bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۲۷۵۲
تاریخ انتشار: ۴۵ : ۱۹ - ۰۲ مهر ۱۳۹۷
نخست‌وزیر جدید پاکستان که به گفته هم‌وطنانش کاریزمای بالایی نیز دارد هفته گذشته به چند کشور حوزه خلیج ‌فارس سفر کرد تا سیاست منطقه‌ای خود را بیش از پیش نمایان سازد.
پاکستان به‌دنبال دوشیدن بیش از پیش اعراببامداد جنوب:
نخست‌وزیر جدید پاکستان که به گفته هم‌وطنانش کاریزمای بالایی نیز دارد هفته گذشته به چند کشور حوزه خلیج ‌فارس سفر کرد تا سیاست منطقه‌ای خود را بیش از پیش نمایان سازد. عمران‌خان به‌دنبال یک نمایش سیاسی بود که در سایه آن رقبای منطقه‌ای یعنی عربستان و ایران را متوجه قدرت پاکستان کند، بنابراین اسلام‌آباد؛ هم با واشنگتن، هم با ایران، هم با ریاض و ابوظبی یک بازی سیاسی را آغاز کرده که از دل آن به‌دنبال امتیازگیری از همه بازیگران قدرتمند منطقه‌ای است. پس سفر عمران‌خان نوعی گروکشی سیاسی و دیپلماتیک عربستان برای ایران و ایران برای عربستان، از جانب پاکستان است.

تنها یک ماه پس از ادای سوگند، در هفته گذشته، عمران‌خان به‌عنوان نخست‌وزیر جدید پاکستان اولین دور از سفرهای خارجی خود را به مقصد عربستان سعودی و امارات متحده عربی انجام داد. در این خصوص شنبه هفته جاری نیز وی در سفر خود به امارات متحده عربی، با شیخ محمد بن‌زاید، ولیعهد ابوظبی دیدار و درباره روابط دوجانبه گفت‌‌و‌گو کرد. پیش از سفر به امارات متحده عربی، عمران‌خان در عربستان سعودی دیدارهایی با  شاه، ولیعهد و وزیر انرژی عربستان داشت و در ادامه نیز با یوسف عثیمین، دبیرکل سازمان همکاری اسلامی دیدار و گفت‌وگو کرد اهمیت این سفر و تاثیر آن بر سیاست و برنامه‌های نخست‌وزیر پاکستان چیست؟ به‌خصوص که وی شعار نزدیکی به ایران را در دوران تبلیغات انتخاباتی خود سر می‌داد و پس از روی کار‌آمدنش نیز محمد‌جواد ظریف به‌عنوان اولین مقام سیاسی میهمان در دولت جدید پاکستان به این کشور سفر کرد.

اگر چه عمران‌خان در شعارهای انتخاباتی خود داعیه ایجاد روابط گسترده‌تر با ایران را در دوران نخست‌وزیریش مطرح کرده است اما باید به اقتضائات و واقعیات حاضر در میدان دیپلماسی و سیاست داخلی پاکستان هم نظر داشت. در این راستا ارتش پاکستان و I.S.I (سازمان اطلاعات پاکستان) تعیین‌کننده استراتژی بیرونی این کشور به‌خصوص در امر دیپلماسی و سیاست خارجی هستند. عمران‌خان هم مانند اسلاف خود از این قاعده مستثنی نیست، همان‌طور که هیچ نخست‌وزیر پاکستانی از آن مستثنی نبوده است. بگذارید این‌گونه بحث را آغاز کنم، از اواخر دولت اوباما تاکنون امریکا در غرب آسیا دچار بحران‌های جدی شده است؛ از جمله رفتارها و اقدامات طالبان، ظهور داعش و نیر برخی مسائل سیاسی در افغانستان و پاکستان. همین مساله هم سبب شده تیر برخی حملات در دولت تازه امریکا به سمت اسلام‌آباد و ارتش پاکستان به دلیل حمایت از طالبان نشانه رود. از این‌رو اسلام‌آباد با تغییر روش خود اکنون چند سیاست را به صورت موازی و هم زمان دنبال می‌کند. در یک سیاست حمایت ارتش پاکستان از عمران‌خان با سیاست نزدیکی به تهران به این دلیل بوده است تا هشدار و چراغ قرمزی برای کاخ سفید روشن کند که اگر واشنگتن به‌دنبال جولان در غرب آسیاست باید همراهی اسلام‌آباد را داشته باشد و حمایت‌های خود را از این کشور قطع نکند. سیاست موازی با آن‌که در سفر عمران‌خان به عربستان و امارات متحده عربی که نیروهای امریکا در منطقه در آنجا هستند، این است که ریاض و ابوظبی را به‌عنوان رقبای منطقه‌ای تهران نسبت به همراهی پاکستان با ایران تحریک کند. 

به عبارت دیگر عمران‌خان به‌دنبال یک نمایش سیاسی است که در سایه آن رقبای منطقه‌ای خاورمیانه و غرب آسیایی یعنی عربستان و ایران را متوجه قدرت پاکستان کند. لذا اسلام‌آباد، هم با واشنگتن هم با تهران و هم با ریاض و ابوظبی یک بازی سیاسی را آغاز کرده که از دل آن به‌دنبال امتیازگیری از همه بازیگران دخیل در آن است. پس در سایه این تحلیل باید گفت که اساسا عمران‌خان، نه به‌عنوان یک سیاستمدار مستقل آن چنان که سعی دارد خود را نشان دهد، بلکه بازیگر نمایشی است که I.S.I سناریوی آن را نوشته است. به هر حال نخست‌وزیر تازه کار پاکستان از آن چنان سابقه سیاسی هم برخوردار نیست که بتواند توان تقابل با سیاست‌های I.S.I را داشته باشد، به‌خصوص که عمران‌خان خود با حمایت مستقیم ارتش روی کار آمده است. 

بنابراین شاید بتوان در رفتار و شعارهای عمران‌خان برای بهبود روابط با تهران حسن نیت دید اما باید دید این حسن‌نیت در آینده می‌تواند کارساز باشد یا این‌که میدان سیاست اجازه عملی شدن برنامه‌های عمران‌خان را به او نمی‌دهد. البته در این روند به نظر می‌آید که اقتضائات پاکستان برای آینده هم چندان روشن نیست. از زمان کاهش کمک‌های نظامی امریکا به پاکستان و نیز تنش سیاسی ناشی از اختلاف نظر در خصوص تحولات افغانستان که به نزدیکی هند، افغانستان و امریکا انجامیده سبب شده است پاکستان نسبت به تحولات آینده منطقه نگران باشد. مضاف این‌که شرایط مطرح شده بستر شکل‌گیری مشکلات عدیده‌ای از اقتصادی تا امنیتی را در داخل این کشور به وجود آورده است. از آن طرف چند روز دیگر شاهد برگزاری انتخابات پارلمانی افغانستان هستیم و سال آینده هم انتخابات ریاست جمهوری در این کشور برگزار خواهد شد. لذا باید در این فرصت پاکستان نسبت به رویه‌ای که ایجاد شده و چندان هم به سود I.S.I نیست، تحرکاتی را انجام دهد که روی کار آوردن عمران‌خان برگ اول این سیاست و سفر او به عربستان و امارات متحده غربی برگ دیگری است تا بتوان با تحریک امریکا، عربستان و امارات به نزدیکی پاکستان به ایران برگ برنده خود را از همه بگیرد. البته I.S.I در حال تست همه بازیگران و کارت‌های بازی است. لذا ایران، چین، روسیه و دیگر مهره‌های اسلام‌آباد تنها اهرم فشار برای امتیازگیری به‌شمار می‌روند.

در این بین البته هستند کارشناسانی که معتقدند پاکستان به‌دنبال نوعی ایجاد بالانس میان روابط خود با ایران و سعودی‌هاست. پاکستان در سایه مرزهای مشترک طولانی خود با ایران ناچار به همکاری امنیتی با تهران است و این مساله را باید جدای از مناسبات عربستان و پاکستان دید، چراکه این دو کشور همسایه هم نیستند و حتی پاکستان در خاورمیانه هم قرار ندارد. در سایه این مساله در خصوص سیاست و ایجاد نوعی موازنه روابط باید گفت که اکنون برخی معتقدند که عمران‌خان و اسلام‌آباد در منگنه و بالانس روابط ریاض–تهران گرفتار آمده‌اند اما به‌نظر می‌آید که بالانس قدرتی وجود ندارد، بلکه هر چه هست نوعی گروکشی سیاسی و دیپلماتیک عربستان برای ایران و ایران برای عربستان، از جانب پاکستان است. با این نگاه پاکستان با برجام همراهی می‌کند، سیاست تعامل بیشتر با ایران را در آینده وعده می‌دهد و به درخواست عربستان برای حضور در یمن واکنش منفی دارد تا برگ ایران را به‌عنوان هشداری برای عربستان و امریکا نشان دهد و بالعکس.

نام:
ایمیل:
* نظر: