بامداد جنوب - الهام بهروزِی:
نقالی یکی از هنرهای اصیل و ریشهدار ایرانی است که از دوره باستان در سرزمین پارس وجود داشته اما اوج درخشش آن را میتوان دوره صفویه دانست که قهوهخانهها پا به عرصه هستی گذاشتند و مکانی برای نقل افسانهها و داستانهای حماسی و مذهبی شکل گرفت. این در حالی بود که پیش از این نقالی در گذرها، چهارسوق بازارها و میادین شهرها روایت میشد. این هنر با راهاندازی قهوهخانهها کمکم جای پای خودش را در میان بافت اجتماعی ایرانی محکم و محکمتر کرد و از این طریق بسیاری از داستانهای شاهنامه نظیر رستم و سهراب، سیاوش، اسفندیار و... نقل زبان کوچک و بزرگ شد. در این نقلها روی مفاهیم انسانی، اخلاقی و تربیتی تاکید ویژه میشد و نقال عمدتا قصهگویی بود که با استفاده از زبان بدن و با ریز و بم کردن صدا و حرکت نقلی را روایت میکرد که برای مردم جذابیت داشت.
این هنر بهمرور با از بین رفتن قهوهخانهها و رشد روزافزون زندگی مدرن کمرنگ و کمرنگتر شد تا جایی که تعداد نقالان کشور به انگشتهای دست میرسید اما خوشبختانه در سالهای اخیر بهدلیل روی آوردن به متون کهن و کلاسیک، بار دیگر نقالی حیات خود را از سر گرفته و اتفاق خوبی که در این زمینه روی داده، این است که بانوان و کودکان تمایل شدیدی به نقالی دارند، بهگونهای که امروز شاهد هنرنمایی بانوان نقال موفقی در عرصه کشوری هستیم. بوشهر هم خوشبختانه از جمله استانهایی است که در زمینه نقالی در چند سال اخیر جهش چشمگیری داشته و نقالان جوانی نظیر طوبی شیرکانی، نگار مکاریان و نیکی صغیری به جامعه معرفی کرده که هر کدام در محدوده فعالیتی خود توانستهاند گامهای استواری بردارند و کودکان نقال موفقی را پرورش دهند. در این گزارش در آستانه فرارسیدن هفته کودک و نوجوان به یکی از کلاسهای نقالی رفتیم تا اندکی از حال و هوای این فضا برای شما روایت کنیم. نیکی کریمی مربی نقالی این کلاس است. وی دختر محمد صغیری، نقال و شاهنامهخوان باتجربه و کهنهکار هماستانی و همچنین برادرزاده ایرج صغیری، پدر تئاتر بوشهر است. این بانو کلاسهای خود را در خانه پدری برگزار میکند و سعی کرده که فضای صمیمانهای را برای شاگردان خود فراهم آورد. پیش از اینکه با وی وارد گفتوگو شویم، به نزد دختر خوشزبان کلاس رفتیم که با هیجان و شوق فراوانی مشغول خوانش شعری از پروین اعتصامی بود.
نقالی را دوست دارم چون هم تئاتر دارد و هم شعر
اسمش ترنم ایام است و تنها هفت سال دارد اما خیلی روان و مسلط اشعار را از حفظ میخواند. از او سوال میکنم که چطور شد به این کلاس آمدید و از خانم صغیری چه چیزی یاد میگیرید؟ ترنم در حالی که خنده نمکینی بر لب داشت، به ما گفت: من از خانم نیکی خواندن صحیح اشعار فردوسی، حافظ و پروین اعتصامی را دارم یاد میگیرم البته نقالی هم آموزش میبینم که قرار است بهزودی یکی از نقلها را روی صحنه اجرا کنم. من از وقتی خیلی کوچکتر بودم، دوست داشتم تئاتر کار کنم. به خاطر همین مادرم من را در این کلاسها ثبت نام کرد؛ اوایل انجام برخی از حرکتهای نمایشی برایم سخت بود اما در ادامه خوشم آمد و الان دوست دارم که نقالی را ادامه بدهم چون هم تئاتر دارد و هم شعر...
وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که از میان شاعران ایرانی کدام را بیشتر دوست داری، توضیح داد: فردوسی و حافظ را خیلی دوست دارم اما دلم میخواهد وقتی بزرگ شدم مثل پروین اعتصامی بشوم؛ چون خیلی شعرهایش احساس دارد.
ترنم در پایان گفتههایش میگوید: خیلی خوشحالم که شعر میخوانم و قصههای زیادی میدانم؛ من با خواندن این شعرها و قصهها یاد گرفتم، دروغ نگویم، پدر و مادرم را اذیت نکنم، هیچ کاری را بدون اجازه آنها انجام ندهم. بهخاطر اینکه همیشه آدم خوبی باشم، دوست دارم بزرگ شدم، شاعر شوم تا بتوانم چیزهای خوب خوب به شاگردانم یاد بدهم.
آشنایی کودکان با متون کهن مایه آرامش است
سیدندا علوی (مادر ترنم) هم درباره علاقه ترنم به شعر و ادبیات به بامداد جنوب گفت: از زمانی که ترنم خیلی کوچک بود من دائم برایش شعر و قصه میخواندم و صرفا این کار را برای اینکه او به خواب برود، انجام نمیدادم؛ بلکه روی نکات آموزنده شعر و داستان مکث میکردم، کمی در موردش توضیح میدادم تا او روی آنها فکر کند و پیام متن را بگیرد. خدا را شکر او علاقهمند به این حوزه شد، از اینرو، تصمیم گرفتیم که او را در دورههای آموزشی تخصصی بگذاریم که کلاسهای نیکی صغیری را مناسب دیدیم و واقعا از زمانی که در این کلاسها شرکت میکند، ارتباطش با بقیه خیلی خوب شده و در رفتارش آرامش خاصی دیده میشود. نکته جالب این است که با آرامش خاصی تمام آنچه را که یاد میگیرد، در خانه برای عروسکهایش تعریف میکند.
وی در خصوص تاثیر آشنایی کودکش با متون کهن هم توضیح داد: متون کهن ایرانی متونی فاخر و پرمایه هستند، آشنایی کودکان با این آثار موجب تقویت هویت کودک و افزایش خودباوری در وی میشود. من این مورد را بهوضوح در کودک خودم میبینم. او با آمادگی کامل و بدون کمرویی در جمع به شعرخوانی و نقالی میپردازد. البته ترنم از بهره هوشی خوبی هم برخوردار است، عموما آموزشها را سریع میگیرد و اجرا میکند.
علوی در پایان با بیان اینکه ترنم کودکی است که همیشه دوست دارد عمق قصه را بداند، افزود: این خیلی اهیمت دارد، چراکه معمولا وقتی فرد به چیزی علاقه دارد، سعی میکند به ریشه آن دست یابد. خانم صغیری در این میان نقش موثری دارد، چراکه وی با فراهم کردن فضایی کودکانه بستر مناسب را برای شناسایی توانمندی و خلاقیت کودکان ایجاد کرده، بنابراین کودکان در این فضا سریع خودشان را پیدا میکنند و فارغ از همه جا غرق دنیای ادبیات و کهنالگوها میشوند، چیزی که نیاز جامعه امروز است و خیلی خوشحالم که در بوشهر چنین بستری برای کودکانمان فراهم شده است تا شاهد انس بچههایمان با ادبیات کهنمان باشیم.
تبلور کهنالگوهای ایرانی را در سرشت پاک کودکان
در ادامه گزارش به سراغ نیکی صغیری میرویم که خیلی با حوصله مشغول آموزش نقالی است و سعی دارد حرکات نمایشی و نحوه خوانش بیتی را برای شاگردش تشریح کند. وی با رویی گشاده میپذیرد پاسخگوی سوالات ما شد.
فکر میکنید هنر نقالی چقدر در گره زدن کودکان با ادبیات کهن میتواند نقش داشته باشد؟
من عمیقا بر این باورم که ادبیات پارسی، گنجی ارزشمند و بیپایان و میراث نیاکانمان برای ماست. گنجی پر از سخنان ارزشمند و آموزههای بینظیر فرهنگی، پندهای اجتماعی و نکات نغز و ناب انسانساز و راهگشای سعادت نسلها. کودکان ایرانزمین وارثان این گنج ارزشمند هستند و هنر نقالی و شاهنامهخوانی به فراخور سن و سال و علاقه کودکان به داستان، برایشان جذاب و دلنشین است. حال با آشنا کردن گوش و روان کودکان با ابیات و سرودههای پُر اعجاز فردوسی پاکزاد، قند پارسی یا به قول شما ادبیات کهن را میتوان آرام و لطیف به کودکان شایسته و پرتوان ایرانزمین هدیه کرد، چراکه از همان خاک رستهاند که فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا و دیگر فرزانگان این مرز پرگهر.
در آموزش نقالی چقدر به معرفی کهنالگوها و ارزشهای اخلاقی و فرهنگی به کودکان توجه دارید و عمدتا کدام داستانها را برای نقل کودکان انتخاب میکنید؟
این نکته را خدمت شما عرض کنم که نقالی بخشی از آموزشهای من به کودکان نازنین است و آنها جدا از نقل شاهنامه، با دیگر شاعران ارزشمند ایرانزمین، هم در ادبیات کلاسیک و هم ادبیات نوین، آشنا میشوند. شاعرانی نظیر سعدی، نظامی، حافظ، مولوی، خیام، ناصر خسرو، ملکالشعرای بهار، پروین اعتصامی، فایز دشتی، سهراب سپهری، فریدون مشیری، احمد شاملو، سیمین بهبهانی، منوچهر آتشی، سیاوش کسرایی، نیما یوشیج، فروغ فرخزاد، اخوان ثالث و... . شاهنامه و بهتر است بگویم حماسههای ایرانزمین که دستمایه اصلی هنر نقالی است، سراسر نقل پهلوانیها و مرامگزاریها و درایتها و حرمتگزاریهاست که بهراستی زیباترین کهن الگوهای جمعی برای ایرانیان از دیرباز تا آینده میتواند باشد. در نقل پهلوانیهای رستم، هر کجا که سخن از قدرت شگفتانگیز و غیر عادی او به میان میآید، کودکان امروز که در قطار سریعالسیر تکنولوژی و علم سوارند، از من میپرسند که «چطور میشود که یک انسان بتواند چنین کار خارج از توان آدمی را انجام دهد؟» و پاسخ من این است که «رستم نیروی دستان تمام مردم ایرانزمین را در دستانش جمع میکرد. یزدان پاک را فرا میخواند و به نام او و مردم ایرانزمین آن کار بزرگ را انجام میداد». از این گونه سخنها تبلور کهنالگوهای ایرانی را در سرشت پاک کودکان ممکن میسازد و ما الگوهای فرهنگی و اخلاقی بسیاری در سرودههای شاعرانمان داریم که بهعنوان مثال در قصاید پُر نغز گُهر بانوی ادب، پروین اعتصامی، جاری است.
در بوستان و گلستان سعدی و مثنوی معنوی مولوی و اشعار رندانه حافظ و رباعیات عرفانی و فیلسوفانه خیام روان است و چه بسیار و چه بسیار و چه بسیار در اشعار دیگران. در مورد انتخاب نقلها و اشعار برای آموزش به کودکان باید بگویم که من به فراخور سن و سال و توان و روحیه کودکان، بعد از ایجاد ارتباط و شناخت زوایای روحی بچهها، تصمیم میگیرم که با کدام شاعران و کدام داستان و نقلها آشنایشان کنم. بهطور مسلم شعرها و داستانهایی را انتخاب میکنم که برای کودکان قابل درک باشد و از عهده اجرای آن برای دیگران برآیند.
شما دورههای آموزش نقالی را زیر نظر چه کسی یاد گرفتید و چقدر پدر شما در این زمینه نقش داشت؟
من در خانهای پاگرفتم و زبان گشودم که اشعار فردوسی و نقل حکایات سعدی و شروهخوانی اشعار فایز و حافظخوانی شب یلدا و خیامخوانی گاه و بیگاه، موسیقی متن زندگی ساکنانش بوده و هست تا یاد دارم صبحها با صدای شاهنامهخوانی پدرم از خواب بیدار شدم و شبها سر بر زانوهایش گذاشتم و با لالایی شروهاش به خواب رفتم. شاهنامه و ادبیات پارسی را در مکتبخانه آغوش پدرم آموختم و از کودکی تاکنون در حال آموختن هستم.
کودکانی که در حال حاضر در دورههای شما شرکت میکنند، مستعد هستند، آیا در آموزش حرکات نمایشی موفق ظاهر میشوند؟
من هیچ کودک غیرمستعدی را در عمرم ندیدهام و نخواهم دید. این معلم است که باید برای آموزش کودکان متفاوت، مستعد باشد. در بین کودکان فراوانی که در خدمتشان بودهام، شاگردان خاصی داشتهام که شاید انسان کوتهفکر بتواند واژه اشتباه و احمقانه «غیر مستعد» را به آنها نسبت دهد!!! حال آنکه استعداد و توانایی آنها در رسیدن به موفقیت، خارقالعاده و شایان تقدیر است. یکی از بهترین شاگردان من، کودک افغان بااستعدادی است به نام «محمدامین طاهری» که از پا فلج است و از روی ویلچر نقالی میکند و بهزودی یکی از هنرمندان پرارزش پارسی خواهد شد. از شاگردان کلاسهای تهرانم، دو کودک با مشکل بینایی دارم که با ایجاد اعتماد به نفس در آنها و رابطه موثر و تلاش والدینشان به خوبی نقالی میکنند. کودکان با مشکلات گویایی و شنوایی دارم که حتی به جلسات گفتار درمانی میروند و با تلاششان توانستند اشعار فردوسی، مولانا، حافظ و خیام را به زیبایی بخوانند و اشک شوق خانوادههایشان با ارزشترین هدیه زندگیام بود. کودکانی با مشکلات بیشفعالی و ضریب هوشی پایین دارم که همه توانستهاند اجراهای خوبی را در برنامههای مختلف بهخصوص در مدارس داشته باشند. بنابراین از نظر من همه کودکان بااستعداد هستند. در مورد حرکتهای نمایشی که سوال کردید باید بگویم که فن بیان و آموزش حرکات بدن و بهطور کل مهارتهای نمایشی یکی از مهمترین بخشهای آموزشی کلاسهای نقالی ماست.
هدفتان از آموزش نقالی به کودکان چیست؟
در روزگاری که اخلاق، فرهنگ و هنر به پیش پا افتادهترین و گاه بیارزشترین موضوع جامعه تبدیل شده، شاید دست یازیدن به گنجینه ادب پارسی، ثروت روحی را برای فرزندانمان حاصل کند که در آینده پشتوانه جامعهای بهتر، مهربانتر و زیباتر برای نسلهای بعد باشد.
استقبال خانوادهها از کلاسهای نقالی چگونه بوده است؟
استقبال خانوادهها بسیار امیدبخش و دلگرمکننده است. در دبستان شهید کاوه که به دعوت موسس دبستان آقای عابدی و مدیر دبستان خانم دانایی، دو سال که تدریس میکنم، با استقبال و علاقه پرشور خانوادهها مواجه شدم. همچنین در کلاسهایی که بهصورت خصوصی و عمومی در آموزشگاه خانگیام برگزار میکنم، خانواده ادب پارسی را تشکیل دادهایم که با عنوان «گروه نقالی استاد محمد صغیری» فعالیت میکنیم و در برگزاری مراسم و بزرگداشتهای شاعران و... خانوادهها خیلی بیشتر از من نقش دارند. من هفتهای یک جلسه در تهران، کلاس آموزش شاهنامهخوانی کودکان و حافظخوانی بزرگسالان دارم که مورد استقبال خانوادهها قرار گرفته است و دلیل علاقه خانوادهها فرهیختگی و اصالت آنهاست که به زبان پارسی و ادبیات پربهای ایرانزمین، توجه ویژه دارند.
سخن پایانی؟
کودکان ایرانی سرمایههای فردای میهنمان هستند. ما در انتخاب فرهنگ جامعه کنونی نقشی نداشتیم اما میتوانیم خودمان تعیین کنیم که در دوران سالخوردگیمان حاکمان و مدیران جامعه چه کسانی باشند و نوههایمان در دست چه کسانی رشد کنند. با تشویق کودکان به یادگیری ارزشهای فرهنگی و اخلاقی که در ادبیات ما روان است، میتوانیم آنها را با نیاکان و نژاد پاکشان پیوند دهیم و بذر فرهنگ و هنر و اخلاق را در روانشان بکاریم تا فرداها آرامش و احترام و مدیران باشعور و باشرف برداشت کنیم. عدهای میگویند یادگیری ادبیات پارسی برای کودکان سنگین است!!! به نظر من، این سخنی یاوه و تحقیرآمیز درباره کودکان ایرانی است. کودکان همانگونه که میتوانند حافظان قرآن باشند و زبان انگلیسی بیاموزند و سهزبانه شوند و رباتیک و ریاضیات بیاموزند، به شیرینی میتوانند قند پارسی را از کلام شکرفشان شاعران خوشگفتار ایرانزمین بیاموزند. من آموزش کودکان را با روش منحصربهفرد خودم که آموزش در قالب بازی (که زبان اصلی کودکان است) است، ممکن ساختهام.
با کودک همسو و همکلام و همسخن میشوم و شعرها و نقلها را به آنها میآموزم. بالای ۲۰ کودک زیر پنج سال در تهران و بوشهر دارم که اجراهای متفاوت داشتند و حتی در مسابقات شرکت کرده و مقامهای کشوری کسب کردهاند. برای مثال، ستایش حیدری که خود را «گردآفرید ایرانزمین» مینامد و چهار سال دارد، در بسیاری از برنامههای نقالی ما اجرا داشته و در جشنواره مجازی کودک و شاهنامه نفر برگزیده کشور شد. فرزند خودم «آریا» که خود را «فرزند ایرانزمین» می نامد، یکی از نمونه کودکانی است که از سن بسیار کم با ادبیات پارسی آشنا شد و ابیات قابل توجه از شاعران بسیاری حفظ کرده و بسیار موفق بوده و اجراهای متفاوت در تلویزیون، روی صحنه و میادین شهر بوشهر و دیگر شهرهای ایران داشته است و هیچگاه یادگیری ادبیات پارسی برایش دشوار نبوده است. امیدوارم پدران و مادران ایرانی کودکانشان را باور داشته و گنج میراثیشان، یعنی ادبیات پارسی را از آنها دریغ نکنند. از توجه شما و پرداختن به شاهنامهخوانی و نقالی در نشریه وزینتان سپاسگزارم.