بامداد جنوب - مريم خوئيني:
این روزها کشور درگیر مسائل متنابهی است، از یکسو تحریمهای کشنده و بیسابقه اقتصادی که از طرف امریکا اعمال و بسیاری از کشورها و شرکتها ناچار به پیروی از آن شدند و از سوی دیگر نیز مشکلات اقتصادی داخل کشور که ناشی از بیمبالاتی و بیمدیریتی حاکم بر اقتصاد کشور است که مردم را در تنگنا قرار داده است. این تنگنا تا جایی پیش رفته که حتی جریانهای سیاسی هم در این مورد هیچ واکنش صریحی نشان نمیدهند و عموما در این مورد سکوت پیشه کردهاند. بهنظر میرسد همه این جریانهای جزئی که در دو کلِ اصولگرا و اصلاحطلب خلاصه میشوند هر کدام بر اساس منافع و مصالح جریانی و حزبی خود در این مورد به اظهار نظر پرداخته و دیدگاههای متعددی را بیان میکنند.
با این اصاف بهنظر میرسد در کنار افراد حاضر در ساختار قدرت، سیاسیون و کسانی که فعالیتهای سیاسی دارند و همواره بخشی از جریان قدرت در کشور بودهاند باید وارد عمل شده و در این مورد اظهار نظر کنند، نه اینکه امروز چون نمیدانند فردا چه میشود روزه سکوت گرفته و فرصتطلبانه منتظر آینده باشند تا در بزنگاه به ناگهان پیدایشان شود. این فرصتطلبی را نه مردم میپسندند و نه آنهایی که از سیاسیکارها و فعالان حزبی انتظار دارند. با این رویکرد، بهنظر میرسد باید رویکردهای تازهای در کشور در قبال پاسخگویی همه احزاب و جریانها شکل بگیرد.
«چگونه با چالشهاي پيشرو مقابله كنيم» يا «در شرايط كنوني چه اقدامي انجام بدهيم» دو سوالي است كه ميتوان گفت در همه محافل مطرح ميشود و هر كسي نيز از ديد خود به آن پاسخ ميدهد. با اين حال جريانهاي سياسي و طيفهاي تاثيرگذار بر تصميمات كلان، تا امروز بهطور جدي پيرامون رويدادهاي مهم اخير راهكار و پيشنهادي ارائه نكردهاند. اين در حالي است كه در بزنگاههاي خاص انتخاباتي با ليستي از راهكارها و پيشنهادات فراوان به لنز دوربينهاي متعدد خيره ميشوند و از بايد و نبايدها با مردم سخن ميگويند! مسالهای كه البته از چشم مردم دور نمانده و به همين دليل ميتوان گفت در حال حاضر نگاهها به طيفهاي سياسي چپ و راست تغيير كرده است. اكنون يك طيف سياسي معتقد است فضا به آن سياهي كه در شبكههاي اجتماعي منعكس و ترسيم ميشود نيست و بايد با حوصله و با اتكا به نيروي خود اين روزها را پشت سر بگذاريم. جريان سياسي ديگر نيز از لزوم شفافيت و توجه به همه اقشار مختلف جامعه با هر تفكري كه دارند، سخن ميگويند.
جريان سياسي حاكم شانه خالي نكند
یکفعال سياسي اصولگرا در گفتوگو با روزنامه بامداد جنوب در اينباره ميگويد: در اینکه امروز مشکلات اقتصادی در کشور وجود دارد شکی نیست اما نه اینکه در ابرچالش اقتصادی گرفتار شده باشیم. همچنین پیشفرض تقصیم جامعه به دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب هم صحیح نیست. چون بارها دیدهایم که جامعه تصمیم و اقدامات متفاوتی نسبت به این دو طیف سیاسی از خود نشان دادهاند.
عبدالرحيم افروغ، در پاسخ به اين سوال که دليل سكوت احزاب و جريانهاي سياسي چيست، گفت: پذیرش فضای انقلاب اسلامی، نیاز به مولفههای متناسب با خود دارد. ما باید ببینیم آیا طیفهای مختلف بر مبنای نگاه حضرت امام و انقلاب سلامی شکل گرفتهاند یا الگویی دیگر دارند. در انقلاب اسلامی رسالت تشکل مطلوب–حال میخواهد حزب باشد یا یک تشکل فکری و فرهنگی- کانالکشی فکری جامعه است، زیرا مردم و رشد مردم حرف اول و آخر را در این نگاه میزند. وقتی حزب، جریان سیاسی، تشکل یا هر گروه دیگر، بر اساس نگاهی که گفته شد شکل نگرفته باشد، در نتیجه کارکرد لازم را برای مردم و حل مشکلات مردم ندارد و زمان ایجاد مسائل و مشکلات مختلف در جامعه کماثر و بیاثر خواهند بود. به نظر بنده به این دلیل است که امروزه میبینیم اکثر جریانات سیاسی نه تنها در مسائل اقتصادی، بلکه در مسائل اجتماعی و فرهنگی هم آن کارایی لازم را ندارند.
اين فعال سياسي اصولگرا در ادامه تاكيد كرد: آن چیزی که در نهضت اسلامی ما به آن رسیدیم اعتلای ملت بود و تشکیل ساختار نظام به شکل جمهوری اسلامی بیانگر نقش بیواسطه مردم در مدیریت و مسائل کلان و خرد مملکت است. پس تقسیم کردن مردم به طیفهای مختلف با مدیریت تحت عناوین مختلفی که از اول انقلاب تاکنون بوده را نمیتوان پارادایم حاکم تصور کرد که حال بحث پایان آن ماجرا را برشمریم. بلکه این وضعیت عرض اندام نکردن طیفها بیشتر به ضعف اجتماعی و نداشتن حلقه وصل مبتنی بر مبانی و ناظر بر اولویتهای جامعه است که سوق خاصی پیدا کرده است و آن هم پاسخگو نبودن در برابر افکار عمومی جامعه است. علت تعهد نداشتن به پاسخگویی، مهم و مربوط به نگاه متفاوت داشتن به تشکل و گروه است که باید اصلاح شود.
افروغ با بيان اينكه جریانات سیاسی حاکم در حال حاضر مهمترین نقش را بر عهده دارند، گفت: جریان سیاسی حاکم بر دولت و مجلس نباید از زیر بار مشکلات ایجاد شده شانه خالی کنند و با زاویه پیدا کردن مدیران منتخب خود، نقش تفکر خود در ایجاد فضای موجود را پنهان کنند. بهتر است این جریان از سر صدق با مردم، ماحصل مدیریت با نوع نگاه خود را بپذیرند و در اصلاح نگاه و اندیشه خود تلاش کنند.
وي در پاسخ به اين سوال رهبران سیاسی طیفهای مختلف برای موثر بودن در جامعه چه کاری را باید انجام دهند که مورد اقبال مردم واقع شوند، گفت: تغییر نگاه طیفها به مردم و جامعه مادمی که تقسیمبندی و یارگیری و فضاسازی در بستر منافع تعریف شود و نه در فضای انقلاب اسلامی و مردمسالاری، به وقت مسائل این رهبران را مقید به پاسخگویی نخواهید دید و حاصل آن هم تجدید نظر مردم و گذار از این طیفها خواهد بود.
مسوولیتپذیری باید در فعالان حزبی دیده شود
از سوی دیگر، یک فعال سياسي اصلاحطلب هم در گفتوگو با روزنامه بامداد جنوب در اينباره گفت: اظهار نظر در حوزه اقتصاد از سوی اقتصاددانان، برخی از اعضای احزاب و گروههای سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا و دگراندیشان خارج از این دو جماعت و نیز مردمان عادی که نابسامانی معیشتی را مشکل اصلی خود میدانند البته نه فقط اندک نیست؛ بلکه بر سر هر کوی و برزن، از فضای حقیقی تا مجازی، بحث اصلی، بحث اقتصاد و فساد فراگیر مالی و اداری است اما چنین مینماید که احزاب سیاسی در این مورد و در باب وضعیت کنونی اقتصاد کشور تاکنو بیانیهای تحلیلی نداشتهاند یا دستکم من از صدور این بیانیهها آگاهی ندارم.
خلیل موحد و البته برخي ديگر از چهرههاي اصلاحطلب معتقد هستند مشكلات اقتصادي امروز كشور نبايد باعث شود كه از كنار مسائل مهمي كه در حوزه سياست داخلي رخ ميدهد، به سادگي رد شويم.
اين فعال سياسي اصلاحطلب تاكيد كرد: آنچه که شوربختانه عموم تشکلهای سیاسی کشور به آن کمتر پرداختهاند مساله تداوم برخی محرومیتهایی است که حاکمیت بر سر برخی کنشگران سیاسی و اجتماعی شکل داده است. با وجود این، شماری ازکنشگران بهبودخواه و تحولطلب چه بهصورت فردی و چه در کادر جمعی، بهخصوص در شبکههای اجتماعی، نگرانی و اعتراض مدنی خود را به حاکمیت اعلام داشته و از حاکمیت خواستهاند تا در این مورد با نوعی نگاه دقیقتر و با توجه به واقعیتهای سیاسی که امروز کشور به آن دچار است برخورد کنند. متاسفانه احزاب و رسانهها و سر و بدنه جناح راست که چند دهه است تمام دستگاههای انتصابی و ناپاسخگو را در اختیار داشته و دارند، در مورد پاسداری از حقوق شهروندي چندان دغدغهای نداشته، بلکه منهای استثناها، خود در بسیاری از موارد حاضر و طراح بودند.
موحد در ادامه در پاسخ به اين سوال در حال حاضر چه انتظاري بايد از احزاب سياسي و چهرههاي شاخص داشته باشيم، گفت: در باب احزاب و دستههای سیاسی استانی، متاسفانه باید گفت عموم و شاید هم همه اینها، کنشهای موسمی داشته و در فصل انتخابات نشانی ار آنها دیده میشود، در حالی که برای اعلام موضع درباره رخدادهای سیاسی و اجتماعی درون استانی و ملی در دوران غیرانتخاباتی نیر مانع قانونی بیرون حزبی نداشته و لازم است فعالانه با رویدادها روبهرو شوند. گفتنی است؛ چه احزاب به مسوولیتهای خود رفتار کنند و چه زیست خود را در سکوت و رخوت سپری کنند، به هیچ روی از مسوولیت کنشگران منفرد و غیر حزبی محلی و کشوری نمیکاهد. ما هم باید به وظایف انسانی و ملی خودمان عمل کنیم.
اين فعال سياسي اصلاحطلب در خصوص شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمام ماجرا» كه ابتدا در ديماه مطرح شد، نيز گفت: گرچه اين شعار در این قالب تازگی دارد ولی در واقع پدیدهای جدید نیست، زیرا اگر برای مثال مبنای ما نرخ مشارکت در انتخابات باشد، در همه انتخاباتها نرخهای متفاوتی از واجدان شرایط حتی تا بیش از 60 درصد (در سومین دوره انتخابات مجلس خبرگان) در انتخابات شرکت نکردهاند. در آخرین انتخابات که در سال 96 برگزار شد (انتخابات ریاست جمهوری) 15 میلیون از واجدان شرایط با وجود دعوت فراوان تبلیغاتی اصلاحطلبان و اصولگرایان، به صندوقهای رای پشت کردند.
دیگر اینکه اعتراضات دیماه 1396که دهها و شاید 100 شهر کشور را فرا گرفت واقعا نشان داد که مردم از بسیاری از عملکرد سیاسیون و دولتیها و بخشی از حاکمیت عملا ناراضی هستند و این را البته کسی نمیتواند پنهان کند. انبوهی از 24 میلیونی که به امید بهبود اوضاع و زدودن فشارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و تنشزدایی در سیاست خارجی به حسن روحانی رای دادند و اینک دیدهبان برباد رفتن بیش از پیش آمال خود هستند نیز نومید و گاه عصیانگر در جستوجوی منجی و راه نجات هستند! با اين حال بايد گفت مسوولیت اوضاع بحرانی کشور اما به گردن اصولگرایان و دست اندرکارانی است که با وجود داشتن پایگاهی اقلیتی در میان ملت، بخش اکثری قدرت و ثروت کشور را در اختیار داشته و دردمندانه بایدگفت که پایان دادن به فقر و تهیدستی و نگونسازی دهها میلیون انسان ایرانی و کردار بر بنیاد منافع ملی کشور و رعایت حقوق بشر برایشان ارزش و اولویتی ندارد.
وی در ادامه میگوید اصلاحطلبان و تحولخواهان نیز باید همچنان با بهرهگیری کامل از امکانات قانونی و ظرفیتهای اجتماعی خود و به شیوه مسالمتآمیز، امر اصلاحات بنیادین را پی گیرند. لیدرهای راستاندیش پس ار گذشت نزدیک به 40 سال از انقلاب، شایسته است که این واقعیت را پذیرفته و در کردار خود نیز بروز دهند که با زور و خشونت و بمباران تبلیغاتی یک سویه نه فقط هرگز نمیتوان عموم مردم را مطابق روایت حکومت دیندار کرد یا از ملت دلربایی کرد.
موحد در پايان با بيان اينكه رهبران اصلاحات و لیدرهای تحولخواه در شرایط فراگیر شدن یاس و سرخوردگی اجتماعی، از منظر تزریق امید به جامعه مسوولیت دشواری دارند، گفت: ضروری است که بر آرمانهای پرشکوه انقلاب و اصلاحات؛ یعنی عدالت و آزادی و رعایت حقوق بشر و نفی ستم عقیدتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و نفی فساد مالی و هرگونه ویژهخواری قاطعانه پای فشارند.