کریم جعفری:
کشور این روزها بیش از آنکه تحت فشار اقتصادی باشد، زیر فشار روانی و رسانهای کمر خم کرده است. جنگ نرمی که سالهای سال است در کشور ما با بیمبالاتی با آن برخورد شد و به جای نگاه مثبت به کنشگران این عرصه با نگاه سلبی نسبت به آن رفتارهای متفاوت دیدیم، این روزها بلایی بر سر کشور درآورده که بسیاری از مردم حاضر نیستند حرفهای رسانههای داخلی و حتی مسوولان را باور کنند. در یک کلمه، رسانهها به باور بسیاری از کردم کشور «دروغگو» بوده و نمیتوانند به جز این چیزی را منتشر کنند.
این باور به دلیل نوع نگاه و رفتار دهه 60 مدیرانی صورت گرفته و میگیرد که همچنان در مصدر قدرت بوده و نه حاضر به ترک جایگاه خود هستند و نه حاضر به تغییر تفکر و رویکرد. ضرباتی را که جمهوری اسلامی در طول چند سال گذشته از قِبَلِ رسانهای و روانی دشمن خورده به این سادگی قابل جبران نیست. متاسفانه طیف گسترده و متعدد رسانههای داخلی موفق نشدهاند اعتمادسازی کرده و فضای مثبتی را در جامعه برای نگاه به خود تدارک ببینند. بهعنوان یک شهروند، نوع نگاه و اطلاعرسانی رسانههای حکومتی در کشور را برخی اوقات توهینآمیز، لجوجانه و از روی عمد برای نابودی کشور ارزیابی میکنم و دوری مردم از این رسانهها را درست میدانم. با این اوصاف، بهنظر میرسد که در کشور ما باید یک تفکر، رویکرد، نگاه و اندیشه جدید در حوزه رسانهای شکل بگیرد. این نگاه وقتی موفقیتآمیز خواهد بود که شامل بسیاری از پارامترها و فاکتورهای باشد که در دنیای امروز رسانه را میسازد و آن را با اقبال عمومی مواجه میکند. در این یادداشت کوتاه اشارهای مختصر و چندباره به این موضوع و موضع داریم و امیدواریم آنهایی که صدای ما را میشنوند و این مطالب را میبینند و میخوانند نگاه واقعبینانهتری در این موارد داشته باشند. رهبر انقلاب اسلامی روز پنجشنبه در اجتماع 100هزار نفری در ورزشگاه آزادی، بار دیگر بر موضوع رسانه تاکید و از مسوولان امر خواستند تا فکری عاجل و مهم در این حوزه کنند.
بهعنوان یک خط ابتدایی خدمت دوستان عزیز باید عرض کنم حوزه رسانه در کشور ما بسیار بیمار است و از دستور و توصیه گذشته و اینجا ورود مستقیم رهبری را میطلبد. در این موضوع باید دوستانی که در این حوزه فعالیت میکنند، تدبیر و تدبر جدی داشته باشند، چرا که هر روز که میگذرد باز هم دیر است.
تا زمانی که صدا و سیما از حالت انحصار خارج نشده باشد و رسانههای رقیب در کنار آن قرار نگیرند، وضع بر همین منوال خواهد بود. شما حتی اگر همه خون را در یک بدن عوض کنید، اعضا و جوارح همان هستند، قلب، کلیه، کبد و دست و پا را که نمیتوانید عوض کنید، حتی اگر قلب را هم عوض کنید، باز باید با همان گردش خون کار کند و بدنه صدا و سیما، گروه خونی جدید و متفاوتی را نخواهد پذیرفت و آن را پس خواهد زد، به همین دلیل نیازی به اصلاح در ساختار پیچیده، فرتوت، محافظهکار و از کار افتاده صدا و سیما نیست، باید بدن جدیدی را آماده کرد.
این بدن جدید باید خیلی زود تدارک دیده شود. باید افرادی که آشنا به رسانه بوده، آن را میشناسند و ظرفیتهای داخلی و کارشناسی کشور را میشناسند، باید وارد کار شده و با دقت نظر در این مورد فعالیت کنند. ما به همان میزان که برای افغانستان، عراق، یمن، لبنان و سایر کشورها تعدد رسانه را میطلبیم و در چارچوب اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی آنها را تجمیع کردهایم، باید در این حوزه برای خودمان هم دست به کار شویم. اگر در ایرانِ خودمان کاری درست و دقیق و فارغ از شعارزدگی و سیاستبازیهای روزمره را شکل دادیم، آنورِ آبیها اول غلاف میکنند و بعد هم تعطیل.
علاوه بر حوزه رادیو و تلویزیون، باید در سایر بخشهای رسانهای نیز فعال بود. حالا اگر عدهای نیایند و غُر نزنند، همین مساله فیلتر کردن تلگرام و قبل از آن فیس بوک و توئیتر نشان داد که برخورد سلبی هیچ وقت چارهساز نیست. شبکههای اجتماعی ایرانی به دلیل آنکه نه زیرساخت داشتند، نه توانایی اعتمادسازی، مانند فوارهای بودند که زود به آسمان رفته و به همان سرعت به زمین برگشتند. امروز دهها نفر را به شخصه میشناسم که دوباره به تلگرام بازگشتهاند.و این یعنی آنکه هر کاری قرار است روی دهد، با تفکر، برنامهریزی و استفاده بهینه از همه ظرفیتها صورت بگیرد.
ما باید در هر حوزهای این اجازه را داشته باشیم که از همه ظرفیتهای کارشناسی در راستای همافزایی در کشور بهره بگیریم. نیاز است که علاوه بر کارشناسان داخلی و کسانی که به قولی درون نظام تعریف میشوند، از منتقدین صریح و حتی مخالفان هم برای تحلیل مسائل بهره بگیریم. اینجا فقط معاندان هستند که حق حضور ندارند. متاسفانه رسانههای ما تبدیل به یک VIP ویژه برای یک گروه و جریان خاص شدهاند که از بس هم قیافهاشان تکراری و حرفهایشان تکراریتر، اصولا کسی رغبت به نگاه کردن و دنبال کردنش را ندارد.
همچنین میطلبد که مسوولان کشوری، لشکری و مدیران دولتی و هر آن کسی که در این کشور مسوولیت دارد یاد بگیرد که به رسانهها خرده نگیرد تا رسانه به زیر زمین نرود. صراحت، صداقت و شجاعت در کنار اخلاق و حفظ حریم خصوصی اشخاص، به ویژه مدیران و مسوولان باید در سرلوحه کار رسانهها باشد، اما وقتی نقدی هم شد، واحد حقوقی که معمولا سرش برای دادگاه رفتن درد میکند و از بس هم که به دادگاه رفته با آبدارچی دادگستریها نیز حشر و نشر داشته و میتواند از کاه، کوه بسازد از رسانه شکایت نکند.
خلاصه آنکه، باید برای فعال شدن در این حوزه یک عزم جدی و قابل قبول وجود داشته باشد. چندی پیش مطلبی را در مورد حکم وزیر کشور در این حوزه نوشتم که او نه این کاره است، نه وقتش را دارد و نه فکرش را. ضرورت ایجاب میکند که کلیت نظام به یک تصمیم برسند. این کلیت باید تصمیم خود را بگیرد که بین وادادن به هجمه رسانهای دشمن مانند صدا و سیما که دیگر کلا بیخیال شده، یا مقابله و ایجاد یک رویه و جریان جدید امیدآفرین در کشور یکی را انتخاب کند. گاهی اوقات برای راحت شدن از یک بیماری سخت، نیاز به یک جراحی سخت هم داریم، بیماری نجات پیدا میکند که هزینه این جراحی سخت را به جان بخرد، البته نه اینکه تنش را به تیغ هر جراحی بدهد...