیدمان این است که به کمک این فیلم بتوانیم سنتهای دیرینه بندر را بهتصویر بکشیم و در ماندگاری آنها اثربخش ظاهر شویم. البته امیدواریم که این فیلم از صدا و سیمای مرکز بوشهر پخش شود و اگر فروش رفت، عایدات آن را صرف هزینههای خود هیات علیاصغر(ع) کنیم. از هیات ابوالفضل (ع) نهایت تشکر را دارم که من و سجاد سالمی (همکارم ) را در ساخت این فیلم کوتاه یاری کردند. همچنین از محمد عمرانی تشکر میکنم که تدوین آن را برعهده داشت.
این مستندساز در پایان در بخش دیگری از توضیحات خود به دیگر رسوم عزاداری در دیّر اشاره کرد و گفت: یکی از بارزترین و معروفترین سنت عزاداری در این بندر، سنج و دمامزنی است. همچنین سینهزنی، زنجیرزنی، پامنبرخوانی، آیین صبحدم، تعزیه، نذری و... از دیگر آیینهای است در دیّر اجرا میشود. لازم به ذکر است که همه دستهجات عزاداری در روز عاشورا در مقابل حسینیه اعظم گرد هم جمع میشوند و به عزاداری میپردازند. این دستههای عزاداری بیشتر متعلق به دو محله عربها و سیدصفاست (دو محله قدیمی دیّر) که امسال نیز از مراسم دیگری که در حسینیه اعظم برگزار میشود، فیلمبرداری کردهایم و به امید خدا این اثر هم بهزودی در قالب فیلم کوتاهی راهی بازار خواند شد تا پرده از یک آیین دیگر عزاداری دیّریها برداریم.
پس از پایان این گفتوگو، در ذهن خود راهی کوچههای تنگ و باریک بزرگترین بندر صیادی استان میشویم تا با نوای منحصربهفرد سنج و دمام، به مجلس سینهزنی مردانی سختکوش بنگریم که با خلوص نیت کمر خم کرده و در برهای سینهزنی تقسیم شدهاند، دستهای خود را با چرخشی بر جانب راست سینه خود میکوبند و کمی آنطرفتر زنان و دخترانی سیاهپوشی که به گرد مختکی سبز - آراسته به نوارهای طلایی و مرواریدهای براق- نشستهاند و لالاییگویان عروسک شبیه علیاصغر (ع) را آرام میسازند؛ عجب سمفونی غریبی دارد نوحهها و چهرههایی که از حسرت و اندوه پر چین و چروک شده است... آری هم عظیم است و هم غریب!!! بهراستی کدام واقعه چون واقعه کربلا توانسته تا این جای روزگار همچنان زنده و موثر قلبها را بفشارد و کوچک و بزرگ را در سوگ خود بنشاند!!! کدام حماسه توانسته اینگونه بیداریبخش و متنبهکننده باشد و پیر و جوان را به خود بخواند... . بدونشک پاسخی نمیتوان برای این همه عظمت پاسخی یافت!!! حسین (ع) و خاندان و یارانش نیک میدانستند پا به کجا میگذارند؛ ایشان آزادگی و حریت را انتخاب کردند تا در سایه آن چهره کریه ظلم و ریا یزیدیان را بیش از هر زمان دیگری نمایان سازند... . همانطور که از کوچههای ساده و صمیمی سیدصفا خیالم را جمع میکنم؛ نوای لالایی جانسوزی در گوشهایم هی تکرار و تکرار میشود؛ «لالای لالا، علیاصغرم لالا...».